در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال فیلم شکاف
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:07:36
بها: ۱,۵۰۰، ۱,۸۰۰ و ۲,۰۰۰ تومان
زوج جوانی ناخواسته برای مدت کوتاهی از فرزند دوست خود نگهداری می‌کنند اما حادثه‌ای برای کودک باعث می‌شود که زندگی این زوج به بحران کشیده شود.
سبک
درام

گزارش تصویری تیوال از اکران خصوصی فیلم شکاف / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نشست خبری فیلم شکاف

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› بابک حمیدیان بر بازی هایش تمرکز دارد

›› حکمت: سینمای امید هدیه لبخند به خانواده ها است

›› سحر دولتشاهی: بازی در سکانس انتهایی فیلم شکاف غافلگیرکننده بود

ویدیوها

آواها

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سوژه اش به نظرم تکراری بود ولی بازی ها خیلی خوب بود.
امیرمسعود فدائی و تانیا این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فرزند به مثابه کالا!

شروع: "شکاف" در نگاه اول سوژه و ایده خوبی دارد و نشان می‌دهد کارگردان برای ساخت فیلمش دغدغه دارد. موضوعی که می‌تواند دغدغه افراد بسیاری باشد و خیلی‌ها در خلوتشان به این سؤال فکر کرده باشند؛ اینکه ما چه زمانی برای آوردن فرزند آماده می‌شویم و وظیفه‌ و مسئولیت‌مان در قبال این فرزند چیست؟

میانه: فیلم با همین سؤال هم شروع می‌شود؛ یک زوج با بازی بابک حمیدیان و هانیه توسلی برای بچه‌دار شدن یک راه بیشتر ندارند، به دلیل بیماری زن یا باید در یک مقطع کوتاه بچه‌ای به دنیا بیاورند یا باید برای همیشه قید بچه‌دار شدن را بزنند. در مقابل زوجی که برای بچه‌دار شدن مردد هستند، زوج دیگری با بازی پارسا پیروزفر و سحر دولت‌شاهی را می‌بینیم که با وجود داشتن بچه‌ای پنج، شش ساله زندگی‌شان در آتش اختلاف می‌سوزد و طلاق‌شان بچه را میان این آتش انداخته است. بچه مثل یک توپ بیسبال مدام در میان دست پدر و مادر و دوستانشان دست به دست می‌شود و آخر سر بچه جانش را در میان همین دست به دست شدن‌ها و بی‌مسئولیتی از ... دیدن ادامه ›› دست می‌دهد.

پایان: در «شکاف» هیچ خبری از خرده پیرنگ و خرده داستان نیست و همان ایده اولیه تا پایان کش می‌آید و همین فیلم را کمی خسته‌کننده می‌کند. روند یکنواخت فیلم تا سکانس‌های پایانی که موجب مرگ پسربچه می‌شود ادامه پیدا می‌کند و از فراز و فرود و گره‌های دیگری در فیلم خبری نیست. حرف‌ها همان حرف‌ها و اتفاق‌ها همان اتفاق‌های اولیه می‌ماند و گسترش پیدا نمی‌کند. وقتی فیلم‌ ریتم کندی دارد باید از این ریتم کند یا برای معرفی و تحلیل شخصیت‌ها یا برای بیان هرچه بهتر داستان استفاده کرد و در «شکاف» هیچ کدام از این اتفاق‌ها نمی‌افتد. داستان "شکاف" از یک جایی به بعد کم می‌آورد...

http://javanonline.ir/fa/news/768316/
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"شکافی به عمق خودخواهی"
شکاف را دیدم.تجربه ی دوم کارگردانی جوان و خوش ذوق.نکات مثبت و نیز نکاتی که شاید با توجه بیشتر قوت و قدرت اثر را افزایش میدادند را به اختصار مرر میکنم.یکم.آغاز فیلم را به شدت پسنیدم.آغازی که ابتدا مخاطب را با یک تیتراژ نیمه تمام مواجه میکند سپس یک برش آغازین از داستان را به مخاطب میچشاند و درست در نقطه ای که مخاطب میرود که آرام آرام وارد ماجرا و پیچش کاراکترها شودبا یک پایان تیتراژ او را دقیقا به عمق داستان پرتاب میکند. دوم.کارگران درست مانند اثر قبلی خود یعنی فیلم گس بازی های خوبی از بازیگران گرفته بود به ویژه خانم دوتشاهی و آقای حمیدیان که بسیار درخشیدند بر این پرده ی نقره ای. سوم.و اما داستان فیلم نامه،یک سناریو بادو محور اصلی و یک محور فرعی که بسیار واقع بینانه پرداخت شده بود و مرکزیتش بر خودخواهی هایی استوار بود که خواه مفید یا مضر با ذات بشریت گره خورده است. چهارم.یک ایراد کوچک:ریتم روایی داستان یا به اصطلاح سرعت نریتینگ داستان کمی کند بود شاید با اندکی تغییر در این روند برخی از سکانس ها موجب کم طاقتی بیننده نمیشدند. پنجم:طراحی صحنه، لباس و گریم کاملا منطبق بر شخصیت ها بود.و ورود به حوضه ی گرفتن چندین و چند سکانس در محدوده ی یک استخر تجربه ی ناب و حتی جسورانه ای بود چراکه حداقل من چنین فیلمی در سینمای ایران ندیده بودم و اولین ها همواره جسورانه به وقوع میپیوندند.ششم.اتلوناژ فیلم را بسیار دوست داشتم زیرا با سرد کردن تصاویر فیلمبرداری شده به شکاف عمق و اثرگذاری بیشتری بخشیده بود.هفتم.پلان های مفهمومی به عقیده ی من چنانچه در یک فیلم به قاعده به کار روند،تماشای فیلم را لذت بخش تر و مفید تر میکنند چرا که با به فکر فرو بردن مخاطب برای کشف روابط میان داستان و رخدادها رسالت یک فیلم به طور کامل ادا میشود که کیارش اسدی زاده از پس این کار هم خوب برآمده بود.به یک نمونه از این پلانهای مفهومی و برداشت شخصی خود از آن اشاره میکنم:در صحه ای از صحنه های ابتدایی فیلم میبینیم که در اتومبیل سارا در اثر تصادفی ناگهانی صدمه دیده است. حال میتوان گفت دلیل اینکه این اتفاق به این شکل و درست در ابتدای فیلم رخ داده است به این شرح میباشد:در را میتوان تمثالی از آغاز یک ماجرا در نظر گرفت.یک آغازی که بدون دخالت سارا آسیب دیده است و دقیقا ... دیدن ادامه ›› این سکانس به مخاطب هوشمند میفهماند که قرار این اتفاقات خوشایندی در این قاب بیافتد.هشتم و آخر.شکاف فیلم شریفی است با محتوایی که بیننده را نود دقیقه به تامل وامیدارد. شکاف فیلم شریفی است به عمق خودخواهی های آدم بزرگ ها.
بهمن ماه نود و چهار-تبسم طلایی
پرند محمدی، شبنم، کاوه علیزاده و مجتبی مهدی زاده این را خواندند
تینا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید