در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد. خریداران محترم این سانسها لطفا منتظر اطلاع‌رسانی بخش پشتیبانی تیوال از طریق پیامک باشند.
تیوال گردشگری | عکس‌ها | سفرنامه «یک سفر یک کتاب |قزوین‌گردی - با جواد مجابی|»
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:33:53

اگر هر کدام از مسافرانی که در آخرین برنامه «یک سفر، یک کتاب» حضور داشتند از توقف در مقابل سر در عالی قاپو برای اطرافیان خود تعریف کنند، شاید مخاطب تصور کند مقصد آنها اصفهان بوده است. اگر اسم چهل ستون را بیاورند که دیگر شنونده کاملا مطمئن می‌شود پای پایتخت حکومت صفوی در میان است؛ او اشتباه نمی‌کند، ژیوار و تیوال این بار مسافران خود را به پایتخت صفویان برده بودند اما نه اصفهان. آنها شهری را در ۱۵۲ کیلومتری تهران برای این منظور انتخاب کرده بودند؛ بیست و چهارمین برنامه «یک سفر یک کتاب» به مقصد قزوین برگزار شد؛ زادگاه مهمان برنامه؛ جواد مجابی؛ شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار ۷۷ ساله.

میدل‌باس صبح روز جمعه اول مرداد ماه، با تنها ۵ دقیقه تاخیر به راه افتاد. نخستین توقف در رستورانی نزدیک قزوین بود؛ برای صرف صبحانه.

توقف بعدی؛ مقابل در مسجد جامع قزوین. یک راهنمای محلی از همان جا به جمع ما پیوست. بعد از بازدید از ساعت خورشیدی در پیاده روی مقابل این بنای تاریخی، وارد مسجدی شدیم که قدمت آن به دوره ساسانیان باز می‌گردد و در آن زمان آتشکده بوده است. چند نکته از جمله داربست‌های متعددی که به گفته خانم راهنما سال‌هاست در این مسجد وجود دارند، مرمت بدون سلیقه یکی از مناره‌های مسجد که به دنبال آتش‌سوزی آسیب‌دیده بود و قفل بودن در ورودی شبستان‌های مسجد، کام ما را تلخ کرد اما شکوه و زیبایی بنا با وجود همه این موارد نیز آشکار بود. مقصد بعدی دیدار از خیابان سپه، نخستین خیابان طراحی شده در ایران، باغ سلطنتی سعدآباد و سر در عالی قاپو بود. اینجا محل حکومت شاه تهماسب صفوی محسوب می‌شد. در طول مسیر، خاطرات شیرینی را از دوران کودکی و جوانی مهمان برنامه، در کوچه پس کوچه‌های شهر قزوین شنیدیم.

بعد از بازدید از باغی که بخش زیادی از آن بر جای نمانده است، دیگر وقت شعرخوانی رسیده بود. در ورودی باغ زیبای سعدآباد نشستیم و مهمان برنامه چند سروده کوتاه و بخشی از یک شعر بلند خود را برای ما خواند؛ اثر بلند در واقع بیوگرافی شاعر بود و او پیش از خواندن آن در مورد برخی از اشخاص و وقایعی که در شعر مورد اشاره قرار می‌گرفت توضیح داد.

پس از به اتمام رسیدن بخش شعرخوانی، بازدید از پیغمبریه و در ادامه صرف نهار، برای تماشای مستندی در مورد مهمان برنامه به یکی از سالن‌های متعلق به سازمان میراث فرهنگی شهر قزوین رفتیم. کارگردانی این فیلم را حسن لطفی انجام داده بود و نام یکی از داستان‌های مجابی را بر اثر خود گذاشته بود؛ پسرک چشم آبی. در مستند یادشده علاوه بر گفت‌وگو با خود هنرمند و خانواده او، افرادی چون محمود دولت‌آبادی و سیمین بهبهانی در مورد شخصیت و آثار این نویسنده، شاعر، نقاش، روزنامه‌نگار و منتقد ادبی سخن می‌گویند.

بعد از اتمام فیلم مستند، گروه سالن نمایش را با هدف گشتی دوباره در شهر ترک کرد. با دیدار از کاروان‌‌سرای سعدالسلطنه و توقف در برابر عمارت چهل ستون، که تعطیل بود، دیگر نوبت به خداحافظی از شهر زیبای قزوین رسیده بود.

غروب روز جمعه از این شهر تاریخی خارج شدیم؛ ساعاتی بعد دوباره در تهران بودیم و بار دیگر پایان برنامه‌ای از «یک سفر یک کتاب».

به روایت سارا اسلامی

۰۲ مرداد ۱۳۹۵