نمایش جمع و جور و حتی میشه گفت جذابیست.. مفاهیمی که آلبر کامو در بیگانه خود به آن پرداخته را میشود در آن دید.بی پناهی و تنهایی بیگانگی و درماندگی بی ثمری و بی هدف بودن و ماندن رهاوردش شاید آنچه باشد که ما در نمایش پنجاه دقیقه ای حامد رحیمی نصر که با کاوری از طنز پوشیده شده است می بینیم. علیرضا مهران در نقش موش یکی از ماندگارترین نقش ها را به نمایش گذاشته.جذابیت او در بیست دقیقه اول و تا زمانی که ناگزیر به همدردی و سخن گفتن نیست بیشتر جلوه می کند.بی تعارف حامد رحیمی نصر را به جز چند صحنه درخشان ندیدم. رنگهای متنوع در طراحی صحنه و لباس هم به ارتقای جذابیت نمایش کمک کرده بود.. انتخاب موسیقی هم خوش سلیقگی گروه را نشان می داد. اصولا ضرورتی ندارد بلافاصله پس از پایان نمایش گروه بازیگری از قالب نقش خارج شوند و درباره کار یا مهمان هایی که آمدند یا سالن نمایش صحبت کنند .تقدیر از مهمانها لااقل جذابیت خاصی برای اغلب حضاری که برای تماشای نمایش آمده اند ندارد.پس از پایان نمایش و تشویق به نظرم بدون سخن گفتن صحنه را ترک کردن کمک بزرگی به اثرگذاری نمایش و بر هم نخوردن ذهن تماشاچی و قطع نشدن ارتباطش با آن چه که در طول کار دیده می کند..برای کسانی که طعم طنز و معنا را با یکدیگر می خواهند بیگانه خوران گزینه مناسبیست ..
در حاشیه
برای بار اول بود که به نمایشخانه شانو می رفتم علیرغم نزدیکی فرصت نمی شد این سالن نمایش تازه راه افتاده رو ببینم . با اتوبوس شرکت واحد تقریبا ساعت هفت و ربع رسیدم جلوی در تماشاخانه.آدرس سرراست و خوش مسیری دارد.در ابتدا راهرو کوچکی شما را به کافه ای در انتها که با میز و صندلی های متعددی
... دیدن ادامه ››
چیده شده است میرساند. دیوارهای راهرو و کافه مملو از پوسترهای نمایش و عکسهای قدیمی عمدتا مرتبط با آقای قطب الدین صادقی (بنیانگذار نمایشخانه) است. در نگاه اول رفت و آمد و شلوغی جلب توجه می کند چرا که اینجا علاوه بر سالن نمایش آکادمی بازیگری و کارگردانی هم هست. نام شانو احتمالا به خاطر اصالت کردی آقای صادقی باشد..شانو در زبان کردی یعنی نمایش...ساعت هفت و نیم زمان آغاز نمایش بر طبق آنچه که در تیوال ذکر شده بود است ولی جنب و جوشی برای رفتن به سالن در میان نیست! از خانمی که در گیشه بود علت را جویا شدم گفت با وجودی که بلیت سالن کاملا به فروش رفته ولی کسی نیامده!! احتمالا ساعت نمایش را هشت پنداشتند و در آن ساعت خواهند آمد! محترمانه بابت این تاخیر چندبار عذرخواهی کردند و برای دلجویی به صرف نوشیدن چای تازه دمی در کافه دعوت شدم. رفتاری قابل ستایش و البته نه چندان رایج...ساعت هشت وارد سالن نمایش می شویم.سالنی هفتاد نفره جمع و جور با صندلی ها و فاصله های مناسب به همراه تهویه و تجهیزات صدا و نور خوب و با کیفیت .سالن تقریبا نیمه پر است گویا اعضای انجمنی که عمده بلیتها برای آنها خریداری شده نیامده اند.نمایش با پنج دقیقه تاخیر آغاز می شود..