خلاصه داستان: میگن وقتی داری میمیری قبلش یه اتفاقهایی میافته که میفهمی.یادم میاد همیشه چیزهایی رو که مردم گفتن رو فقط شنیدم ، ندیدم . یادم نیست که قبل از مُردنم چیزی بهم یادآوری کرده باشه که بفهمم به آخرش نزدیک شدم. واسه همین که مطمین نیستم که مردم راست میگن . شاید بیشتر دهنشونه که اینارو میسازه. چون قطعا خودشون این حسو تجربه نکردن . آدمهایی هم که تجربه کردن بعدش نبودن که این احساس و تایید کنند. پس از کجا میدونن ؟!