در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش زندگی یک هنرمند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:46:47
امکان خرید پایان یافته
۰۳ تا ۲۱ اسفند ۱۳۹۴
۱۸:۰۰  |  ۵۵ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان
این نمایش داستان زندگی نویسنده‌ای است که به شهرت رسیده و ژورنالیستی برای مصاحبه به خانه‌اش می‌آید اما در حین انجام این مصاحبه، رفت و آمدهایی در منزل نویسنده شکل می‌گیرد که این گفت‌وگو را ناتمام می‌گذارد

اثری از گروه تیاتر گره
نمایش های پیشین:
باگانه، پشت سرت نگاه نکن، خونه ما - ماه و پلنگ

صفحه اینستاگرام گروه تیاتر گره

 

گزارش تصویری تیوال از نمایش زندگی یک هنرمند / عکاس: رضا جاویدی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› زندگی یک هنرمند، ماه و پلنگ در هفته پایانی اجرا

›› دانشجویان با 33% تخفیف ببیننده باشند

›› پیش فروش اینترنتی زندگی یک هنرمند آغاز شد

آواها

مکان

خیابان انقلاب، ضلع شمال غرب چهارراه ولیعصر، جنب داروخانه، پلاک ۱۴۷۸
تلفن:  ۶۶۹۷۹۴۶۸، ۶۶۹۷۹۴۷۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایش مخلوطی از نقاط ضعف و قوت بود. بعضی از بازیگرها خیلی قوی تر از بقیه بودن و این به شدت به چشم می خورد. مثلا بازیگر کاراگاه، بازیگر دوست جنگی نویسنده و بازیگر خبرنگاری از رومانی واقعا کارشون خوب بود و سطح نمایش به ناگهان با حضور اونا بالا می رفت. شخصیت آخری که وارد ماجرا شد و نگران خودکشی زنش بود واقعا بی معنی و اضافی به نظر می رسید. بازیگر کارگر لوله ها هم صحنه های جالب و خنده داری ایجاد می کرد.
به نظرم نمایش جای کار خیلی خیلی زیادی داره و می شد نمایشنامه رو بهتر کرد.
با این حال به عنوان یه تئاتر معمولی برای خواسته های معمولی خوب رو به بالا بود. برای این گروه آرزوی موفقیت می کنم.
فرزین این را دوست دارد
با سپاس و تشکر از همراهی و محبت شما و اینکه نظر خود را با ما در میان گذاشتید
۲۰ اسفند ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو را من چشم در راهم

فقط دو اجرای دیگر باقی مانده و دیگر تمام
امیدواریم در این دو اجرای پایانی پذیرای حضور گرم شما عزیزان باشیم
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
جنون محض!
یادداشتی از حامد ادوای، کارگردان جوان تئاتر و سرپرست گروه تئاتر گره

جنون محض!



هشت ساله که بودم وارد کانون پرورش فکری شدم، بدون توجه به توپ‌های دولایه‌ی هم محلی‌هایم، به قایم موشک‌های همسنهایم؛ دست در عروسک دستکشی ... دیدن ادامه ›› کردم، سر در هشت کتاب سپهری.

تئاتر را با نمایش عروسکی و خیمه شروع کردم، از همان کانون پارک بابائیان. سال‌ها به همین شکل گذشت. دبیرستان را به اصرار پدر و علیرغم میل باطنی ریاضی خواندم و انصافاً درسم هم خوب بود. سال کنکور بازهم بی توجه به درس خواندن‌های همکلاسی‌ها و قبولی‌های بچه‌های فامیل که پتکی شده بود بر سرم نمایشی نوشتم و با رفقای کانونی‌ام ساختیمش که در جشنواره‌یبیست وششم فجر حاضر شد و درخشید. نمایش عروسکی «روز خوب مردن». در تمام این سال‌ها انواع و اقسام خاک‌های صحنه را چشیده‌ام، کار حتی گاهی از چشیدن گذشت! عروسک‌گردانی، مدیر صحنه، دستیاردوم، دستیاراول، سیاه لشگر، نقش کوتاه، طراح صحنه، بازیگر

و بالاخره کارگردان!

انتهای سال نودوسه نمایش «باگانه» به کارگردانی من در تماشاخانه‌ی خصوصی مشایخی اجرای عموم شد و پر تماشاگرترین نمایش تماشاخانه‌ی مذکور.

چندماهه بعد نمایش «پشت سر تو نگاه نکن» با همان استقبال و امروز با ۲ نمایش «زندگی یک هنرمند» و «ماه و پلنگ».

و این دیگر نامش قطعاً عشق نیست! دیوانگی محض است.

سازوکار اجرا در تماشاخانه‌های خصوصی فرمول‌های ریاضی را تغییر می‌دهد. تو محکوم می‌شوی به ضرر سنگین مالی حتی اگر پر پرتماشاگرترین نمایش باشی. یعنی ضرر کمتر مساوی است با سود بیشتر!

و این برای من و گروهم که همیشه سعی کردیم شریف اجرا کنیم و تمیز نمایش بسازیم ملموس‌تر است.

در این سال‌ها شبانه روز کارگری کرده‌ام، هرکاری که فکرش را بکنید. شب‌ها کارگری کرده‌ام و روزها خرج تئاتر و فرهنگ بدون ذره‌ای بازگشت.

گله‌ای نیست. نامش را می‌گذارند عشق آنها که با پشتوانه‌های مالی با روابط اداری در بهترین سالن‌های دولتی مملکت اجرا می‌روند. نامش را می‌گذارند عشق آنهایی که شب راحت می‌خوابند و تا صبح از ترس درآوردن حداقل هزینه سالن هزار بار سایت فروش اینترنتی بلیت نمایش‌هایشان را چک نمی‌کنند. نامش را می‌گذارند عشق آنهایی که بارها من و گروه باسابقه‌ام را پشت در سالن‌هایشان به بهانه‌های مختلف نگهداشته‌اند و پاسمان دادند سمت ضرر روحی و مالی سنگین در تماشاخانه‌های خصوصی که مدیرانش فقط به فکر درآوردن هزینه‌های خود هستند و کاری به فروش تو ندارند.

بااین حال من و گروهم تا آخرین لحظه در همین تماشاخانه‌ی کوچک مشایخی تا ٢٥ اسفند هر شب ساعت ١٨ با نمایش زندگی یک هنرمند و ساعت ٢٠ با نمایش ماه و پلنگ میزبان شما هستیم. باقدرت و انرژی و لبخند.

این است که میگویم این دیگر قطعاً نامش عشق نیست؛ دیوانگی محض است!

شاید این دو نمایش آخرین تلاش‌ها و حرف‌های دوازده ساله‌ی من در تئاتر باشد.

در این سه شب پایانی نمایش هایم،یعنی تا جمعه؛

منتظر چشم‌های جذاب شما هستم
محمد شفائی این را خواند
فرزین این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید