در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش این یک اعتراف است
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 07:44:38
امکان خرید پایان یافته
۲۳ تیر تا ۲۵ مرداد ۱۳۹۸
۱۹:۳۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۴۵,۰۰۰ و ۳۵,۰۰۰ تومان  |  جزییات
طرح بها از سه شنبه ۸ مرداد
از ردیف ۱ تا ۴: ۴۵،۰۰۰ تومان
از ردیف ۵ تا ۷: ۳۵،۰۰۰ تومان
این نمایش نیست، یک اعتراف است. اعترافی که از میان یک کابوس وحشتناک و شاید هم یک احضار روح دراماتیک بیرون میاید. زندگی مردی چهل ساله با ترس‌ها، تنهایی و جهان هراس انگیز پیرامونش...

یادداشت کارگردان:
گذشته با ما چشم در چشم می شود. خیره و قاطع.چشم میگردانیم. مرگ پیش رو با ردای سپیدش ایستاده و به چشم هایمان نگاه می کند. این اعترافی دردناک است برایم، شکلی از مکاشفه و روایت دردناک تنهایی هاست و رنج ها و دل تنگی ها.این جهان هراسناک است و پر هیاهو و پر هرج و مرج.این جهان اما دغدغه من است و این نمایش هم بار ترسناک هستی را به دوش می کشد هم کوله بار روان شناسانه اش را.
این نمایش روایت هایش ناموازی است که در خط سنگین گذر زمان گم و از اصل خود دور شده اند که قطره هایی می شوند به تدریج و جویباری و نهری و رودی. رودی سرخ و سیاه به سمت اقیانوسی که معنا در رگ‌های عمیقش جاریست.

یادداشت فرزین محدث:
این نقش بسیار سخت است ، سختی در این است که باید تصویری از رنجی درونی را نشان دهم و تنها با تحمل این رنج است که می توانم به آن دست یابم...رنج در بازیگری با فیزیک بازیگر و روان بازیگر توام است.بازیگر برای رسیدن به نقش در تلاش است خود را رها کند...رها در فضای جسمانی و روانی نقش...تلاش کردم در ارائه نقش،تصویر جدیدی از جسم و روانم را به تماشاگر نشان بدهم.

تماشای این تئاتر به افراد زیر ۱۲ سال توصیه نمی شود

تولید پیشین خانه نمایش آرتا: خانه نم زده
تولید آتی موسسه هنری آرتا : نمایش " شکار مرگ "

صفحه اینستاگرام : arta_theater

  • تماشاگر گرامی، درب سالن راس ساعت آغاز نمایش، بسته می‌شود و به هیچ عنوان امکان ورود پس از بسته شدن درب وجود ندارد.

گزارش تصویری تیوال از نمایش این یک اعتراف است / عکاس:‌سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› این یک اعتراف است

›› پوستر نمایش «این یک اعتراف است» رونمایی شد

›› رضا کیانیان پوستر نمایش «این یک اعتراف است» را رونمایی خواهد کرد.

ویدیوها

آواها

مکان

خیابان حافظ، خیابان نوفل لوشاتو، نبش تقاطع رازی، پلاک ۱۸، عمارت نوفل‌لوشاتو
تلفن:  ۶۶۹۵۲۶۰۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
احتمال لو رفتن داستان
علاوه بر بازی جذابِ تنها بازیگر نمایش، طراحی صحنه و لباس نیز بر زیبایی کار افزوده است. انتخاب صحنه حمام انتخاب جالبی است ... دیدن ادامه ›› و مرا یاد مردی می اندازد که خودش را در حمام حبس کرده بود و نمایشنامه همان همیشگی نیز بر اساس آن نوشته و اجرا شده بود. به نظر میرسد عریانی در حمام باعث میشود حقیقت وجودی انسان ها بیشتر خود را نشان دهد و آدم ها بی پرواتر با خود واقعی شان مواجه شوند.
نمایش پُر است از المان ها و سمبل هایی که هر کدام داستان و تاریخچه ای دارند... شکلات، تیغ اصلاح، آب داغ، توالت فرنگی، فن تهویه، شوینده ها، حتی خط های بین کاشی ها که شخصیت داستان باید مراقب باشد رویشان نرود! نقش اول داستان لحظات پایانی زندگی خود را پر از فراز و فرود و بسیار متلاطم میگذراند. آسیب هایی که دیده و عقده ها و خاطرات کودکی اش را روان پریشانه با خود مرور میکند و آرام آرام ...
.
این یک اعتراف است،
اعتراف به تنهایی، اعتراف به ترس و در نهایت مرگ. انسان گرفتار در خویش، بدون امید رهایی. گاهی انسان گرفتار در راهی، کویری ... دیدن ادامه ›› یا جنگلی است، در نهایت امید به رهایی دارد و این رهایی میسر است. انسان گرفتار در خود به کجا بگریزد؟ به کدام ریسمان چنگ زند؟ و از که مدد بخواهد؟ چه هولناک و چه دردناک است انسان تنها در این هیاهوی دنیای و انسان گرفتار در سلول سلول وجود. دهشتناک است انسانی گرفتار در صفحه صفحه زندگانی خویش که حتی کور سوی امیدی به رهایی ندارد. روح زلال انسان در تنهایی تار عنکبوت بسته و کاشی های سفید روح تیره و حتی خون آلود گشته و این تنهایی حتی انسان را تا مرز جنون می رساند. اما این انسان دیوانه نیست، مجنون نیست، هشیار است و میخواهد که بر ترس ها غلبه کند، رها شود از هرآنچه از دست داده و فایق آید بر ترس از دست دادن، ترس تنهایی. آری او با آغوش باز مرگ را درمیابد و هشیار میمیرد. انسان اعتراف میکند که فنا شود تا شاید آن هشیاری بمیرد و آزاد شود از هستی بی هستی.

امشب بازی درخشانی رو دیدم که واقعا تاثیر‌گذار بود. بازی در نقشی سخت. آفرین به فرزین محدث عزیز که توانایی خودش رو به رخ کشید و مبهوت کرد تمام تماشاگران رو. جا داره به خانم اسد پور هم تبریک بگم بابت نگارش و کارگردانی این کار فوق‌العاده. کار سختی بود واقعا دست خوش.
پ.ن. حتما توصیه میکنم این کار رو ببینید.
امیر مسعود و فصیح این را خواندند
مهدی رزمجو و مینا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این نمایش به دلیل تفاوت فرم و موضوع، و تلاش بازیگرش برام محترمه.

اما توقع داشتم عمیق تر و تاثیرگذارتر باشه. من به خاطر مضمون جالب این نمایش ... دیدن ادامه ›› تصمیم گرفتم ببینمش، مضمونی که به نظرم در سطح می مونه و وارد روان این مرد چهل ساله ی به ته خط رسیده نمی شیم: یه سری دلیل میاره که چرا به این جا رسیده، انگار که درد دل کنه یا ماجرایی رو تعریف کنه، اما اون روند درد درونی رو نمی بینم. نه لازمه آدم این مصیبتا رو بکشه که به این جا برسه، نه مصیبت حتما آدمو به این جا می رسونه. شایدم توقعم برآورده نشده چون تصویر ذهنیم از نمایش با چیزی که دیدم فرق داشته و بقیه این طور فکر نمی کردن.
جاهایی که نقش بزرگسالی خودشو بازی می کرد از همه بهتر بود. با بچگیش نتونستم ارتباط برقرار کنم.
جای تامل و سکوت هم تو کار خالی بود. احتمال هدف از حرف زدن و تحرک بی وقفه ی بازیگر، کاهش ریسک انتخاب فرم مونولوگ و کشوندن مخاطب تا آخر کار بوده، در حالی که اگه حجم گفتار کم و فرصت تاکید و تفکر بیشتر بود می تونست تاثیرگذارتر باشه.