// خوب بود و گروتسکش کم بود //
از اول نمایش به این فکر می کردم، که این متن جون می ده یک سالنی مثل سمندریان و پُر از آکسسوار گروتسک...
هی فکر می کردم یک همچین متنی راستِ کار " نصیر ملکی جو " هست البته گویا مهاجرت کرده متاسفانه...
تنها جای استفاده اون زخم بود که چقدر بهم حال داد...
و بعدش محمد نیازی و سگ...
۳ تا از بازیگران مرد فوق العاده بودند..
اول: محمد نیازی
دوم: استانکو
سوم: ژنرال..
و ۲ بازیگر خوب که ای کاش بهتر میشدند..
ژنرال اگر یک لباس جیغ و کت ۴ خونه و مثل این مدرس
... دیدن ادامه ››
دورهای انگیزشی تن اش بود و یک خرده مدل اون رفتار می کرد، خیلی جالب میشد..
و بازیگر نقش سگ..
وای این جمله شاهکار بود: دهان باز مونده انگار داریم گدایی می کنیم..
پیش خودم گفتم نوشته کیه اینقدر خوبه؟
اومدم بیرون نوشته: " ویسنی یک "
گفتم خب طبیعیه همچین متنی...
با اینکه زمانش دیر بود با ۲۸ دقیقه تاخیر شروع شد و از مترو جا ماندم اما ارزش دیدن داشت...
و سئوال مهم اینجاست که چرا دیده نشده؟
پاسخ من: " کم تجربگی گروه تبلیغات "
اگر مثل بعضی گروهها " حق حساب " ما مافیای تیوال را داده بودند الان کلی فروش کرده بودند... بعضی ها هم بد حساب بودند ما دیگه باهاشون کار نمی کنیم..
مثل همین افشاریان درسته من باهاش مشکل دارم ولی خوش حساب هست، رفته مشهد اجرا کنه " بک تو بلک " خانم بهروزیان دوباره واسه اش تبلیغ کرده، نگید نیاز به تبلیغ نداره نداره، کوکاکولا هم خودش تبلیغ می کنه اینکه دیگه افشاریان هست...
حالا دیگه آخر سال هست و جشنواره فجر و شب عید، یک چندتا تغییر قیمت داریم بهتون اعلام می کنیم، البته که ما هم تخفیف وفاداری هم داریم..
مثلاً الان تقریباً افشاریان مفت در میاد واسه اش، البته مسئولش خانم بهروزیان هست...
گرجی را با خانم بهروزیان مشترک کار می کنیم، گفتم:
نمونه کارهامون هست رو دوباره بازی...
فدایی جزو مافیاست ولی احساسی برخورد میکنه بگیر، نگیر داره... دیگه گفتیم مستقل با خودش حرف بزنید...
واسه مجتبی جدی چون تو تالار مولوی مسئولیت داره و ما را بدون بلیت فرستاده دیگه رفاقتی کار کردیم...
اونوری هم کار می کنیم، اسم بده، جنازه تئاتر تحویل بگیر ولی " فی اش " بالاتره..
مثلا متنم در مورد پرهام خاکزاد، ۳ تومن آب خورد واسه شون...
یک " پرسنال برندینگ " هم جدیداً اضافه کردیم قیمت اون " هر چی کَرَمتِ " هست مثلاً تو نمایش شما، رو پرسنال برندینگ محمد نیازی کار کردم سر " هیدن " یک شیشلیک تو دربند واسه آیت بی غم آب خورد...
گرجی، گرجی بود ولی خانم بهروزیان گُرجی را گُرجییییییییی کرد...
بهرحال مایل بودید شماره تون زیر همین پُست کامنت کنید، باهاتون تماس گرفته میشه، نمونه کارهای دیگه مون که هنوز " سِکرت " هستم نشان تان می دهم، اگر مایل بودید در خدمت هستیم...