در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش این‌جا پنجره‌ای باز مانده است
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 02:11:58
امکان خرید پایان یافته
۰۲ خرداد تا ۰۸ تیر ۱۴۰۲
۲۱:۱۵  |  ۱ ساعت و ۱۵ دقیقه
بها: ۱۵۰,۰۰۰ تومان
+ ۹% مالیات ارزش‌افزوده
قصه زنی هنرمند به نام هنگامه است که در قالب یک نمایشگاه تجسمی و با الهام از منطق الطیر عطار داستان پر فراز و نشیب خود را روایت می‌کند.

- سه‌گانه‌ای معاصر با الهام از منطق الطیر عطار نیشابوری

بعد از این • تالار مولوی • ۱۳۹۶ . محصول مشترک ایران و فرانسه 
• اینجا پنجره‌ای باز مانده است • ۱۴۰۲ .تماشاخانه ایرانشهر - سالن استاد سمندریان
اجرا شده در فرانسه- ۲۰۱۸ • پرنده‌ها (به زودی) • محصول مشترک ایران- فرانسه و ایتالیا

دسته‌بندی
صحنه‌ای

اخبار

›› بازی زنانه است اما یک زن هم ندارد‎

›› مفهوم «زنانگی» در مقاله‌-اجرایی با رنگ و بوی عارفانه‎

›› سعید چنگیزیان چطور «هنگامه» شد

›› تمام می شود اما از زخم ها همیشه خون می‌چکد.

›› یادداشت نیلوفر ثانی درباره نمایش "اینجا پنجره‌ای باز مانده است"

ویدیوها

مکان

خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، جنب خانه هنرمندان، تماشاخانه ایران‌شهر
تلفن:  ۸۸۸۱۴۱۱۵_۸۸۸۱۴۱۱۶

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با احترام
به نظر این نمایش بر خلاف صحبت کارگردان و نویسنده "" یک نمایش کاملا زنانه "" است و البته حضور بازیگر مرد در ... دیدن ادامه ›› نقش یک خانم چالش دیدنی است (فارق از مفهوم ایده) نقش مقابل هنگامه یک مرد تک بعدی و منفعل که حتی در حساس ترین لحظه به بزرگترین علت درگیریهای هنگامه اشاره نمیکند که همانا دروغی است که هنگامه به خودش و او گفته است و دقیقا از این لحظه به بعد ما قرار است شاهد منظومه ایی باشیم از استقلال و ابتکار و هنر و مشکلات هنگامه که خودش با دست خودش ایجاد کرده و در نهایت تنها دلیل این شرایط "هفت بیست ویک " و "هفت بیست و یک " و "هفت بیست و یک" و خوب این میشود پاسخ هنگامه برای طی طریق ؟؟
مرور نمایش اینگونه است : شما چون زن هستی به دلیل "هفت بیست ویک" می توانی دروغ بگویی عاشق بشوی سقط بکنی دوباره بچه دار بشوی ده سال زندگی هر کسی را نابود کنی در نهایت نتوانی تصمیم بگیری که چه کار کنی و خیلی شیک و مجلسی هم اسمش را بزاری منطق الطیر . اگر "این جا پنچره ای باز مانده است" فراموش کردن "آن جا هم که پنجره خورد شده است " می شود طی طریق ؟ مگر نه هر کسی طریقت خود را دارد و در ایینه سیمرغ خودش را میبیند .
بازی روان اقای چنگیزیان بسیار خوب بود ( اون صورت بدون احساس در اجرا تبدیل به احساسی شد که شما میتونید در سالن صدای گریه را بشنوید )
پس از مدت‌ها دوباره تماشای تئاتر را شروع کردم!
این نمایش رو دوست داشتم.بازی‌ها مخصوصاً آقای چنگیزیان عالی بودند.طراحی صحنه و نور خوب بود.
... دیدن ادامه ›› یه نکته برام سوال ایجاد کرد ،آیا انتخاب بازیگر مرد برای نقش هنگامه اعتراضی به شرایط حال حاضر جامعه و شرایط حجاب اجباری در تئاتر است؟ اگر اینطور فرض کنیم برای یک اجرای اعتراضی می‌تونه مفید باشه، اما اگر به یک روند تبدیل بشه باعث حذف زنان از صحنه نمایش میشه!
از نظر من موضوع فلسفی مهمی به عنوان تم اصلی نمایش انتخاب شده بود. ما چقدر آدم‌هایی که دوست داریم و خواسته‌ها و نیازهاشون رو می‌شناسیم؟ به قول سعید چنگیزیان تو کدوم دایره اطراف شمع قرار داریم؟ اینکه تو رابطه در مورد یه سری مسائل تا بهش نرسیم حرف نمی‌زنیم و وقتی بهش می‌رسیم دیگه برای حرف زدن درمورد اون موضوع خیلی دیره! چقدر جامعه به انتخاب زن برای مادر نشدن نگاه مثبت داره ؟ چقدر تو این موضوع بحث انتخاب دخیله؟
فک می‌کنم انتخاب موضوع هوشمندانه بود و اگر یکم از حواشی و خلاقیت‌های اجرایی کمتر می‌شد، شاید به درک یا بسط گسترده‌تر موضوع بیشتر کمک می‌کرد.
اینجا پنجره‌ای باز مانده است / ندا شاهرخی
منتشر در ستون هفتگی تئاتر/ روزنامه سازندگی/ سه شنبه 9 خرداد 1402
"زنانگی معلق"
تصمیم‌ها ... دیدن ادامه ›› و انتخاب‌ها، پنجره‌هایی بر بنای زندگی و تجربیات آدمی‌ست. گاهی راهِ ارتباط را می‌بندد و مسدود می‌کند، و گاه باعث گشایش و اتصال‌اند.
"اینجا پنجره‌ای باز مانده است"، در دو بال موازی حرکت می‌کند. بخشی در قالب سمیناری درباره ارتباط پنجره‌ها با بناها و محله‌های آنها که توسط کارشناس و سخنران رو به مخاطب ایراد می‌شود. و بخش دیگر، زندگی زنی به نام هنگامه است که همسر و همکار سعید، همان کارشناس و سخنران سمینار، با مروری بر گذشته و تصمیماتش در 10سال گذشته است.. زمانی که حالا او مدت زیادی‌ست از سعید جدا شده و کودکی را که از یک رابطه 6 ماهه باردار است، به تلافی جنینی که 10 سال پیش، خودخواسته سقط کرده و باعث جدایی‌اش با سعید شده، نگهداشته است.
متن محوری زنانه دارد که می‌خواهد در حال‌و هوای زنی که از قضا پیوندی با ادبیات اسطوره‌ای و از جمله منطق‌الطیرو هفت وادی عشق عطار دارد، پرسه بزند. زنی که تلاش می‌کند، مستقل و قدرتمند باشد و بر سر تصمیماتش حتی با وجود مخالفت همسرش در سقط جنین، مصمم بماند. او می‌داند بچه‌آوری، آمادگی و تغییر سبک زندگی و فاصله از فعالیت‌های هنری و اجتماعی می‌طلبد و نه فقط زاییدن و سرگرم حضور موجودی دیگر شدن.
اجرا در چند پرده پیش می‌رود که هنگامه در حال ساختن چند اثر هنری و اینستالیشن برای نمایشگاه انفرادی‌اش است. او باردار است و در ذهنش گفتگو با سعید، و طی طریق هفت وادی عشق و زخم‌ها و دردهایش را تخیل و مرور می‌کند تا به وادی آخر، فقر و فنا می‌رسد.
شاید مهمترین ویژگی نمایش که در برخورد اول با آن روبرو می‎شویم ایفاگری نقش هنگامه با بازیگری مرد است.
سعید چنگیزیان، در نقش هنگامه، تلاشی برای زن شدن نمی‌کند و با همان جنسیت غالب خود و رفتارهایی مردانه، زنی باردار است که عواطف،احساسات و افکارش را بازگو می‌کند. این تناقض و جابجایی، کارکردش را در طول نمایش نشان نمی‌دهد و حتی به نظر می‌رسد ضد خود عمل می‌کند. آیا قرار است زنی مستقل و قوی، الزاما هویت مردانه داشته باشد تا بتواند از پسِ تصمیماتش بر بیاید؟ یا زن بودن در بستری از خلاف جنسیت خود بیشتر بازنمود دارد؟ آیا درهم ریختن قراردادهای جنسیتی، هدفی در جهت تکمیل محتوا و موضوع داشته؟
پاسخ به هر کدام از سوالات فوق تا انتها نیز بدست نمی‌آید و تنها به یک بازی ذهنی کارگردان با جنسیت و یا احتمالا عبور از ممیزی برای لمس فیزیکی دو بازیگر، محدود می‌ماند. باورپذیری چنگیزیان به عنوان زنی به نام هنگامه، اتفاق نمی‌افتد و در بستر معنایی خود، معلق است.
در زمانه‌ی فعلی که مسئله زنان به شکل دیگری در جامعه، در حال بازنگری و تولید است، نویسنده و کارگردانِ زن این نمایش، که اتفاقا موضوعی زنانه و حق انتخاب او را به خوبی طرح کرده‌اند، چه اندازه جسارتِ نزدیک شدن به فرمی همسو با آن و پرداختی جسورانه را دارند؟ مالکیت بدن و حق انتخاب مادر شدن، در گزینش بازیگری مرد، سلبی شده و نیروهایِ زنانگی را تعلیق می‌کند. اندام‌های زنانه در هویتِ بدنمند بازیگر، می بایست از بحث زبانی و ساختاری خارج شده و فراتر اما مرتبط و پیوسته با آن عمل ‌کند. اما در اینجا حذف فیزیکی زن و جایگزینی آن با جنسیت غالب جامعه، با همان ویژگی‌های سلطه و سرکوب، نه تنها از قید بدن رها نشده بلکه ضد آن است و این جابجایی را فاقدِ کارکرد و تاثیرگذاری معنایی می‌کند. و حتی برای طرح حقوق انسانی این بخش از جامعه، باز هم متوسل به هویت مردانه برای مواجهه و تولید سوژه‌شدگی می‌شود. اگرچه در اجرا بالانس بازی‌ها به ویژه از سوی یونس‌زاده، آنقدر نامتعادل و ناخواناست که خود دلیل دیگری برای برهم زدن این ارتباط و اتصال است و در کلیت نمی‌تواند به اجرایی موفق، کنشمند و اثرگذار تبدیل شود.

نیلوفرثانی
لطفا برچسب افشا بزنید روی مطلبتون، چون کل کار رو توضیح دادید
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید