در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش زندگی در تیاتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:01:03
امکان خرید پایان یافته
۰۷ آبان تا ۰۱ بهمن ۱۳۹۶
۱۷:۰۰  |  ۱ ساعت و ۴۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان

 برگزیده بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری مرد و کاندید طراحی صحنه از شانزدهمین جشنواره تاتر دانشگاهی ایران

  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش زندگی در تئاتر / عکاس:‌رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایش زندگی در تئاتر / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› تجربه «زندگی در تئاتر» در پردیس شهرزاد

›› تجربه «زندگی در تئاتر» در پردیس شهرزاد

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
ما
کاشفان
قلمرو
روح انسانیم...




پ.ن
در اجرا، این عبارت کمی در بین اکت زیاد و خنده گم میشه...
راست میگن، هنرمندان دقیقا کاشفان قلمرو روح ما هستند...
من دلم لک زده واسه شنیدن همین یه تیکه... دلم میخواست ایمان این یه قسمت رو تا ساعت‌ها ادامه بده..


"خواب میبینم تو یه مکعب شیشه ای معلق تو هوا زندانیم
آدمای زیادی دور این مکعب جمع شدن برای دیدن من
مادرا منو با انگشت به بچه هاشون نشون میدن و در گوش بچه هاشون یچیز میگن که من نمیفهمم ... دیدن ادامه ›› ، خواب میبینم
خواب میبینم از یه کوه خیلی بلند دارم سقوط میکنم ، یه پرندهٔ افسانه ای منو رو هوا میقاپه و برای خوراک بچه هاش میبره
از چشمام شروع میکنن ، حتما چشمای خوشمزه ای دارم ، خواب میبینم
خواب میبینم توی مدرسه ام ، یه پسر خیلی کوچیک ، با بچه های بزرگتر از خودم دعوام میشه
اونا همهٔ دندونامو خورد میکنن ، خواب میبینم
خواب میبینم تو یه بیمارستان روانی بستری ام ، تو یه اتاقی که دیوارای ابری داره
به صورتم دست میکشم ولی صورت ندارم ، انگار یه خمیر سفید همه صورتمو پوشونده ، خواب میبینم
خواب میبینم کف یه اقیانوس خیلی عمیق و تاریک دارم شنا میکنم ، انگار آبشش دارم ، یه نهنگ خیلی بزرگ به سمتم میاد ، منو پشتش سوار میکنه
۱۳ آذر ۱۳۹۸
ای جانم به قلب و دلت بانو نفیسه( گل)
۱۴ آذر ۱۳۹۸
وقتی رسیدیم خونه خیییییلی خسته بودیم ..
مغزامونو درآوردیم انداختیم تو آب سرررررد ..
که صااااف شن
تمیز شن ...
۱۴ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اشتباست که صداقت رو به پای ضعف طرف بزاریم.
اگه ما تو جامعه با هم حرف نزنیم پس به چه دردی میخوریم؟
واقعا به چه دردی میخوریم ؟؟؟؟؟؟؟؟
۱۸ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رابرت : باید یک چیزی بهت بگم .
جان : خب ، بگو
رابرت : درباره ی تئاتره ،، این یکی از وجوه شگفت آوره تئاتره ،، و اون ، جان ، یک نوع طی طریقه که خیلی شبیه خود زندگیه...
جان : خب ، اون چیه ؟؟
رابرت : ساده ست ، اون توی ذات تئاتره ،، مثل زندگی _ البته تئاتر بخشی از زندگیه ... نه ؟؟ می فهمی چی دارم می گم ؟؟ همان طور که توی یک مغازه بزرگ وقتی رو که آدم صرف می کنه نمی تونه از زندگی خودش جدا کنه ... چون بالاخره اون بخشی از زندگیشه،،، این موضوع روی صحنه ی تئاتر هم مصداق پیدا می کنه ، مدت زمانی که تو روی صحنه ی تئاتر هستی ، بخشی از زندگی توئه ،،، به نوعی تئاتر زندگی توئه ...