در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش لباس جدید پادشاه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 03:23:00
امکان خرید پایان یافته
۱۰ بهمن تا ۲۰ اسفند ۱۴۰۰
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۲۰ دقیقه
بها: ۴۰,۰۰۰ و ۳۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده  |  جزییات
همکف: ۴۰،۰۰۰ تومان
بالکن: ۳۰،۰۰۰ تومان
البسه مناسب در بساط شاه ایران موجود نیست!

عکس‌های پایه

نمایش لباس جدید پادشاه | عکس

اخبار

›› لباس جدید پادشاه برای سومین بار به روی صحنه می رود

ویدیوها

مکان

پایین تر از میدان حسن آباد، ضلع جنوبی پارک شهر، خیابان بهشت، تماشاخانه سنگلج
تلفن:  ۵۵۶۳۰۸۷۱، ۵۵۶۲۵۴۴۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
درود
" لباس جدید پادشاه " بصورت جسته گریخته به برخی از رویدادهای تاریخی " دروان احمد شاه قاجار " طعنه زده و آن را در قالب ... دیدن ادامه ›› فرم به نمایش میگذارد.
موضوع اصلی این نمایش پیرامون " قانون استعمال البسه وطنی " است . قانونی امضا شده توسط شخص احمد شاه که در کل بیان میدارد؛ تمامی اشخاص حکومتی و مستخدمین دولتی میبایست در زمان خدمت از مصنوعات و منسوجات ایرانی استفاده نمایند.
موضوعی که در طول سالیان متمادی به طرق مختلف دستمایه ی دولت مردان کشور ایران جهت حمایت از تولیدات ملی بوده و نتیجه بخش بودن آن را میتوان در نمایش " لباس جدید پادشاه " به تماشا نشست و شاهد آن بود که چطور فقر امکانات اجرایی ، مقرره ای را به موضوعی کمدی و اصرار بر اجرای ناقص ، آن را به تراژدی تبدیل میکند.
مقرراتی وصله شده که به مصوب و مجری ملتزمِ ناآگاه خودنیز رحم نکرده و وی را با چالش مواجهه ، او را درمانده و مستاصل به مرز میان واقع و رویا کشانده و در همان جا ( صحنه هایی با دکور های دقیق و حساب شده ، نورپردازیی نسبتا خوب ، موسیقی ایی درخور ، بازیگرانی با آرایش دلنشین و مسلط بر امور و استفاده از چند زبان و غیره ) رها میسازد.
و او
در این میان تقلا میکند . پس و پیش می رود . پیچ و تاب میخورد . از دامان والدین تیره و تار خود به صورت مضحک کنده و به تنبان خیالی حوریان و پری رویانی به غایت زیبا پناه میبرد اما او را نصیب متجددانی است خود فروخته با گفتاری بعضا غیرقابل فهم که داغ ناتوانی اش را گداخته تر مینمایند.
النهایه در این رفت و آمدها سرگیجه ای سردرگم میگیرد . ( غافل از این مطلب که " قانون استعمال البسه وطنی مصوب ٢٩/١١/١٣٠١ هجری شمسی ست و وثوق الدوله در تیر ماه ١٢٩٩ از منصب وزارت برکنار شده است) از هیبت و عظمتِ توخالی و پوشالی این قانون سکندری خورده و غش کنان نقش بر زمین میشود. وقتی به هوش می آید در پی شاهی است ، مصوب و مجری …
با تشکر از جناب آقای ایمان سلگی بخاطر بازی زیبا و جذاب شون، سرکار خانم لادن نازی به دلیل کارگردانی تمیزشون و جناب آقای محسن خیمه دوز به جهت ایجاد انگیزه ای وافر
در انتها باز هم درود بر یکایک عوامل نمایش که چراغ خانه ی هنر تئاتر رو روشن نگه میدارین .
سپاس بابت حضورتان گرامی??
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
سپاس از مهر و توجه شما ??
۲۷ بهمن ۱۴۰۰
خوشحالمون کردین وقت گذاشتین ? پاینده باشید ?
۱۳ اسفند ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رضا تهوری (reza11)
درباره نمایش لباس جدید پادشاه (برگه وابسته) i
احمد شاه قاجار نسبت به پدران خود به دموکراسی و قوانین کشور کمی پایبند بود حال بخاطر ترس و بیمش بخاطر صغر سن بوده و یا اعتقاد و اعتمادش به مشروطه ... دیدن ادامه ›› نمی دانم ،باری همین قانومندی اندک هم ،دستمایه نمایش می شود
در سفر به فرنگ لباس شاه پاره میشود ولی او بخاطر قانون منع استعمال البسه خارجی که در مجلس ملی تصویب شده ،حاضر به پوشیدن لباس فرنگی نمیشود .غافل از اینکه اکثر شاهان ایران تحت سلطه روس و انگلیس بوده اند و ردای پادشاهی در تمام حکومت ها به دست دول غرب و شرق محیا میشده ،هر چند نخ و قماش و خیاطش وطنی باشد . نه تنها لباس جدید بلکه لباس پدرانت هم دوخت انگلیس بودند و این ظرافت و دقت در انتخاب اسم نمایش ، از ابتدا هویدا میشود
یکی از نکات مثبت نمایش بی طرفی و بی غرضی در بیان حوادت تاریخی بدون صدور حکم قطعی برای شخصیتهاست و نویسنده و کارگردان اجازه میدهد تا بیننده آگاه شود و اندیشه کند
یکی از صحنه های تراژیک تاریخ ایران ( که در این نمایش هم نشان داده میشود) جدایی دردناک و اشک آور کودکی 12 ساله از والدینش است .محمدعلی شاه و همسرش هنگام تبعید و سفر به روسیه بصورت عروسک پا به صحنه می گذارند تا با کودکشان خداحافظی ناخواسته داشته باشند و بنظرم کارگردان با ظرافت و وسواسی با کمک تئاتر عروسکی به بیننده تذکر میدهد ، کودکی که باید در آغوش پدر مادر باشد و با عروسکهایش بازی کند وارد بازی سیاست میشود و نتیجه اش هرج و مرج و غارت و چپاولیست که در تاریخ ماندگار می شود.
احمد شاه قرارداد 1919 را امضا نکرد و بخاطر مغایرت آن با قانون اساسی مشروطه هرگز به اجرا درنیامد ، قراردادی که پس از هفت ماه مذاکره پنهانی دولت انگلیس و صدراعظم وثوق الدوله و با پرداخت رشوه 400 هزار تومانی به وثوق الدوله به امضا رسید که بر اساس این قرارداد تمامی امور کشوری و لشکری ایران زیر نظر مستشاران انگلیسی و با مجوز آنان صورت پذیرد . عدم امضا قرارداد توسط احمدشاه از روی ترس و بزدلی بود یا حب وطن و مظلومیتش نمی دانم
اما قحطی و مرگ ایرانیان از گرسنگی ،لکه ننگی است بر حکومت احمد شاه ، زیرا حکومت نه تنها با محتکران برخورد نکرد بلکه احمدشاه خود از محتکرین گندم بود که به قیمت گزافی حاضر به فروش غله اش شد تا خرج خوشگذرانیهایش در فرنگ شود
احمدشاه علاقه ای به سلطنت نداشت و 3 سال بعد از عزل شدن از سلطنت در سن 32 سالگی در پاریس درگذشت و بنا به وصیتش در کربلا در کنار قبر پدر و پدربزرگش دفن شد
ایمان سلگی احمد شاهی را به روی صحنه خلق کرد که شیفته بازی اش شدم اجازه پلک زدن به تماشاگر نمیداد چنان مجذوبش شدم که کلیات صحنه را ناخواسته کمتر می دیدم ، بازی در سکوتش موقعی که دیگران با هم صحبت می کردند کم از دیالوگ گفتنش نداشت بدون غلو و بازی اضافه . کاری کرد که احمد شاه با زیرپیراهن هم دوست داشتنی باشد
لادن نازی با این نمایش نشان دادن همچون نمایش قبلی اش ،فرهنگ و تاریخ و ادب ایران دغدغه اصلی و الویت کارهایش است
امیدوارم در این راه سخت و پرخطر ، استوار و ثابت قدم و مانا باشید
رضا جان به نظرم باید گزینهٔ افشا یا کاهش جذابیت رو فعال می‌کردی!
۱۸ آذر ۱۳۹۸
ایمان سلگی عزیز بسیار لذت بردم از هنرت
به امید دیدن بازیهای زیبایت در نمایش های آتی
۲۰ آذر ۱۳۹۸
خوشحال میشیم دوباره ببینیمتون❤
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نسترن عاملی (banunastran)
درباره نمایش لباس جدید پادشاه (برگه وابسته) i
مردم نان ندارند بخورند. کلمه گوشت به کلماتی از سنه مستشرقین کهن میماند. مردم مهمیز چرمی سق میزنند. کسی جرات ندارد فرزندش را به شارع عام بفرستد. ... دیدن ادامه ›› کار خلق از اکل میت گذشته است، توله آدمیزاد را دزدیده، آبپز نموده و خورده اند از فرط جوع. آفتاب که زد و برفها که آب شد، مردم به مراتع رفته اند و دارند ِمثل گاو میچرند. عده ای هم در حین چرا میمیرند.هربار گندمی که میخریم، قیمت باالاتر میرود.مغول این قدر خون نریخت که قحطی دارد آدم میکشد. انگلیسها میبرند و هیچ کس حرفی نمیزند. میگوییم از هند بیاوریم، میگویند غذای ایرانی نباید از خارج بیاید. ولله ترسشان این است که قیمت بشکند. انگلیسیها هم در خرید ملاحظه قیمت نمیکنند. هر شاهی که نرخ نان گران میشود، یک کرور تلفات دارد.چه میشود اگر از انبار شاهی قدری مرحمت نمایید؟!
ولا یکون مومن الی سخیا ، در ایمان
شاه شکی نیست، پس سخاوت را شما یاد ما بدهید

پ.ن .دو روز دنبال این مونولوگ درخشان محمدحسن میرزا بودم. :))))
درود بر شما، الحق که ارزش دو روز گشتن رو داره.
کار خیلی دل انگیزی بود
۰۹ آذر ۱۳۹۸
به نظرم شاهکاره این دیالوگ
⭐⭐⭐⭐⭐
۰۹ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید