در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال گردشگری | عکس‌ها | سفرنامه «یک سفر یک تئاتر |طالقان|»
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 06:27:05
صبح جمعه، طلوع خورشید و گردشی دیگر با عنوان "یک سفر یک تیاتر" این بار به مقصد طالقان، منطقه‌ای سبزپوش و ییلاقی در میان رشته کوههای البرز که با جاذبه های طبیعی و بکر همچون کوه، دریاچه، آبشار و همچنین روستاهای زیبا و تاریخی اش یکی از بهترین مکان های گردشگری استان البرز در فصل بهار به شمار می آید. صبح هنگام پس از حضور همسفران و تکمیل شدن نفرات، تهران را به مقصد "طالقان" ترک کردیم و راهی این دیار سرسبز و زیبا شدیم. در میانه راه در رستورانی بنام پرستو توقف کردیم و صبحانه خوردیم و اینگونه، همه با انرژی کامل و شادابی تمام آماده طی کردن ادامه مسیر شدیم.
با ورود به طالقان و گذر از گردنه‌های پر پیچ و خمِ این منطقه، اولین چیزی که نظر شما را جلب خواهد کرد بدون شک کوههای سر به فلک کشیده و سرسبز و نمای زیبای "قله شاه البرز" است که همچون نگینی بر تارک این منطقه خودنمایی می‌کند. جلوتر که می رویم به "سد طالقان" می رسیم و این آبیِ آرام را از شیشه‌های اتوبوس به نظاره می‌نشینیم و سپس در ادامه، مسیر را به سمت روستا و آبشار "کرکبود" پیش می‌گیریم. این روستای کوهستانی در بخش بالا طالقان قرار دارد و بر اساس شنیده ها، برگرفته از نامهای دو اسب با عنوان کهر و دیگری کبود بوده که با گذشت زمان به " کرکبود " تغییر یافته است.
ساعت حدوداً یازده بود که با رسیدن به این روستا و طی مسیر سراشیبی باریک و خاکی به پایین دره و به نزدیکی آبشار رسیدیم و از مناظر دیدنی آن و آب خروشانش لذت بردیم. عکس هایی به یادگار گرفتیم و سپس در محوطه‌ای بالاتر از دره و آبشار، اولین دورهمی دوستانه با آریان رضایی که همانند دو سفر قبل بعنوان جوکر و اجرا گردان با ما همراه بود، با یک بازی نمایشی و به منظور آشنایی با اسامی همسفران شکل گرفت. در مدت زمانی که آنجا بودیم با آموزش ها و بازی های آریان رضایی، شاد بودن و با هم بودن را تجربه و تمرین کردیم. بازی هایی فراتر از مرزهای قراردادی ذهن با تکنیک های تیاتر شورایی که مخاطب را وادار به تفکر و تمرکز روی موضوعات مطرح شده میکرد و تا نقطه‌ای پیش می برد که عمیقا او را تحت تاثیر قرار داده و الگوهای فراذهنی او را بصورت نمایش تصویر میکرد . پس از انجام چند بازی نمایشی روستای کرکبود و آبشارش را به مقصد روستای زیبای " گلیرد " زادگاه " آیت اله سیدمحمود طالقانی" ترک کردیم تا از خانه ایشان بازدیدی داشته باشیم. یک خانه معمولی با بافت قدیمی دارای چند اتاق در دو طرفِ حیاطی پر از گل و گیاه که در داخل یکی از اتاق ها مجموعه ای از آثار و عکس های آیت اله طالقانی از دوران کودکی و جوانی تا زندان و انقلاب و زمان فوت ایشان به نمایش گذاشته شده بود. بازدید از خانه آیت اله طالقانی ۱۵ دقیقه طول کشید و سپس برای صرف ناهار راهی هتل کوروش شدیم و در فضای سنتیِ طبقهِ همکفِ این هتل ناهار خوردیم و چای نوشیدیم و قدری استراحت کردیم. سپس با هماهنگی با مدیر این مجموعه در یکی از طبقه های تالار مجددا به اجرای نمایش پرداختیم. این بار " الهه پورجمشید" و "فرزین محدث" که بعنوان بازیگر در این سفر با ما همراه بودند به اجرای نمایش و تیاتر مونوشورایی پرداختند و آریان رضایی بعنوان اجراگردان از همسفران برای مشارکت در این نمایش دعوت میکرد تا با ارائه راهکار و یا همفکری ادامه نمایش را جهت دهی کنند و یا با مشارکت در این نمایش الگوی ذهنی خودشان را برای ادامه آن بصورت کاملا شورایی پیاده کنند. لحظاتی شاد و جذاب که با دیالوگ‌های بعضاً جدی و طنز همسفران همراه بود و در نهایت چالشی بود برای تفکر و اندیشه در بسترِ نمایشی که خودمان در آن مشارکت داشتیم، بطوریکه حتی پس از پایان نمایش، بحث و گفتگو پیرامون آن حتی در حیاط هتل هم میان دوستان ادامه داشت.
نهایتا با پایان یافتن روز و نزدیک شدن غروب همگی سوار بر اتوبوس شدیم تا به تهران بازگردیم. در مسیر برگشت توقفی کوتاه در کنار سد طالقان داشتیم و عکس هایی به یادگار گرفتیم و این سرزمین سرسبز و پر رمز و راز را با کوله باری از تجربه و شادی و تفریح ترک گفتیم.
در این سفر همچون سفرهای نمایشی و تیاتری قبلی که جوکر را به همراه داشتیم، دور هم بودن، شادی، تفریح و نمایش را تجربه کردیم و با دیدگاهها، افکار و ذهنیت های مختلف در چهارچوبِ نمایش مونوشورایی آشنا شدیم که هریک تجربه ای ارزشمند برای ما بهمراه داشت. تجربه ای که با همفکری و مداخله همسفران در نمایش همراه بود و سبب می شد با زوایای ذهنی یکدیگر و همچنین طریقه گفتگو به صورت مشارکتی آشنایی بیشتری پیدا کنیم. سفر به پایان رسید اما زندگی همچنان ادامه دارد و ما همچنان چشم انتظار، برای لحظاتی که دوباره بتوانیم یکدیگر را ببینیم و بر دوستی هایمان مهر تایید بزنیم. نمیدانم کی و کجا و در کدام سفر احتمالی یکدیگر را دوباره خواهیم دید اما تا آن روز خاطره گردش یک سفر یک تیاتر با همسفرانی خوب و نازنین همیشه در ذهن باقی خواهد ماند.

به روایت سید مسعود عطری

۰۸ خرداد ۱۳۹۵