ساعت ۵:۳۰ صبح هجدهم تیرماه ۱۳۹۵ طبق برنامه همیشگی یک سفر یک کتاب اکثریت گروه حاضر بودند که به دلیل تأخیر برخی از همسفران اندکی دیرتر سفر آغاز شد.
حدود ساعت ۷:۴۵ در نزدیکی فیروزکوه برای صرف صبحانه توقف کردیم.
در ادامه ی راه مراسم معارفه انجام شد و همسفران با یکدیگر آشنا شدند، گروهی متنوع از نظر سنی و شغلی اما همگی علاقه مند به هنر و ادبیات و اهل مطالعه. در ضمن توزیع کتاب، خانم ملک مرزبان در مورد کتاب "بودن" و دلایل انتخاب این کتاب برای ترجمه توضیحاتی ارایه دادند. حدود ساعت ۱۱ به ده رسیدیم و با توقف اتوبوس کنار زمین فوتبال ارفعده باقی راه با پای پیاده ادامه یافت. در راه پرپیچ و خم به سمت جنگل از کنار گلهای آبی رنگ گزنه و پروانه ها گذر کردیم. با تغییر ارتفاع، پوشش گیاهی جنگل هم آهسته شکل عوض می کرد که راهنمای گروه، سیاوش رامش به ارایه توضیحاتی در مورد گیاهان و مسیر پرداخت. حدود ساعت ۲ در جنگل کم کم صدای آب شنیده می شد و همسفران مشتاق با رسیدن به دشت باز و چشمه ی زیبای "پراو" کنار چشمه مستقر شدند.پس از صرف نهار، چای ذغالی و رفع خستگی بحث و صحبت در مورد کتاب شکل گرفت. خانم ملک مرزبان خوانش کتاب را آغاز کردند و پس از آن به فلسفه ی بودن از نگاه "کاشینسکی" و جهان بینی جاری در کتاب پرداخته شد.
ساعت ۴:۳۰ بعد از گرفتن عکس دسته جمعی و جمع آوری زباله ها گروه برای بازگشت و عبور دوباره از جنگل آماده شد. در طی مسیر بازگشت اعضای گروه علاوه بر کمک به یکدیگر به معاشرت بیشتر پرداختند تا مسیر کوتاهتر شود. ساعت ۷ گروه دوباره در کنارزمین فوتبال ارفعده کنار هم جمع شدند و روستای زیبای ارفعده و جنگل و چشمه را به مقصد تهران ترک کردند.حدود ساعت ۹ برای صرف چای و شیرینی در همان رستوران امین که صبحانه هم همانجا صرف شد، توقف کردیم. حدود ساعت ۱۱:۳۰ به مبدأ سفر رسیدیم.
همسفران خسته، اما راضی و خشنود از این تجربه شیرین به امید دیدار دوباره از یکدیگر جدا شدند.
به روایت فاطمه همتی