در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش تهران بی تو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:43:45
امکان خرید پایان یافته
۲۶ آبان تا ۰۴ دی ۱۳۹۴
۲۰:۰۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۲۵,۰۰۰ تومان

«والله که شهر بی تو مرا حبس میشود»

راه های ارتباطی با تئاتر باران: سایت اینستاگرام کانال تلگرام

گزارش تصویری تیوال از نمایش تهران بی تو / عکاس: کامران چیذری

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش تهران بی تو / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از تمرین نمایش تهران بی تو / عکاس: حانیه زاهد

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› گزارشی از تمرین تازه‌ترین نمایش احمد کچه‌‌چیان

›› کچه‌چیان: هر صحنه نمایش "تهران بی‌تو" یک پرفورمنس است‎

›› مسابقه عکاسی «تهران‌ بی‌تو» همراه با اجراهای این نمایش در تماشاخانه باران برگزار می‌شود‎

›› فراخوان مسابقه عکاسی اینستاگرامی " تهران بی تو "

آواها

مکان

خیابان فلسطین، پایین تر از خیابان انقلاب، پلاک ۲۹۲/۱
تلفن:  ۶۶۱۷۶۸۲۵، ۶۶۱۷۶۸۱۲

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تهران بی تو
این کار کارکتر نداره ، اما فضایی عالی داره که در اون فضا ،طراحی صحنه، لباس ، موزیک و طراحی نور و متن بسیار سودایی و شاعرانه همگی هارمونی ساختن که یک درام شهری در اون اتود میخوره که بسیار بسیار دلنشین و جذاب از آب در آمده و برام خیلی دردناک بود وقتی صندلیها رو در این نمایش خلاقانه خالی میدیدم ، واقعا زحمت کشیدن و کار کردن ، به همه عوامل این نمایش مخصوصا آقای کچه چیان تبریک میگم .... و اون قسمت نمایش که در تاریکی یه چراغ به بالای سر بازیگر وصل بود و وقتی راه میرفت با اون روشنایی محدود چند قدم فقط جلوی پاشو میتونست ببینه برام تلنگری بود برای درک این مطلب که بعد مرگ هر کس محصور در میدان آگاهی خودش خواهد بود ، خیلی دوست داشتم ...
مرتضا و حمیده صمدی این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بی شک نمایش های مدرن نیاز به نگاه های مدرن هم دارند. در چنین نمایشنامه هایی شاید خیلی نباید به دنبال یکپارچگی داستان در معنای کلاسیک آن بود؛ بلکه باید از صحنه ها در جای خود لذت برد، از تماشای تصاویر زیبا لذت برد و منطق را کنار گذاشت و با احساس غرق در کار شد. به راستی هدف اصلی تیاتر هم جز این نبوده است که تخیل مخاطب را فعال ساد و از ترکیب نور،تصویر و صدا، تصویر سومی را در ذهن مخاطب ایجاد کند.
خوشحالم که از این نوع کارها هم در ایران ساخته می شود.
Benighted این را خواند
baharan ebrahimi، shazdehbala، آنا عـلـّامی و حمید رضا ضیایی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من خودم توی پرده اول ذهنم رفت سمت دنیای بعد از مرگ اما با ادامه بازی و حرف های راوی برداشت کردم که دنیای حالاست وقتی بازیگر تقلی می کرد، داشت توی مسیر زندگیش حرکت میکرد. جوری که خودش هم گفت حتی نمیدونست چرا انقد سختی رو تحمل میکنه و ایا بعدش چیز قشنگی هست یانه اما با همه این تفاسیر بعد از خودش نسل دیگه ای به جا گذاشت که بازهم اون راه سخت رو ادامه بده(صدای گریه نوزاد و اون عروسک). اون چمدون و آدمی که ازش بیرون اومد به نظرم نسل بعد بود که از یه دنیای بسته به این دنیا اومد بهش یه اسباب بازی دادن و هیچ چیزی نمیدونست، شروع به تقلید کردو فکر میکرد داره زندگی کردن رو یاد میگیره اما بزرگ شد اولین لغزش رو تجربه کرد و زمین خورد،بادکنک هاش رو هم ازش گرفتن! بازیگر برعکس چیزی که فکر کردم توی پرده اخر واقعا از دنیا رفت و اون اینه و صدای رادیو!! تهران بی اون مثل قبل بود و همه ما درگیر روزمرگی خودمون بودیم شاید هرروز هزاران نفررو میبینیم که دست و پا میزنن و برای ادامه زندگیشون تقلا میکنن اما بی تفاوت فقط نظاره گر هستیم و درگیر خودمون،جنگ برای بقای خودمون با امید به اینکه نسلی رو بعد از خودمون به جا میذاریم و امیدواریم زندگیهامون بیهوده نبوده باشه.