در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال تئاتر | اخبار | گزارشی از تمرین تازه‌ترین نمایش احمد کچه‌‌چیان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:23:06
نمایش تهران بی تو | گزارشی از تمرین تازه‌ترین نمایش احمد کچه‌‌چیان | عکس

"گروه ما از سال ۸۱ به‌صورت متمرکز مشغول کار راجع به شهر تهران است، سال ۸۵ «تهران ۸۵» را اجرا کردیم، سال ۸۶ همین کار یعنی «تهران بی‌تو» را، سال ۸۹ «تهران ۸۹» را داشتیم که مجبور شدیم بنا به دلایلی نامش را به «تریو» تغییر دهیم".

 ساعت ۱۰ صبح است که به خیابان فلسطین جنوبی می‌رسم. ابتدای خیابان پلاک ۲۹۲، تئاتر باران. وارد که می‌شوم علیرضا حبیبی، مدیر تکنیک و طراح نور «تهران بیتو» را می‌بینم که مشغول قرار دادن لامپی کوچک و کلیدی برای روشن و خاموش شدنش زیر لیوانی است کهظاهراً از وسایل صحنه است. چند لحظه بعد کارگردان، احمد کچه‌چیان می‌آید. از او می‌خواهم که گفت‌وگویمان بعد از دیدن تمرین گروهش باشد و او می‌پذیرد. محسن رستگار، بیتا معیریان و فؤاد مخبری بازیگران «تهران بیتو» هستند و مخبری علاوه بر بازی در این نمایش، سمت نویسندگی را نیز بر عهده دارد. به جز سه بازیگر اصلی، دو مدیر صحنه این نمایش هم به گفته کارگردان با لباس‌هایی یک دست سفید روی صحنه می‌آیند. سامان قوچانی و احسان مرادخواهی که علاوه بر وظایف معمول مدیرصحنه باید بخشی از اجرا را نیز انجام دهند. احمد کچه‌چیان در پاسخ به سؤالمن که نام کاراکترها را جویا میشوم میگوید: کاراکترهای این نمایش نام ندارند. حبیبی با پایان کارش، لامپی را که درون لیوان تعبیه کرده است روشن می‌کند، در تصویری که ساخته می‌شود انگار نور از درون لیوان به صورت کاراکتری که آن را در دست خواهد داشت میتابد.

کارگردان نمایش «طهران۸۶-۱۳۸۵» مشغول صحبت با بازیگران و مدیران صحنه و دادن توضیحاتی به آن‌ها در مورد طراحی صحنه نمایش تازهاش است. طراح نور نمایش، مشغول اضافه کردن یک قطعه سیم و لامپی کوچک زیر کفشهای یکی از بازیگران مرد است و با روشن کردن لامپ، کفشهایی را میبینم که از کف آن‌هانور میتابد. کارگردان از بازیگرانش میخواهد که لباس صحنه را بپوشند و هر سه بازیگر برای تعویض لباس به پشت صحنه می‌روند. انتهای صحنه را دیوار چوبی مشبکی پوشانده که قابل جابجایی است. محسن رستگار و بیتا معیریان با لباسهایی مشکی و پالتو مانند برمی‌گردند و مشغول تعویض بند مشکی پوتین‌هایشان بابندیقرمز می‌شوند. فؤاد مخبری با لباسی تا پایین زانو، گشاد و سفید، بدون شلوار و کفش روی صحنه بازمی‌گردد.گروه، اعم از کارگردان و بازیگران به مخبری کمک می‌کنند و پارچههای سفید و دنباله‌داری را به کمر اومیبندند. او در مرکز صحنه میایستد و چهار قطعه پارچه سفید که یک سرشان به کمرش وصل است از سر دیگر با آگراف به پودس انتهای صحنه نصب می‌شوند. پارچههای سفید آویزان از کمر مخبری از منتها علیه سمت چپ تا منتها علیه سمت راست انتهای صحنه را میپوشانند و قابی زیبا می‌سازند، بازیگری که با لباس سفید در مرکز صحنه ایستاده و پارچههای سفید از کمرش آویزان است صورتش نیز با باند پوشانده می‌شود.عروسکی را که جز وسایل صحنه است برایش میآورند عروسکی با ارتفاع تقریباً ۳۰ سانتی‌متر که به بازیدهندهاش، فؤاد مخبری، شبیه است، ولی در اندازهای کوچک، با همان لباس سفید گشاد و رها. در سوی دیگر صحنه محسن رستگار رفتن درون چمدان را تمرین می‌کند! بازیگری که با به رخ کشیدن بدن انعطاف‌پذیرش درون یک چمدان مسافرتی جا می‌شود به گونهای که با بستن در چمدان از او تنها یک مچ پا دیده می‌شود.

تمرین به‌صورت رسمی رأس ساعت ۱۲ ظهر شروع می‌شود. طبق گفته کارگردان «تر یو»، قرار است فعلاً یک صحنه با حضور فؤاد مخبری تمرین شود و گفت‌وگو ما بماند برای بعد از تمرین این صحنه. نور صحنه گرفته و نور آبی توسط اتاق فرمان داده می‌شود، با توجه به وضعیت مخبری این نور نیز بر وهم‌آلودگی فضا میافزاید. دو مدیر صحنه با لباسهایی یک دست سفید در انتهای صحنه، سمت راست و چپ ایستادهاند.

دکلمهای همراه با موسیقی شنیده می‌شود؛ تو داشتی بالا میرفتی.‌.‌. تو نذر کرده بودی، تو برای نجات هزار هزار نفر نذر کرده بودی و حالا داری شکست میخوری.‌.‌.. تو دیر رسیدی، تو نه تنها کسی رو نجات ندادی که خودت هم سقوط کردی، تو بالا نرفتی، تو فرورفتی، حالا تو داری پایین میری و انبوه آوار بالای سرت دائم داره سنگینتر میشه، من تا پنج میشمارم و تو خواهی مرد.‌.‌..‌.‌.

در حین همین دکلمه است که فؤاد مخبری با نفسهایی عمیق آرام‌آرام به سمت جلوی صحنه میآید و با گامهای آهسته پارچههایی که از کمرش به پودس انتهای صحنه وصل شده کشیده می‌شوند و قابی زیبامی‌سازند.

همین صحنه یک بار دیگر تمرین می‌شود و با پایان آن احمد کچه‌چیان توضیحاتی در مورد چگونگی جمع کردن پارچههای سفید در پایان این صحنه به بازیگر و مدیران صحنهاش میدهد.

تهران بیتو از ۸۶ تا ۹۴

به عنوان اولین سؤال از احمد کچه‌چیان میپرسم با توجه به این که «تهران بیتو» را سال ۸۶ در جشنواره تئاتر فجر اجرا کرده بود شاهد چه تغییراتی در اجرای عمومی این نمایش در سال ۹۴ هستیم؛ او در پاسخمیگوید: بنیان نمایش فرقی نکرده است، فقط بخشی از متن اصلاح شده و چیزهایی از آن حذف شده‌اند.نمایش از نظر متن تغییر نکرده ولی از نظر فرم اجرایی شاهد تفاوتهای بسیاری با اجرای سال ۸۶ خواهید بود.فرم اجرای دو صحنه شبیه قبل است ولی سه صحنه دیگر، کاملاً عوض شده است. او میافزاید: در طی این سالها دو الی سه بار برای گرفتن اجرای عموم به تئاتر شهر درخواست دادیم و حتی در دورههای مدیریتیمتفاوت مجوز اجرا هم گرفتیم اما هر بار پیش از رسیدن به اجرا مدیر وقت جابجا و هر مرتبه اجرای ما به زمان دیگری موکول شد.

تمرکز روی زندگی شهری

کچه‌چیان درباره روند اجراهایش از سال ۸۱ تاکنون میافزاید: گروه ما از سال ۸۱ به‌صورت متمرکز مشغول کار راجع به شهر تهران است، سال ۸۵ «تهران ۸۵» را اجرا کردیم، سال ۸۶ همین کار یعنی «تهران بیتو» را، سال ۸۹ «تهران ۸۹» را داشتیم که مجبور شدیم بنا به دلایلی نامش را به «تریو» تغییر دهیم و سال ۹۰ کار دیگری کردیم به نام «پاورقی» که آن هم برایمان آینه تهران در سال ۹۰ بود ولی چون فرمت تغییر کرده بود نام آن را«پاورقی» گذاشتیم ولی همه اینها در راستای یکدیگر بوده است. این روندی است که ما در این سالها دنبال کردهایم و فعلاً هم قصد ادامه دادنش را داریم. تمرکزمان روی زندگی شهری و اتفاقات آن است و نمایشهایمانهمه از دل شهری که در آن زندگی می‌کنیم بیرون میآید.

احمد کچه‌چیان درباره شیوه رسیدن به متن این نمایش میگوید: گروه ما تمرینات شهری بسیاری داشته و دارد، بازیگرها، نویسنده و خود من همه‌مان در سطح شهر تمرین می‌کنیم؛ تمرینهایی در مکانهای متفاوت.بخش عمدهای از تمرینات این نمایش در مترو بوده است. به عنوان مثال ما مدت زمان مشخصی، مثلاً یک هفته براساس موضوع مشخصی که گروه روی آن اتفاق نظر دارد به مشاهده و پژوهش میدانی در سطح شهرمیپردازیم و پس از بازگشت به پلاتو براساس اتفاقاتی که شاهد آن بودهایم اتود میزنیم. با همین اتود زدن است که گپ و گفت و تبادل نظری میان ما شکل میگیرد، متنی نوشته می‌شود و آن‌قدر این پروسه را ادامهمیدهیم تا به متن نهایی برسیم.

فؤاد مخبری نویسنده این نمایش درباره متن میافزاید: ایدههای این متن همه از دل پژوهشهای میدانی که همه گروه در سطح شهر تهران انجام دادهاند بیرون آمده است. یکی از چیزهایی که ما در سال ۸۶ در خبرهامیشنیدیم نبود جای کافی برای دفن اموات در بهشت زهرا بود. مسئله دیگر که برایمان جذاب بود مترو و سکوت و خلوتی آن در ابتدای تأسیس بود اینها و موارد دیگر دستمایههایی شد برای نوشتن این متن.اتفاقاتی که در کنار یکدیگر کلاژ شدهاند پدید آورنده این متن هستند.

شیوه کارگردانی احمد کچه‌چیان

کارگردان «تهران بیتو» درباره شیوه کارش میگوید: من برای بازیگران فضایی فراهم میکنم که بتوانند در آن اتود بزنند سپس اتودهای آن‌ها را تغییر میدهم. پیشنهاداتی از جانب من و همین طور از جانب نویسنده و بازیگران داده می‌شود و آن‌قدر اتود میزنیم تا به چیزی که میخواهیم برسیم. ما با مفاهیم سر و کار داریم و با همان مفاهیم شروع به اتود زدن می‌کنیم تا به شکل نهایی مطلوبمان برسیم.

طراحی صحنه تهرانی که بیتوست

به قاب جذابی که چند لحظه پیش در حین تمرین، حضور فؤاد مخبری روی صحنه آفرید اشاره میکنم و کچه‌چیان درباره طراحی صحنه میگوید: نمیتوانم بگویم تصاویری که در کار میبینیم چه قدر مربوط به طراحی صحنه است و چه قدر مربوط به کارگردانی چون این دو در دل هم هستند. در بعضی صحنهها، طراحی صحنه است که قابی زیبا می‌سازد و در بعضی دیگر کارگردانی سازننده تصویری است که بر صحنه دیده می‌شود این دو مقوله را نمیتوانم از یکدیگر جدا کنم. از سوی دیگر به نظر من این تصاویر همان‌قدر جذاب است که بازی بازیگری که شما حتی صورتش را نمیبینید (اشاره او به بازی فؤاد مخبری با صورت بانداژ شده است) ونورهایی که بر او میافتند بر تاثیرگذاری این تصویر میافزایند. همه اینها با هم مجموعهای را می‌سازند و پدید آورنده فضایی هستند که تماشاگر را تحت تأثیر قرار میدهد.

عدم اصرار بر القای مفهومی واحد

کارگردان «پاورقی» میافزاید: تمام تلاش ما بر فضاسازی است. فضایی که ممکن است شما به عنوان مخاطب یا منتقد یک برداشت از آن داشته باشید، من به عنوان کارگردان یک برداشت دیگر و فؤاد مخبری به عنوان نویسنده این متن برداشتی سوم. ما در دل گروهمان اشتراک داریم اما هر کس زاویه دید خودش را دارد و اصراری بر القای مفهومی واحد نداریم. لحظهای که بخواهیم روی مفهومی واحد اصرار کنیم این کار را نابود کرده‌ایم. اگر تماشاگران هنگام خروج از سالن همه یک مفهوم واحد را برداشت کرده باشند من در کار خود شکست خورده‌ام. تماشاگران ما با تجربه خاص خودشان از زندگی شهری وارد سالن می‌شوند، زاویه دید و نگاه ویژه خودشان را دارند و در این که چه برداشتی از نمایشی که میبینند داشته باشند، آزاد هستند.

اتفاقات رئالی که شیوه بیانشان رئالیستی نیست
او ادامه میدهد: این نمایش، نمایشی رئال نیست اگرچه از دل اتفاقات رئالیستی بیرون آمده است. هر آن‌چه را که روی صحنه میبینید یا خودمان تجربه کردهایم یا شنیدهایم و بر اساس آن اتود زده‌ایم. ثانیه به ثانیه این نمایش برای من حامل زندگی واقعی است ولی چیزی که روی صحنه میبینیم نمایشی به معنای تئاتر رئالیستی نیست بلکه یک فضاسازی است که شما با توجه به ذهنیت خودتان ممکن است از آن برداشتهایمتفاوتی داشته باشید.

عدم وجود قصه خطی

کارگردان «تهران بیتو» میافزاید: این اثر پر از خرده داستانهای متفاوت است که هیچ کدام از آن خرده داستانها روند خطی ندارند. ما ابداً اصراری بر داشتن روایت خطی نداریم و تماشاگر پس از دیدن کار نمیتواند روند خطی داستان را تعریف کند. در ذهن خودمان به عنوان سازندگان این اثر داستانی کلی وجود دارد ولی این‌گونه نیست که از جایی شروع کنیم نقطه اوجی داشته باشیم و بعد به پایان برسیم.

انسجام گروهی

کچه‌چیان در مورد گروهش میگوید: زبان مشترکی یافتهایم که از سال ۸۱ تاکنون براساس آن با یکدیگر کار کرده‌ایم. برای کار بعدی گزینه من برای نوشتن همچنان فؤاد مخبری است و گزینه اولم برای بازی گروه بازیگران فعلی‌ام.

عدم قطع تمرینات شهری حتی در زمان اجرا
کچه‌چیان در پایان بر این موضوع تاکید دارد که تمرینات شهری ما قطع نمی‌شود. این‌گونه نیست که اکنون که به اجرا رسیدهایم تمریناتمان تمام شود؛ چنین روزی، روز مرگ اجرای ماست. گروه ما همچنان به تمرینات شهری خود ادامه میدهد. اگر این تمرینات قطع شوند انرژی حاصل از آن و در نتیجه رابطه ما با تماشاگر قطع خواهد شد.

ساعت یک و نیم ظهر است که با امید دیدن تصویر تازهای از شهرم در «تهران بیتو» باران را ترک میکنم. این نمایش از سه‌شنبه ۲۶ آبان تا دوشنبه ۳۰ آذر رأس ساعت ۲۰ در تئاتر باران روی صحنه خواهد بود.






درباره نمایش تهران بی تو
۰۷ آذر ۱۳۹۴