در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال نمایش مرگ و پنگوین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:20:35
امکان خرید پایان یافته
۱۱ شهریور تا ۲۰ مهر ۱۳۹۷
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
یک نویسنده، یک پنگوین، یک عشق، یک مرگ

فروش بلیت هر سانس تا ساعت ۱۵ همان روز در سایت تیوال و پس از آن در گیشه تیاتر شهر انجام می‌شود.
همچنین روزانه تعداد محدودی بلیت خارج از ظرفیت با بهای  ۱۵،۰۰۰ تومان در گیشه این مجموعه موجود است.

توجه: به دلیل بازسازی حریم تئاترشهر، ورودی همه سالنها، تا اطلاع بعدی از پیاده‌روی خیابان ولی‌عصر (عج) است. برای دیدن مسیر لطفا اینجا را کلیک کنید.

گزارش تصویری تیوال از نمایش مرگ و پنگوئن / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› سیدعلی صالحی نمایش «مرگ و پنگوئن» را افتتاح می‌کند

›› اعلام تاریخ و ساعت اجرا

›› «مرگ و پنگوئن» به روایت پیام دهکردی در تئاترشهر

آواها

مکان

تقاطع خیابان انقلاب و ولی‌عصر (عج)، مجموعه فرهنگی و هنری تئاترشهر
تلفن:  ۶۶۴۶۰۵۹۲-۴

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
مرگ روشنفکران و ظهور سلبریتی ها
نگاهی به نمایش «مرگ و پنگوئن» به کارگردانی پیام دهکردی

نویسنده: سید حسین رسولی

این روزها نمایش «مرگ و پنگوئن» به نویسندگی محمد چرمشیر و کارگردانی پیام دهکردی، اقتباسی از داستانی با همین نام از «آندری کورکف» اوکراینی در مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است. رمان کورکف به خوبی فضای خفقان آور جامعه اوکراین پس از جدایی از شوروی کمونیستی را نشان می دهد.
روشنفکران ... دیدن ادامه ›› و تبهکاران

اگر بخواهیم «مرگ و پنگوئن» را نشانه شناسی کنیم باید به طور مشخص به نشانه های اجتماعی و سیاسی اش اشاره شود. نویسنده تلاش می کند دوگانه: روشنفکر (نویسنده تنهای مردم گریز) و تبهکار سیاسی (انسان های قدرت طلب و صاحبان رسانه) را در یک دسته جای داده و آنها را در برابر «مردم عادی» و «مفاهیم آرمانی زندگی» قرار دهد. مفاهیمی مانند: فروپاشی خانواده در حکومت های «استبدادی» (توتالیتر): تغییر روند کارکرد روشنفکری در جامعه و در نهایت تبدیل نویسنده ای روشنفکر به «فرشته مرگ» دیگران: بن مایه های اصلی نمایش «مرگ و پنگوئن» را شکل می دهند. در ابتدا باید به شخصیت نویسنده که ویکتور نام دارد، بپردازیم. او مردی تنها و عجیب است و در خانه ای کوچک و به دور از دیگران زندگی می کند. در همان ابتدا سردبیر روزنامه ای پرخواننده سراغش می رود. روزنامه نگار از نویسنده درخواست می کند که برای افراد ساده و غیرمشهوری که هنوز نمرده اند «سوگنامه» یا آگهی ترحیم بنویسد. نویسنده متوجه منظور او نمی شود.

بنابراین روزنامه نگار از واژه «یادبودنامه» استفاده می کند. آنها با هم قرار می گذارند و این ماجرا به جاهای باریک می انجامد. نویسنده، از تنهایی و بی کسی خود به باغ وحش می رود و پنگوئنی به خانه می آورد تا با او زندگی کند. در اینجا شاهد فضایی «اگزوتیک و گروتسک» (عجیب و غریب) هستیم. نویسنده حاضر نیست تنهایی خودش را با ازدواج پر کند و از آدم ها فراری است. اسم پنگوئن خودش را هم «میشا» می گذارد. با این تفاسیر باید به پدیده روزنامه نگاری در جهان داستانی «آندری کورکف» توجه کنیم. روزنامه نگاری به غلط یا درست در کنار روشنفکری قرار می گیرد. در این داستان شاهد زندگی نویسنده روشنفکری هستیم که آرزوی نوشتن رمان داشته ولی حالا به فرشته مرگ دیگران در روزنامه تبدیل شده است.

او با یادبودنامه هایی که می نویسد، مرگ افراد را رقم می زند. ویکتور به فردی به نام «میشا» -که هم اسم پنگوئنش است- می گوید بهترین یادبودی که تا حالا نوشته مربوط به شاعر معروف حزب است. میشا هم به او قول می دهد تا یادبودهایش حتما منتشر شوند.

پس از آن آگهی است که شاعر حزب از طبقه ششم ساختمانی به پایین پرتاب می شود و جان می بازد. «مرگ و پنگوئن» دست روی تغییر کارکرد روشنفکری، روزنامه نگاری و نویسندگی در جامعه ای استبدادزده می گذارد.
تبارشناسی روشنفکران

مگر نویسندگان روشنفکر چه کسانی بودند که تا این میزان در داستان اهمیت یافتند؟ در ابتدا بد نیست از واژه روشنفکر تعریفی به دست دهیم. آنها در دوران مشروطه در ایران با عنوان «منورالفکر» شناخته می شدند و بعدها در عصر پهلوی به نام روشنفکر معروف شدند. جلال آل احمد هم کتابی با عنوان «در خدمت و خیانت روشنفکران» منتشر کرده است.

بابک احمدی در سال 1384 کتاب «کار روشنفکری» را منتشر کرد. احمدی در ابتدای این کتاب می گوید که پرسش اصلی رساله چنین است: «کجا کار فکری افراد تبدیل به کار روشنفکری می شود؟» گروهی دیگر روشنفکرها را «تجددپرست» می دانند. یعنی کسانی که مدرنیته را نقد کرده اند و از دایره این تعریف خارج می شوند. این واژه با مفاهیم «روشنگر» و «منتقد» نیز عجین شده است. منورالفکران مشروطه با این پرسش مواجه بودند: «چرا غرب پیشرفت کرده و ما عقب مانده ایم؟» بنابراین آنها رویه ای «غرب گرایانه» پیش گرفتند: مانند اغلب روشنفکران اوکراینی در سال های پایانی حکومت شوروی.

اما محمدعلی فروغی و احمد کسروی اندیشه های «غرب ستیزانه» را با تفکرات ملی گرایانه بومی پیوند زدند که این روند در نهایت به اندیشه نقد «غرب زدگی» احمد فردید و آل احمد رسید. همچنین جریان «روشنفکری دینی» هم در ادامه سربرآورد. «روشنفکری مارکسیستی» را هم می توان به این جریان افزود. «آنتونیو گرامشی» در مقاله «مردم و روشنفکران مدرن در کشورهای مختلف» می نویسد: «تمدن های هندوستان و چین در مقابل ورود به تمدن غربی مقاومت می کنند که به هر جهت بالاخره غلبه خواهد کرد.

آیا این تمدن ها می توانند به یک باره بر سنت های عمیق خود بشورند و به ورطه خرافه تنزل یابند؟ آیا این اتفاق نمی تواند به تسریع جدایی خلق و روشنفکر منتهی شده و ظهور «روشنفکران جدیدی» از میان «توده» را موجب شود که در فضای ماتریالیسم تاریخی شکل گرفته اند؟» با اینکه واژه «روشنفکر» فربه و کش دار به نظر می رسد ولی شاید همه بر سر این تعریف تفاهم کنیم که روشنفکران افرادی هستند که از طریق کار فکری و نوشتن بر افکار و اندیشه های مردم تاثیر می گذارند و پاسخ ها و راهکارهای متفاوتی را در رسیدن به جامعه آرمانی مدنظر خود پیشنهاد می دهند. با توجه به اینکه این روزها روشنفکران دیگر تاثیری در جامعه پست مدرن تکنولوژی زده معاصر ندارند شاید پیام آندری کورکف مرگ روشنفکری باشد. در این زمینه بد نیست به همین فضای پیرامونی در جامعه ای کوچک همچون تئاتر نظر کنیم.

این روزها «سلبریتی ها» جای افراد اهل اندیشه را گرفته اند و جای نویسنده روشنفکر را سلبریتی هایی گرفته اند که در تمام شوون نمایش دخالت می کنند. شاید کارگردان «مرگ و پنگوئن» هم باید در اجرا و دراماتورژی این نمایش از سلبریتی ها استفاده می کرد. اما پیام دهکردی تصمیم گرفت برخلاف جریان رایج گام بردارد.



روزنامه اعتماد، شماره 4196 به تاریخ 9/7/97، صفحه 8 (هنر و ادبیات)
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3809094
محمد کارآمد این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از من که یک رمان نویسم، نوشته هایی در مورد مرحوم فرضی میخوان! من باید دروغ بنویسم؟
آدم وحشت میکنه از این آدم جور واجور!
ما جماعت روشن فکر وقتی "داریم"، ناله میکنیم. وقتی "نداریم"  هم ناله میکنیم!
آدم هرچی کمتر بدونه راحت تر زندگی میکنه.
کاش یه سگ بودم. یا یه پنگوئن. سگا از پنگوئنا بهترن، پنگوئنا از آدم ها!
توی این زمونه، دختربچه بودن خیلی بده. توی جایی که هنوز علت تعدد این همه پلیس و مأمور سر هر چهار راه معلوم نیست!
صدا توی گلوی این همه آدم مرده!
اگر جای پنگوئن ها بودم، خودکشی میکردم.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بنظرم پنگوئن و بازرس فیشر نقشهای کوتاه و تاثیرگذاری داشتند. در ضمن مدیر مسئول روزنامه هم بخوبی نقشش را ایفا کرد بطوریکه حس رعب و ترس را که لازمه نقش است منتقل کنند.
نکات جالب: کاغذهای در حال سوختن بازرس آدم را یاد کارگاه گجت می انداخت. در پایان داستان که معلوم شد یه دختر کوچولو نقش پنگوئن را بازی کردن یه جورایی انگار کنایه به فضای رمانس رابطه نویسنده و پنگوئنش داشت.
بنظر داستان نمایش مقداری کلیشه ای است و به نسبت داستان نمایش مقداری کش داده شده بود. بعضا لحن و صدای شخصیت‌ها بسیار عامیانه و تصنعی بود.
جهان، امیر، زهره مقدم و آوا فیاض این را خواندند
رضا غیوری این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید