نمایش کمدی استشمامات اولین کاری بود که من از میثم عبدی دیدم ولی قبلا متن های امید طاهری عزیز رو زیاد خونده بودم . حرف های داغ این نمایش مهمترین بخش اون بود، اون هم در قالب کمدی، آدم هایی که دماغ ندارند، دماغ هایی که قیام می کنند و سرزمینی که به تسخیر یک حس یعنی بویایی در می آد .... فضازی یکدست، لحن خوب و خوش ریتم و بازی های همگون از نکات مثبت دیگه این کار خوب بود .... ممنونم از سیروس همتی عزیز و دوست داشتنی که فرصت دیدن این اثر خوب رو برای من و دوستانم فراهم کرد .... از بازی خوب ایشون و عباس جمشیدی و جواد مولانیا بسیار لذت بردم .... خانم کریمی هم بازی خوب و متفاوتی داشتند.... به میثم عبدی عزیز و همه بچه های خوب این نمایش خسته نباشید می گم ..........
سلام... در ابتدا باید تشکر بکنم از گروه خوب کمدی استشمامات به خصوص جناب آقای همتی که امروز بچه های گروه تئاتر red8 را به دیدن این نمایش دعوت کرد و در ادامه باید بگم که واقعا چند وقتی بود نمایشی به این زیبایی ندیده بودیم... نمایشی که میشد به معنای واقعی یک کمدی رسید... با بازی عالی بازیگران و کارگردانی خوب ...در کنار بازی و کارگردانی عالی نباید از طراحی نور و موزیک به سادگی گذشت... این نمایش یکی از معدود نمایش هایی بود که هیچ وقت مخاطبش دوست نداشت جز صحنه و بازی به چیز دیگری فکر کنه و توانست به قول تئاتری ها تماشگر را روی صندلی ها میخ کوب کنه و بخندونه و به دماغ های فرار کرده فکر کنه.... همه چیز عالی بود... همه چیز ... این تنها جمله ای که میتونم از طرف گروه تئاتر red8 و بچه های نمایش ( پچ پچه های پشت خط نبرد ) بگم و به همه دیدن این نمایش را پیشنهاد میکنم.... خسته نباشید و امیدوارم در ادامه مثل امشب پر انرژی و پر قدرت باشید...
کمدی ژانر سختی است. واقعا سخت است. ممکن است گفتنش به ربان ساده باشد. اما تا در این ژانر دست به عمل و تولید نزنید درک سختی اش امکان پذیر نیست. اساسا خنداندن آدمها کار راحتی نیست. حتی اگر بخواهی به واسطه شوخی های لغو و سطحی بخندانی باز هم امکان اینکه شکست بخوری وجود دارد. حالا چه برسد به اینکه خنداندن بخواهد به واسطه تئاتر اتفاق بیافتد. آنوقت نه فقط امر خندیدن اهمیت می یابد بلکه نتیجه ی حاصله از آن خنده, نقد, تفکر, رعایت همه ی أنچه به فرم و محتوای اثر مربوط می شود نیز دغدغه ای سترگ است.
بنابراین هر چقدر در قضاوت یک تئاتر در ژانر تراژدی ملودرام یا ... احتیاط می کنیم, هنگام قضاوت درباره یک اثر کمدی این احتیاط باید چندبرابر باشد تا نظر ما یکطرفه و غیر منصفانه نشود.
کمدی استشمامات در اصل و اساس یک گروتسک است. اما در شیوه ی اجرایی با وجود اینکه مبنا و فونداسیون کار بر کمدی موقعیت استوار شده اما هر از گاهی کمدی کلام و کمدی رفتار, در موقعیت کمدی موجود در اثر تنیده می شود تا فضای گروتسک موجود در کار بیش از حد باعث درگیری مخاطب نشود. گویا گروه اجرایی در این کار عمدی داشته. این عمد از یک منطق ساختاری پیروی می کند. در واقع مساله ای که نمایش کمدی استشمامات طرح می کند ( فرار دماغ ) ماهیتا اگر در بستری جدی طرح شود ممکن است باورپذیر نشود و اثرگذاری اش نیز از بین برود. اما بستر کمدی برای طرح این مساله بستر مناسبی است. این بستر کمیک اگر صرفا در فضای گروتسک ارایه می شد باز هم بار سنگینی پیدا می کرد و ممکن بود باعث عدم ارتباط مخاطب شود. از این رو شدخی های کلامی و رفتاری در کمدی استشمامات توجیه پذیر است. از طرفی آدمهای این نمایش به عنوان کاراکترهای شکل دهنده نهاد قدرت, وقتی در یک فروپاشی ساختاری, قرار می گیرند, طبیعی است که همه چیزشان را از دست بدهند. یکی از مواردی که در این فروپاشی دچار خلل می شود زبان و لحن نمایش است. این آدمها متشخص نیستند. مودب نیستند و اساسا به همین دلیل است که دماغشان را از دست می دهند.