در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش آناکارنینا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:59:17
امکان خرید پایان یافته
۰۱ خرداد تا ۰۴ تیر ۱۴۰۱
۲۱:۱۵  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۸۰,۰۰۰، ۷۰,۰۰۰ و ۶۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
از ردیف ۱ تا ۲: ۸۰،۰۰۰ تومان
ردیف ۳ تا ۱۱: ۷۰،۰۰۰ تومان
از ردیف ۱۲ تا ۱۴: ۶۰،۰۰۰ تومان
داستان این نمایش درباره یک مجری معروف تلویزیون است که در پانصدمین برنامه‌اش مهمان ویژه‌ای دارد.

توجه: پس از شروع برنامه و بست شدن درب به هیچ عنوان ورود تماشاگران امکان پذیر نمی باشد.
توجه: لطفا ۳۰ دقیقه زودتر تشریف داشته باشید. بلیت پس از آغاز برنامه اعتباری ندارد، و صندلی در اختیار سالن است


- از همراه داشتن فرزندان زیر ۱۰ سال خودداری نمایید.

  • درهای سالن ۱۵ دقیقه مانده به زمان اجرا باز می‌شود.
  • برای مشاهده نشانی پارکینگهای نزدیک پردیس تئاتر شهرزاد و بوتیک تئاتر ایران لطفا اینجا را کلیک نمایید.

اخبار

›› "آناکارنینا"نمایشی پر از غافلگیری و چرخش‌های هوشمندانه است/ دیدنش را به‌شدت توصیه می‌کنم

›› آرش عباسی نمایش موفق خود را بار دیگر به صحنه می‌آورد.

ویدیوها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل‌لوشاتو،‌ بعد از سفارت ایتالیا، شماره ۷۶
تلفن:  ۶۶۷۶۱۴۲۳ - ۶۶۷۵۱۰۴۶ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۸۴ - ۰۹۹۱۵۷۰۰۴۷۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نقد مهدی نصیری بر نمایش آناکارنینا

▫️▫️ یک زن: آنا - کیت

▫️داستان نمایش "آرش عباسی" بخشی از قصه و نام رمان تولستوی را در خود دارد و آدمهایی خاص از فرهنگ و جامعه ای مشخص را روایت می کند، اما غیر ممکن است که نتوانی دنیایشان را با جهان خودت مقایسه کنی و به واسطه اشتراک آن با تجربه هایت از درک رویداد لذت نبری!

▫️"آرش عباسی" هم در نویسندگی و هم در کارگردانی روز به روز بهتر می شود. متن و اجرای "آنا کارنینا" همه ویژگی های یک اجرای حرفه ای تئاتر را در خود دارد. کم ایراد، گزیده و ساده و تقریبا کامل است. خوب شروع می شود. ویدئو و موسیقی به درستی انتخاب و اجرا شده اند. صحنه به درستی ... دیدن ادامه ›› و به اندازه آرایش یافته است. از همه اینها مهمتر برای داستان و روایت رویداهای آن موقعیت و فضای درست و هوشمندانه ای انتخاب شده است. شاید می شد گفتگو و بحث و جدل زن و شوهر طلاق گرفته را در هر مکان دیگری هم روایت کرد. در یک مهمانی، در کافی شاپ یک هتل یا هر جای دیگری می شد "کیت" و "وودی" را به بهانه ای در مقابل یکدیگر قرار دارد و خیانت در زندگی آنها را روایت کرد. اما عباسی برای ایجاد فرصت انتقام و روایت داستانش بهترین رویدادگاه و موقعیت نمایشی را انتخاب کرده است.

▫️انتخاب هوشمندانه موقعیت "تاک شو" تلویزیونی فرصت مناسبی را در اختیار قرار داده تا وضعیت نمایشی به بهترین شکل و با دارا بودن بیشترین پتانسیل برای خلق مواجهه و ستیز دراماتیک ایجاد شود. زبان به یک عنصر فعال برای ستیز میان کارکترهای نمایشی تبدیل می شود و درام به کمک وضعیت ایجاد شده و مهارت نویسنده در دیالوگ نویسی حتی رویدادهای گذشته را به خوبی در زمان حال به روایت در می آورد.

▫️از همین روست که "آناکارنینا" در اجرا موفق است. پتانسیل لازم برای ضربآهنگ سازی در اجرا را از ویژگی های متن می گیرد و با ریتمی زیباشناختی به اجرا در می آید. نظمی هارمونیک بین موسیقی، تصویر، بازی، زبان و عمل نمایشی وجود دارد که در ترکیبی هماهنگ را در اجرا به وجود آوردند. هماهنگی بین اجزا در به نتیجه رساندن کلیت اجرا و در ارتباط با معنای اثر شکل گرفته که کار "آرش عباسی" کامل کرده است. "آناکارنینا" با جذابیت هایش تماشاگرش با خود همراه می کند و به واسطه روابط کنشمند کاراکترهایش معنا را به با ذهنیت مخاطب به چالش می گذارد. در "آناکارنینا" عناصر در عین سادگی و به اندازه گی شان نظم هنری قابل قبول را عرضه می کنند که شکل و معنا را در ارتباط با هم به درستی با هم دارد.

▫️جورج دیوید بیرکهوف هنر موفق را هنری می داند که منجر به برقراری ارتباطی دوسویه با ذهن مخاطب هنر شود. نخست، بتواند چالش‌های ذهنی به وجود آورد و دوم بازتاب‌هایی ایجاد کند. در "آناکارنینا" این ارتباط دوسویه با چالش آفرینی بواسطه مواجهه غیرقابل انتظار در "تاک شو" وودی7 آغاز می شود و با به داوری نشاندن قضاوت تماشاگر بازتاب پیدا می کند. در واقع اجرا به خوبی از عهده ایجاد این ارتباط دوسویه در شکل و معنا برآمده است. از نظر بیرکهوف، هنرمند موفق کسی است که احساس نظم و وابستگی را القا کند و در همان حال چیزهای غیرمنتظره را در اثر خود وارد سازد. "آرش عباسی" در ساختار نمایشنامه و روایت اجرا با برهم زدن نظم و جریان رایج در برنامه تلویزیونی از همان آغاز ترکیبی از برهم ریختگی نظم موجود را به وجود می آورد.

▫️به چالش کشاندن برنامه تلویزیونی با افشا زندگی شخصی و ستیز میان "کیت" و شوهر سابقش که حالا مجری برنامه ستاره تلویزیون است کنش های غیرمنتظره ای را به وجود می آورد که می توان آن را به عنوان ریتمی زیبایی شناختی و به گونه ای مشابه در ساختار و محتوای "آناکارنینا" مورد ارزیابی قرار داد.

▫️نمایش "آناکتارنینا" اقتباسی هوشمندانه از رمان معروف "تولستوی" است. اقتباسی که در عین عدم وفاداری به رمان روسی مهمترین بخش ساختارش را مدیون آن است. از شخصیت "کیت-آناکارنینا" و در هم آمیختگی و یکی شدن شان تا شکل گیری ساختار پیرامون آن و گسترش دادن تراژدی عاشقانه "آنا" تولستوی در جان داستان نمایشی همه و همه به خوبی اهمیت این اقتباس موفق را ثابت می کنند. مگر می توان "آناکارنینا" را از این نمایش حذف کرد. مگر می توان فصل مشترک رابطه که یک سکانس سینمایی براساس رمان است و استندآپ کمدی "تاک شو" تلویزیونی هم براساس آن اجرا می شود را از اجرا در آورد و مگر می توان مونولوگ پایانی "کیت" را خطاب به "داریا" نادیده گرفت که همانقدر که می تواند متعلق به "آناکارنینا"تولستوی باشد، به "آناکارنینا" آرش عباسی هم تعلق دارد.....

ادامه نقد در سایت کانون ملی منتقدان تئاتر

نگاهی به نمایش «آنا کارنینا» کار آرش عباسی


اجرایی مدرن از اثری کلاسیک

همایون علی‌آبادی:

قدیم‌ها در امور استان‌های مرکز هنرهای نمایشی، سنت و بدعت و بداهتی معمول رسم بود که نمایندگانی تئاترشناس از اهالی تئاتر انتخاب می‌شدند ... دیدن ادامه ›› و به شهرستان‌ها سفر می‌کردند و پس از سه چهار روز تماشای آثار تئاتری، در شب اختتامیه آثاری انتخاب و در مراسمی به برندگان جایزه اهدا می‌شد.


این جشنواره را جشنواره استانی تئاتر می‌نامیدند که برگزیدگانش به جشنواره منطقه‌ای اعزام می‌شدند و سر آخر جشنواره تئاتر فجر را پایه و پی می‌ریختند. یاد دارم در یکی از این شب‌ها که بنده داور جشنواره ملایر بودم، در شبی بارانی با اجرایی خیابانی به تماشای کاری به نام «یک سبد فحش برای شمسی خانوم» از آرش عباسی نشستم. باران شدید می‌بارید و شب سردی در ملایر، فردایی زیبا را نوید می‌داد. آن شب باران چندان تند و شدید می‌بارید که هیچ تماشاگری پای کار آرش ننشست اما من نایلونی بر سر کشیدم و اجرای نمایش خیابانی‌اش را دیدم و نه تنها حس غم و غبن نداشتم، که از کارش بسیار لذت بردم.

در این کار حتی ترانه‌ای به السنه فرنگ و مستفرنگ از گروه Aphrodite's Child از حنجره زخمی آرش شنیدم که بر دست و دل و دیده سخت خوش نشست. تصورش را بکنید! یک نمایش خیابانی با یک تماشاگر و اجرایی ستایش‌برانگیز از یک اهل فن تئاتری به نام آرش عباسی. ساختار دوستی ما همان‌جا ریخته شد و من شیفته‌وار هرجا نام آرش می‌آمد آن‌جا بودم. این کار برای جشنواره منطقه‌ای نیز انتخاب شد و سر و صدا کرد، کاری کارستان. این استعداد بالقوه بعدها چندان پیش رفت که نامش هدیتی شد برای تئاتر ایران. جوانی متذوق، استعدادی نهفته و یک تئاتری بالفعل که تا آن زمان شناخته‌شده نبود و با آن صدای زیبا که حتی شاید که می‌داند شاید اصل آن آهنگ را هم تحت‌الشعاع قرار می‌داد، خوش می‌خواند، خوش بر صحنه می‌آمد و خوش جایگاهی در تئاتر ایران پیدا کرد. حتی این اواخر، فیلمنامه‌های یک پی‌آیند تلویزیونی به نام «پایتخت» را هم نوشت.

او چندان در کار تئاتر و هنرهای دراماتیک پیش رفت که صاحب سبک شناخته شد. کتاب‌ها از او چاپ شد، نمایش‌ها بر صحنه آورد و کم‌کم توانست خاستگاهی ویژه برای خود در تئاتر جوان ما پیدا کند. من منتی بر آرش ندارم اما آن شب در ملایر من نمی‌دانم چه حسی در تمام وجودم می‌دوید که او را با نمایش «یک سبد فحش...» سبب‌ساز یک کار نمایشی زیبا شناخته بودم. در هر حال، آرش عباسی از چهره‌های مطرح و برتر تئاتر کشور ماست و بر تمامت ادبیات نمایشی جهان وقوفی کامل دارد و با دراماتورژی‌های استادانه‌اش توانسته ادبیات جهان را در تئاتر نوپای ما منزلت و رتبت و مرتبتی دوباره ببخشد.

به یاد دارم در تمام اجراهایی که من از او دیدم، آن خضوع و خشوع و آن طوع و خاکسپاری معلم و شاگرد را هماره به جا می‌آورد و من شرمنده می‌شدم از این همه مهر و محبت. چند شب پیش نمایش «آنا کارنینا» اثر لئو تولستوی را با دراماتورژی ماهرانه و استادانه او دیدم و لذت بردم. او اینک بر ستیغ عالم و آدم ایستاده و طی سفرهایی که به ایتالیا داشته، توانسته جایگاهی به قاعده و مناسب در تئاتر این کشور برای خویش به دست آورد. این اثر نیز تلفیقی است از سینما و تئاتر و چنان ماهرانه و برآمده از شناخت و آگاهی است که تماشاگر حتی برای لحظه‌ای نمی‌تواند صحنه‌ای زیبا، چشم‌نواز و دوست‌داشتنی او را از سریر ذهن براند و حواسش را به جایی دیگر معطوف کند.

دو بازیگر تئاتر که یکی از آنها در نقش مجری یک برنامه پربیننده تلویزیونی و دیگری در نقش بازیگری مشهور در پهنه سینمای معاصر ایتالیا روبه‌روی یکدیگر قرار می‌گیرند و در پسزمینه اجرای سینمایی داستان «آنا کارنینا» مجموعه‌ای از زیباترین برداشت‌ها و دراماتورژی‌ها را بر صحنه نمایش نشان می‌دهد. تلفیق ترانه کانفورمیست جورجیو گابر فی‌الجمله دست به دست یکدیگر دادند و شبی خوش و خیال‌انگیز را بر صحنه پرچین خیال تماشاگر به پا کردند. پس از اجرای نمایش، آرش را در آغوش کشیدم و اجرایش را از «آنا کارنینا» سخت ستودم. او اما همچنان بر حیطه و سیطره شاگرد و معلمی هیچ نگفت و سرش را خاضعانه تکان داد.

صحنه خالی است، دو مبل آکسسوار اصلی است و در پسزمینه این دوربین سینماست که غوغا می‌کند و بازی‌های دو بازیگر که در نهایت اقتدار و سطوت و بزرگی اثری دیدنی را رقم زدند. «آنا کارنینا» اثری است که قبل از انقلاب اکتبر ۱۹۱۶ روسیه نوشته شده و از این رو از زیباترین مجموعه‌هایی است که از تولستوی تاکنون به جای مانده و به چالش با آثار بعد از انقلاب می‌پردازد. آثاری که به اصطلاح آژیتاسیون/پروپاگاندا نوشته شده و از آثار قبل از انقلاب روسیه سخت عقب است و در این چالش چهره‌هایی مانند راسکولنیکف در آثار فیودور داستایفسکی و آنتوان چخوف از همه آثار بعد از انقلاب مانند میخاییل شولوخف، در «دن آرام» و «زمین نوآباد» پیش‌تر و جلوتر است.

اساسا رغمارغم انقلاب اکتبر، آثار ادبی روسیه همچنان وامدار ادبیات عصر تزاریسم است و کو آن کسی که نرنجد ز حرف راست؟ اگر قرار باشد امعا و احشای کار آرش را در چشم دید شما بیاوریم، باید از بازی دو بازیگر اول این اجرا ستایش‌ها کنیم. طراحی صحنه کاملا مینیمال و با چیدمان‌هایی محدود و گویا و بیانگر کل کار آراسته شده و از این روی است که صحنه می‌تواند ادبیات تولستوی پیش از انقلاب را در ابعادی زیبا و چشم‌نواز بر صحنه نمایش زنده کند.

ما در این وجیزه جز اینکه راه آرش را بستاییم و به او بگوییم که آرش نازنین راهت را یافته‌ای و حبذا از این همه آگاهی و ترفند و دلمشغولی. حتی تولستوی هم توانست بار دیگر بر صحنه تئاتر به یمن همت کارگردانی جوان، تئاترشناس و اهل فن، خود را نمایش بدهد. شب اجرا ما لذت‌ها بردیم و طعم اجرایی خوب و به‌قاعده را با خویش همراه کردیم.

جف‌القلم اینکه کارگردان ما به فضاسازی کارش بسیار مسلط است و در این اجرا تکه‌ای از یک اجرای موسیقایی هم می‌خواند و تماشاگر را به اوج آگاهی و دلمشغولی می‌سپرد. ما امیدواریم آرش عباسی بسا بیش از این‌ها در صحنه خالی ما بدرخشد و دلیری‌ها کند کارستان. تا آن زمان انتظار و چشم به راه بودن ما موجه و قابل امعان نظر است.
گروه نمایش موج   (mojtheater)
درباره نمایش آنا کارنینا (برگه وابسته) i
آناکارنینا:از اوج تا حضیض

در ستایش عشق

یادداشت فاطمه پاقلعه نژاد


خانواده‌های خوشبخت همه مثل هم‌اند، اما خانواده‌های شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.

این جمله آغازین رمان آناکارنینا نوشته لئو ... دیدن ادامه ›› تولستوی است. رمانی در باب عشق و خیانت. داستان سه خانواده در قرن نوزدهم با ماجراهایی آشنا حتی برای انسان قرن بیست‌ویکم.

تولستوی در آناکارنینا زن عاشقی را پیش چشم مخاطب به اوج می‌رساند و در ادامه مخاطب حضیض او را به چشم می‌بیند.

این شاید تنها وجه شباهت آناکارنینای تولستوی باشد با برداشت آزادی که آرش عباسی از این شاهکار ادبیات روسیه داشته است. زن عاشقی که به قصد انتقام، قدرتمندانه روی صحنه‌ای حاضر می‌شود اما گویی در نهایت بیشتر از خودش انتقام می‌گیرد تا همسر سابقش!

نمایش‌نامه اثر آناکارنینا، هرچند برداشتی از شاهکار تولستوی است اما آنقدر به روز است که هم می‌توان رد پای آناکارنینا را در آن دید و هم می‌توان بدون آن در قالب یک قصه امروزی به آن نگاه کرد. قصه‌ای که در تمام متن و زیرمتن آن می‌توان انتقاداتی که آرش عباسی معمولا به تلویزیون و ساختار برنامه‌های تلویزیونی دارد را دید بدون اینکه توی ذوق بزند یا از خط اصلی نمایشنامه بیرون زده باشد.

صحنه آناکارنینای آرش عباسی خیلی ساده است. استودیوی یک برنامه تلویزیونی با دو بازیگر اصلی، دو تصویربردار تلویزیونی که به اندازه در صحنه حضور دارند و هیچ مزاحمتی برای روایت قصه ایجاد نمی‌کنند و یک مدیر صحنه که هرازگاهی وارد صحنه می‌شود، گویی برای دادن مجال تنفس برای تماشاگری که قرار است قصه تلخ یک خیانت را بشنود و نابودی یک مرد را به چشم ببیند.

بهنام شرفی که حالا دیگر به بازیگر قدرتمندی تبدیل شده که در نقش‌های کوتاه هم موثر ظاهر می‌شود، در نقش اصلی نمایش آناکارنینا به خوبی روند زوال یک مرد را با تغییر در ظاهرش و احساساتش به نمایش می‌گذارد. یک شومن تلویزیون که در اوج موفقیت قرار دارد و دست‌های پشت پرده برنامه‌ای می‌ریزند تا یک‌باره او را تبدیل به یک مهره سوخته کنند که همه زندگی‌اش، حتی حرف‌های تخت‌خوابش برای مخاطب فاش شود.


معصومه رحمانی در آناکارنینا بازیگر زن خیانت‌دیده‌ای است که از اضمحلال پس از حس تلخ پس زده شدن و خیانت‌دیدن برخاسته و تا جایزه شیر طلایی برلین رسیده و حالا به انتقام از همسرش فکر می‌کند. انتقامی که به تدریج بیش از پیش بوی عشق از آن به مشام می‌‌رسد و این عشق را می‌توان از تمام مونولوگ پایانی رحمانی دریافت. هرچند این بار او بازیگر صحنه‌ای شده است که تهیه‌کننده برای نابودی عشقش تدارک دیده و او ناخواسته، هنرمندانه‌ترین نقشش را در این صحنه به جای می‌گذارد...