در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ننه دلاور و فرزندانش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:39:38
امکان خرید پایان یافته
۱۸ مرداد تا ۰۹ شهریور ۱۳۹۴
۲۰:۳۰  |  ۱ ساعت و ۱۰ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان

گزارش تصویری تیوال از نمایش ننه دلاور و فرزندانش / عکاس: بابک حقی

... دیدن همه عکس‌ها ››

عکس‌های پایه

نمایش ننه دلاور و فرزندانش | عکس نمایش ننه دلاور و فرزندانش | عکس

اخبار

›› هنر نمایی «ننه دلاور و فرزندانش» در خانه هنرمندان

›› پیش‌فروش اینترنتی نمایش «ننه دلاور و فرزندانش» آغاز شد

›› گفتگو با افشین زمانی کارگردان نمایش «ننه دلاور و فرزندانش»

›› نمایش «ننه دلاور و فرزندانش» به کارگردانی "افشین زمانی" از 18 مرداد در نمایشخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه می رود

›› استاد انتظامی میزبان ننه دلاور و فرزندانش می شود.

آواها

مکان

خیابان آیت اله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، باغ هنر، خانه‌ی هنرمندان ایران، تماشاخانه استاد عزت‌اله انتظامی
تلفن:  ۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام گروه محترم
دیشب کار رو دیدم
دوست نداشتم
به جز دو بازی منطقی و منطبق با متن (خانم تینا بخشی نازنین در نقش ننه دلاور و دوستی که نقش فرمانده یک چشم رو بازی می کردند) و یک بازی آزاد و خوب توسط خانمی که نقش دختر منگل رو بازی می کردند این نمایش برای من چیزی نداشت.
و دو نکته مثبت برای متنی مربوط به برشت یعنی بد.
کارگردان جسارت داشت اما این جسارت به متن چیزی رو اضافه نکرد از نظر من.همیشه فکر کردم زمان کاریکاتور کشیدن با نقش های یک نمایشنامه دیگه سر اومده.قاضی قد بلندی که می گه فلانی خوشگله و با یه تشر می گه نه خوشگل نیست(با صدایی که باز هم تداعی گر کارکاتوره)،فرمانده مشروب خواری که پاهاش تا بالای سرش می آد و رژه می ره،فاحشه دستفروش و اغراق کرده در فاحشگی در مقابل بازی منطقی ننه دلاور و فرمانده یک چشم و دختر منگل چی می گن؟دختر لالی که لال نیست بلکه فقط فریاد می کشه.اگه کارگردان قرار نیست بازیگران رو راهنمایی کنه پس قراره دیگه چی کار کنه؟ما که می دونیم نمایش یعنی بازیگر و متن و واقعا کارگردان ... دیدن ادامه ›› تا وقتی که چیزی به این دو اضافه نکنه نباشه هم فرقی نمی کنه.
بازی با نور اتفاق نیفتاد.
گریم در خدمت کار بود.
گروه نوازندگان فوکوس کشی می کردند و به جای اینکه به وظیفه نواختنشون بپردازن یا می خندیدند یا با کولر ور می رفتند یا به تماشاگران نگاه می کردند و گاهی ارتباط هم برقرار می شد.
متاسفانه مد شده و البته در اولین نمایش گروه سولو یعنی نمایش "در بارانداز" که ما در حال تدارکش هستیم هم این دیده خواهد شد که گروهی از بازیگران مشغول حرکات موزون هستند.بد نیست این حرکات یک کمی پیچیدگی هم داشته باشه که علاوه بر فضا سازی بخاطر وجود فرم مناسب به پردازش محتوا کمک کنه
و اینکه برای انتخاب متنی از برشت باید کمی صبر کرد.رسیدن به این متن و انتخاب اون واقعا ترسناکه و سال پیش هم شاهد یک اجرای ضعیف از این متن بودیم در سالن حافظ متاسفانه
کمی احتیاط بد نیست
شاید بازی استریندبرگ از همین گروه به کارگردانی آقای ساعی توقع من رو بالا برده برای همین گرچه از این اجرا خوشم اومد و دوستش داشتم اما نمی تونم بگم عالی بود بدلایلی بازیگرها بخصوص خانم بخشی بسیار بسیار خوب ارائه نقش کردند سهیل هم خیلی خوب بود یعنی تک تک بچه ها کارشون عالی بود اما در جمع حسی که بازی جمعی گروه به من می داد غلبه متن قوی نمایش نامه به اجرا بود به هر حال تنها چیزی که در این اجرا من رو اذیت کرد و فکر می کنم اگه نبود اجرای بهتری بود جیغ زدن های مکرر و ناهنجار دختر ننه دلاور بود اما اینکه بین متن و اجرا یه نا همترازی حس کردم واقعا نمی دونم من از حسم گفتم اگه همچین چیزی نبوده که خوب من اشتباه کردم اما اگه بقیه هم همین حس رو داشتن دیگه فکر می کنم آقای زمانی و بقیه دوستان که کارشناس و کاردرست هستند باید به علت انتقال این حس به بیننده فکر کنند.
چند روز پیش این اجرا رو دیدم. دهان منتقد رو می‌بنده. یعنی اگر بخواهی به زور از یک جاییش ایراد بگیری باز میبینی که کار در مجموع آنقدر قابل قبول است که بی انصافی می‌شود. منظورم مثلا سالن اجراست که ریتم خوب اجرا و انرژی بازیگران شما را از فضای سالن خارج می‌کند.

خلاصه یک جورهایی باب میل بسیاری از افراد است. هم سرگرم کننده است و مزه می‌دهد برای آن دوستانتان که زیاد اهل تیاتر نیستند (هر جور شده به زور ببریدشان) و هم خوراک‌های خوبی برای تیاتر-بین‌های تخصصی دارد (اونا هم که خودشون میرن دیگه، هیچی)...

درکل بسیار دوست داشتم، ممنون از گروه، حتما می‌ارزد

یک نکته‌ی کوچک:
یک جایی از اجرا ریتم کند می‌شد و کشدار، یک جوری دلم می‌خواست اون قسمت رو بزنم بره جلو. آنجایی که سرهنگ در محاصره به دنبال ... دیدن ادامه ›› غذا بود... درام تلخی است که همه گرسنه باشند و خدمه پی سیر کردن سرهنگ ترسو. به نظرم از کشته شدن فرزندان دلاور هم بدتر است.
بعدا دیدم خوب است که جای ناراحت کننده‌ی داستان با اجرای بد،‌ ناراحت کننده تر شود. بیشتر تاثیر می‌کند.