گفتنی ها رودوستان گفتند و دیگه شب آخری چیزی برای گفتن نمونده.
در متن جرقه های امیدی وجود داشت که به سرعت خاموش میشد و در حد یکی دو جمله قصار و کمدی کلامی بالاتر نرفت.
نویسنده سعی در جمع بندی هول هولکی چندین سوژه رو در انتهای کار داشت که از پسش بر نیومد.
بازی ها و دکور نسبتا خوب بود اما نوع روایت جالب توجه و کار خلاقانه صورت گرفته نهایتا با متن ضعیف در حد یک کار سفارشی و تبلیغاتی باقی موند.
امیدوارم با این تجربه کارهای منسجم تری در آینده از کارگردان رو شاهد باشم.
خسته نباشید به گروه محترم و چشم انتظار کار بعدی ایوب اقاخانی.
یکم بده که صندلى رو بفروشید بعد برم ببینم که براى فیلم بردارى نمیتونم سر جاى خودم بنشینم متاسفانه
تئاتر معمولی ولی بازی ها خوب
ایده نمایش نامه جذا بود ولی من که پزشکم و موارد عینی مشابه شخصیت اصلی فیلم رو دیدم به نظرم میرسه داستان کشش اینو داشت خیلی جذابتر و پیچیده تر نوشته بشه