در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش رهایی از شائولین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 13:00:35
امکان خرید پایان یافته
۰۱ تا ۳۰ دی ۱۳۹۸
۱۹:۳۰  |  ۱ ساعت
بها: ۴۰,۰۰۰ تومان
در افسانه ها چنین امده است که سلطان کئوک وهمسرش شمشیری جادویی را از استاد کوندور پذیرفتند و ان را ذوب کردند و در قالبهای جدید ریختند یکی را اژدها کش و دیگری را ستاره گیر نامیدند .هرکه مالک هردو شود بر دنیای هنرهای رزمی فرمان می راند .البته همگان هر دو شمشیر را با هم میخواستند و اینگونه شد که نبردهایی میان فرقه های مختلف شکل گرفت و..

گزارش تصویری تیوال از نمایش رهایی از شائولین / عکاس:‌ سارا ثقفی

... دیدن همه عکس‌ها ››

اخبار

›› خرس در معابد شائولین!

آواها

مکان

میدان فلسطین، خیابان طالقانی، بین خیابان سرپرست و فریمان، پلاک ۵۴۴
تلفن:  ۰۲۱۶۶۹۶۸۴۱۵

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
تن دادن به قوانین نانوشته پدیده ای است که کم و بیش هر شخصی در هر اجتماعی با آن رو به رو شده.عرف و عادتهایی که در طول زندگی با آنها زندگی میکنیم ... دیدن ادامه ›› و عمدتا هیچ اطلاعی از ریشه وجودیشان،هیچ منطقی برای ادامه پذیرش آنها و هیچ میل و اراده ای برای تغییرشان نداریم در صورتیکه بعضا واقفیم با حذف و کنار گذاشتنشان از کیفیت بالاتری در زندگی بر خوردار میشویم یا حداقل زحمتی برای تحملشان متحمل نمیشویم.معمولا این عرف و باورها با ورود نوع جدیدی از نگرش یا فرهنگ به محاق رفته و جای خود را به مجموعه عادات دیگری می دهند که پیش از آن دست نیافتنی و دور از ذهن به نظر میرسید.این دست فعل و انفعالات در گذشته به سبب سطح تماس و درگیری فرهنگی پایین در میان جوامع معمولا در بازه زمانی بلندمدتی شکل میگرفت ولی با مهیا شدن اسباب تبادل اطلاعات میان جوامع و در دسترس قرار گرفتن امکان انتقال و ارتباط در مقیاس فرد با فرد سرعت این جایگزینی تا حدی بالا رفته که شخص در زمان حیات خود چندین بار دستخوش این دگرگونی اعتقادی و ارزشی میگردد.شاید کم رنگ شدن ارزشها و بی اعتباری آن در نگاه بشر مدرن نیز به واسطه همین عدم ثبات در معرفی و پذیرش ارزشهای اصیل باشد.

جانمایه نمایش رهایی از شائولین را باید مبتنی بر همین نظر دانست.در محیطی بسته و محدود،با حداقل میزان ارتباط با دنیای پیرامونی ، مجموعه ای از شاگردان تحت تاثیر افسانه هایی خود ساخته که هر روز در میانشان دهان به دهان میچرخد(میگن استاد با یه پارچه یه اسب از وسط دو نیم کرده و ....)از او شخصیتی شبه خدایی آفریده اند،او را به نوعی میپرستند و همیشه در ترسند که مبادا به سبب خطایی گرفتار آتش خشم استاد گردند.این تقلید و پیروی کورکورانه به حدی است که مجموعه ای از قوانین بی سر و ته را که هیچ معنایی ندارد کلمه به کلمه حفظ کرده اند و هر روز برای استاد در حرکتی ماشین وار و مکانیکی تکرار میکنند.این رخوت و جمود فکری چنان فضای معبد را دلزده کرده که حتی استاد نیز به نوعی طالب تغییر در نگرش و روش شاگردان و مسلک معبد است و گویی خود استاد نیز به نوعی قربانی خواسته و انتظاریست که جامعه از او دارد.بی حوصلگی استاد در شنیدن تکرار قوانین توسط شاگردان تا حدی که خودش از شدت کسالت شماره قوانین را جابجا میشمرد و یا اعترافش به مادر شاگرد لی در زمان مبارزه مبنی به ناچار بودنش به عمل به قوانین چرا که شاگردان از او اینچنین میطلبند ، نشانه هایی از علاقه مندی استاد به تغییر اوضاع است.بنابراین ورود یک نگرش جدید که در نمایش با حضور مادر شاگرد لی در فضای معبد دمیده میشود علی رغم مقاومتهای ظاهری اولیه در خفا و خلوت اعضا مورد استقبال حتی خود شخص استاد قرار میگیرد.

سعی کارگردان در طول نمایش،نشان دادن این موضوع است که نگرش نوین با ورود بخشی از جامعه که پیش از آن کنار گذاشته شده بودند یعنی زنان به کالبد معبد دمیده میشود تا بستر برای تغییرات و دگرگونی های بعدی آماده گردد.با احترام به نظر کارگردان به نظر میرسد حذف دو شاگرد دختر معبد و ساخت فضای مرد سالارانه تر برای جامعه در حال متلاشی شدن کمک بیشتری برای قوام یافتن موضوع مد نظر کارگردان میکرد و در عوض میشد این دو شاگرد دختر را به همراه ندیمه مادر شاگرد لی به عنوان همراهان مادر شاگرد لی وارد فضای داستانی کرد تا این تقابل با شدت بیشتری در نظر مخاطب جا بیفتد.(مثلا دو دختر شاگردهای مادر بودند که در مبارزات شاگردان پسر استاد را از پای در می اوردند یا از این دست داستانها....)

شیوه بازگویی داستان در ابتدا و انتها نمایش به مدد فایلی صوتی(که در اجرا شبیه به فیلم آخر هومن سیدی والبته نمونه قدیمیتر آن دارو دسته نیویورکی اسکورسیزی است) سبب میشود تا کارگردان هر آنچه را لازم بوده در همان دو سه دقیقه ابتدایی نمایش بیان کند .این سرعت در خرج کردن اطلاعات و داشته های داستانی عملا دست کارگردان را برای روایت و قصه گویی خالی میکند و در باقی نمایش تنها ما با پند و اندرزهای استاد به شاگردان و یا جدل استاد با مادر شاگرد مواجهیم که کمکی به پیشرفت درام نمایش نمیکند.

در نمایشهایی که ضعف در شیوه روایت محسوس است میتوان با فرم اجرایی کم نقص و هماهنگ به نوعی ظهور ضعف داستانپردازی را کم رنگتر جلوه داد اما متاسفانه در اجرا شلختگی هایی به چشم می آمد و علی رغم تلاش بیش از حد بازیگران ، به نظر هنوز موفق به ترسیم جغرافیای درستی از محیط اجرایی صحنه در ذهنشان نشده اند وبا یکدیگر ، وسایل صحنه و حتی با ستون بی جا صحنه اجرا نمایش سالن دیوار چهارم برخوردهای مکرری داشتند.این برخوردها و اشتباهات در نمایشی که اصل اساسی آن بر پایه حرکات هماهنگ بازیگرانش شکل گرفته و با توجه به اینکه در اتمسفر معبد که فضای آن باید آکنده از نظم باشد، با سختگیری بیشتری توسط بیننده دنبال میشود بنابراین باید تلاش شود که به حداقل برسند تا اجرایی چشمنوازتر حاصل آید.همچنین دیکته شدن عملهایی که هر یک از بازیگران در هر پاره ای از نمایش باید ایفا کند و کمتر باز گذاشتن دست بازیگران به گرفتن تصمیمهای خلق الساعه میتواند راهگشا برای هماهنگی بیشتر اعضا باشد(خصوصا در صحنه مبارزه اول که همه مشغول زد و خورد هستند بعضی جاها مبارزین کاملا به میل شخصی اعمالی انجام میدهند که سبب ایجاد دردسر برای گرفتن پاسخ مناسب از طرف بازیگر نقش مقابلشان میشد).همچنین تمهیدی برای جملات طولانی که بازیگر نقش اول زن نمایش ادا میکرد باید اندیشیده میشد چرا که به نظر میرسید در بیان این جملات از نظر نفسگیری با مشکل روبه رو میشدند و البته چند جایی هم روی کنترل خنده ناموفق عمل کردند.

موارد کوچک دیگری مثل بهره از سطل چوبی به جای سطل پلاستیکی و یا استفاده از دستمالی سفید ومرتب و مستطیل شده که با دودست معمولا برای تمیز کردن کف معابد استفاده میشود به جای دستمالی مچاله شده که سرسری کف معبد کشیده میشد،تصویری نقاشی شده از زنی شرقی به جای تصویر چاپ شده همسر مرحوم استاد،استفاده نکردن از لاک ناخن های رنگارنگ توسط خانمها بازیگر و تراشیدن سر آقایان بازیگر کمک بیشتری برای درک بهتر فضای اثر توسط حاضرین در نمایش چه در مقام اجرا و چه در مقام تماشا میکرد.

در نهایت باید تشکر کرد از عوامل اجرا که بسیار بی ادعا و خونگرم سعی در ایجاد تعامل با بینندگان داشتند ،هم در طول اجرا و هم در پایان که حس مثبتی رو به حاضرین در سالن منتقل میکرد.
سلام و درود بر کاربر عزیز dreamer.
بسیار سپاس گزارم از اینکه نمایش بنده رو تماشا کردید و همچنین وقتی که گذاشتید و نقدی بر اثر این بنده حقیر نوشتید .
با تمام صحبتهای شما موافقم و حتما در اجراهای آینده سعی بر مرتفع کردن آنها خواهم داشت ولی در جایی از نقد موشکافانه شما اشاره شده که " در نمایشهایی که ضعف در شیوه روایت محسوس است میتوان با فرم اجرایی کم نقص و هماهنگ به نوعی ظهور ضعف داستانپردازی را کم رنگتر جلوه داد " ... می خواهم کمی این جمله را باز کنیم . در نگاه اول صورت کلی جمله بسیار درست ولی جای گیری این جمله بعد از چند پاراگراف تعریفی و همچنین مقایسه آن با جمله پایانی نقد شما دوست عزیزم کمی تناقض وجود دارد ... یک حس خوب، زمانی به هر مخاطبی انتقال داده می شود که روایت داستانی خوبی دیده یا شنیده باشد، امکان ندارد روایت یک قصه ضعف داشته باشد ولی وقتی مخاطب از سالن بیرون می آید گذر زمان را نفهمیده باشد و حس خوبی داشته باشد... ... دیدن ادامه ›› البته این نظر بنده حقیر است و هیچ گونه ادعایی در این زمینه ندارم ولی متاسفانه امروزه طیفی از همکاران روایت خوب داستان را در پیچیدگی مبهم گونه می بینند، تصور می کنند که هر چه تماشاگر در گیجی و منگی بیشتری از سالن خارج شود روایت داستان درست بوده است البته ناگقته نباشد بعضی از سبک ها اینگونه روایت داستانی را ایجاب می کنند و باید همین طور باشند ولی در نمایش "رهایی از شائولین" پایه و اساس نمایشنامه و شیوه اجرای صحنه ای بر سادگی است... سادگی که در راه برگشت به منزل گوشه ای از فکر مخاطب را درگیر کند بدون اینکه احساس نفهمیدن داشته باشد.
ولی در کل اینجانب بعنوان نویسنده و کارگردان اثر بسیار از شما دوست عزیز که با نام (مستعار) نقدی بر نمایش " رهایی از شائولین " نوشتید، ممنون و سپاسگزارم و امیدوارم همین قدر که این اثر فکر شما را درگیر کرده بر بقیه دوستان و مخاطبان هم تاثیر بگذارد .
(متین اوجانی)
۱۱ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
رهایی از شائولین یک نمایش طنز در سبک پارودی هست که اصلا به بیراهه نمایش های کمدی نمیرود و خیلی هوشمندانه داستانش را روایت میکند و تماشاگر را ... دیدن ادامه ›› از خنده روده بر میکند
به هیچ وجه انتظار همچین نمایش خوبی رو نداشتم. خیلی وقت بود که از دیدن یک تئاتر اینقدر نخندیده بودم. یک نمایش کمدی شیک و خلاقانه
صحنه های شروع و پایان و اون صحنه فست فوروارد به شدت خوب و جذاب بودن در حدی از شدت خنده اشکم درومد
یه جاهایی وسط کار انگاری که کمدی کار افت میکرد که خب واقعا نمیشه انتظار داشت یه نمایش طنز تو کل کار تخت گاز پیش بره
حتی طراحی نور و صحنه و لباس هم خوب و کاملا در راستای کار بودند
فقط دو نقد کوچیک داشتم که دو بازیگر دختر که توی گروه شاگردهای معبد بودن نمیتونستن هم پای بازیگرهای پسر پیش برن و یه جاهایی فقط صحنه پر کن بودن و اینکه چرا در قسمت سبک زده شده روانشناسانه و رئال و کمدی رو نذاشتید؟
در کل تبریک به متین اوجانی بابت این متن و کارگردانی خلاقانه
پی نوشت: انتخاب آهنگ راکی فوق العاده بود
سلام به مخاطب عزیز فرشید حاجیان
اول از اینکه وقت گذاشتید و درباره کار نظرتو نوشتی بسیار سپاس گزارم؛ جناب حاجیان برای تعاریفی که از فضای کار کردید و حس خوبی که به بنده انتقال دادید ممنونم در جواب نقد اول شما باید بگم که شاید از دور به نظر برسه که دو دختر داخل کار خیلی درگیر اتفاقات صحنه ای نباشن ولی حذف و نبود جنس مخالف در کار پایه های فلسفی متن رو دچار تزلزل می کرد و من شخصا دوست داشتم توازن حضور زن و مرد در کار حفظ بشه و در جواب نقد دوم جایگزینی شخصی جدید برای از بین بردن یاد و خاطره عشق قدیمی یک مسئله روانشناسانه محسوب می شود که استاد درگیرش می شود ولی شاید چون زیاد پرداخته نشده بود و سریع از روی موضوع عبور کردیم خیلی به چشم نیامده و در ادامه فکر کنم کلمه فانتزی برای این اتمسفر بعلت صحنه هایی که شما هم به بعضی از آنها به نیکی اشاره کردید و بنده رو شرمنده کردید بهتر از کلمه کمدی باشه در مسئله رئال هم که بحثی نیست.
در کل از اینکه شما نمایش بنده رو تماشا کردید بسیار خوشحالم و بهترین ها رو برای شما از خدا آرزو دارم.
(متین اوجانی)
۰۵ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید