همهمهای در تاریکی - نگاهی به "فرجام سفر طولانی طوبا" به کارگردانی:محسن حسنزاده - مجموعه تئاتر شهر/ تالار چهارسو - (منتشر شده در هفته نامه صدا)
فرجام سفر طولانی طوبا از نخستین نمایشنامههای حرفهای علیرضا نادری است. این نمایشنامه را در سن سی و یک سالگی، سال 71، نوشته و حالا بعد بیست و دو سال روی صحنه میآید. دو سال پیش، محسن حسن زاده ، در بخشی از جشنواره دانشجویی که به بررسی نمایشنامهها و فیلمنامههای اجرا نشده نادری اختصاص داشت، این کار را با همین گروه بازیگران نمایشنامهخوانی کرد و حالا از پس موفقیتها و جوایزی که در فجر به خودش اختصاص داد، در تالار چهرسو اجرا میشود.
این نمایشنامه حاوی ویژگیهایی شناسنامهای از آثار نمایشی نادری است. از جمله این که نادری درام را خوب میشناسد، شخصیتپرداز خوبی است و دیالوگهایش جاندار است. اینها در نخستین نمایشنامههاش هم هویداست. نادری شر را خوب میشناسد. در شخصیتپردازی صریح و بیرحم است. او شاید داستایوفسکی درام ایرانی است که به دل تاریکی روح بشر میزند و نمیترسد. گاهی فضا آن قدر سیاه و نا امن است، که کاراکترهاش با نگاهی خیامی، موقعیت را به طنز میگذرانند؛ کما این که در پچپچهها... گاهی سیاهی، امان ریشخند نمیدهد؛ چنان که در سعادت لرزان مردمان تیرهروز.... گاه نادری از نگاه رئالیستی اش عدول میکند؛ اما سیاهی همچنان هست؛ کما این که در دیوار یا نمایشی که در خانه هنرمندان
... دیدن ادامه ››
خواند.
- متاسفانه آخرین نمایشنامهخوانی اش را در برج میلاد از دست دادم.-
اما همین سواد من از نمایشنامههای نادری- تا کار ماقبل آخر-، کارهای او را دارای شناسنامهای میکند که فرجام سفر طولانی طوبا را هم در بر میگیرد. نادری در این کار هم دغدغه نوعی رئالیسم اجتماعی دارد. کما این که ساعدی داشت. و کما این که او، بهترین بابای دنیای ساعدی را، هنوز هم از بهترین نمایشنامههای فارسی میداند.
اما در اجرای حسن زاده از این متن، اتفاق عجیبی میافتد. حسنزاده جنسی از بازی رئالیستی را که گاهی، در بازی زنهای محل که در حد فضاسازی، آمد و شد دارند، دچار اغراق میشود، با نوعی میزانسن و طراحی صحنه استیلیزه شده که برگرفته از سنت تعزیه است، در هم میآمیزد.
این نگاه کارگردان، نه تنها به ویژگیهای رئالیستی کار نادری آسیبی نمیزند، بلکه در ایجاد ریتم و تقابل همهمه و سکوت و ولوله و سکون در صحنه کمک میکند. اما آیا این نمایش، همچنان که متن بود، در حوزه رئالیسم اجتماعی میگنجد؟.... به نظر من، نه! حسن زاده با حفظ نگاه متن، اجرایی غیر رئالیستی از متن رئالیستی نادری ارائه داده و فکر میکنم این از هوشمندی کارگردان است. به این دلیل که متنی با داستانی چنین را که موقعیت روستاییاش، بیشتر به فضای ادبیات نمایشی دهه چهل ایران نزدیک است، جلایی دیگر بخشیده است.
هر چند که حسنزاده، از سکوی گرد تعزیه هم سطح شیبداری میسازد که دری، گوری، حفرهای در میان آن است، اما در مجموع از دستاوردهای این شکل نمایش ایرانی به نفع کارش استفاده میکند.
و دیگر این که، گروه بازیگران این نمایش، همگی از اهالی تئاتر قم هستند که به خوبی بر نقشها چیره شده و اجرایی گرم و قابل قبول ارائه دادهاند.