در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش نمایشنامه خوانی شب سال نو
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:35:52
شنبه ۰۲ شهریور ۱۳۹۲
۲۰:۰۰


بنیاد خیریه یاران برکت مهر با همراهی گروه نمایشنامه خوانی در حمایت از کودکان نقص ایمنی
رزرو بلیط از طریق شماره: 09375751093

گزارش تصویری تیوال از نمایشنامه خوانی شب سال نو / عکاس: سیدضیاء الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از حضور هنرمندان در نمایشنامه خوانی شب سال نو / عکاس: مریم قربان‌پور

... دیدن همه عکس‌ها ››

گزارش تصویری تیوال از نمایشنامه خوانی شب سال نو / عکاس: مریم قربان‌پور

... دیدن همه عکس‌ها ››

مکان

خیابان شریعتی، نرسیده به پل سیدخندان، پارک اندیشه، فرهنگ سرای اندیشه
تلفن:  ٠٢١٢٢٠٤٣٤٧٣،٠٢١٨٨٧٦٠١٦١، ٠٢١٨٨٧٦٧٨٢٠

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
این هم خبرش در بهار
------------------------------
مابعد النمایش!
«محمد رحمانیان مرسی که برگشتی»؛ این را ته نمایش در میان کف و سوت‌های متوالی تماشاچیان، یکی از حضار با صدای بلند گفت که باعث شد تا سالن منفجر شود. بعد از آن اشکان خطیبی میکروفون را به دست گرفت و خطاب به رحمانیان گفت: «من از جانب همه اعضای گروه و همه این حضار در وهله اول تشکر می‌کنم و بعد می‌گویم امید که بمانی چون‌که تئاتر ایران به تو احتیاج داشته و خواهد داشت» که رحمانیان با همان شوخ طبعی خود خنده‌ای کرد و گفت: «منو میگی!؟» و سالن غرق در خنده و تشویق شد. در میان ولوله تشویق‌ها یک سوال ذهن مخاطبان نمایش را درگیر خود کرده بود: به راستی چرا کسی که برای نمایش‌نامه‌خوانیش هم حتی بلیت‌ها پیش‌فروش می‌شوند و دست آخر از شدت شوق عده‌ای روی لبه دیواره بالکن طبقه دوم می‌نشینند تا تنها خوانش نمایشنامه او را ببینند، باید دو سال تمام دور از وطن باشد؟

متن کاملش را از اینجا بخوانید:
http://baharnewspaper.com/News/92/06/04/17829.html
مرسی آقای خسروی.
۰۴ شهریور ۱۳۹۲
خیلی خوب بود صابرجان. ممنون.
۰۴ شهریور ۱۳۹۲
@ رسول پیکانی: خواهش

@بهرنگ: قربانت، کمی تند نویسی شد و آنچه میخواستم نشد
۰۴ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در شبــــ سالــــ نو: چه خوبه که برگشتی!
یک نمایشنامه خوانی، که از خیلی از تئاترهای این روزها یک سر و گردن بالاتره. با نقش خوان هایی که نقششون رو نمی خوندند، اون رو بازی می کردند. و چه خوب هم بازی می کردند. امتیاز بسیار بزرگ کار اما در نمایشنامشه. نمایشنامه ای که خیلی زیبا خانواده ای رو توصیف می کنه که نمادی از جامعه سالهای اخیر این مرزو بومه. به راستی که هنر، هم والاترین روش برای به تصویر کشیدن دردهای یک اجتماعه، و هم بهترین مرهم برای اونها. این دقیقا دلیلی بر حسیه که بعد از اجرا داشتم: ترکیبی از یک حس بسیار مطبوع و دلنشین (از تماشای چنین کار زیبا و پرمفهومی) و یک حس تلخ و آزاردهنده (از یادآوری دردهای اجتماعی که سعی در فراموش کردنشون داشتم). هنوز هم فکرم مشغولشه و میدونم که تا مدتی مشغول میمونه. کاش این اجرا فقط یک شب نبود. با اینکه یک نمایشنامه خوانی بود و مدت زمان نسبتا طولانی ای هم داشت (حدود 130 دقیقه) اما به هیچ عنوان تماشاگر احساس خستگی نمی کرد. روایت داستان در عین سادگی، کشش زیادی داشت، خصوصا به خاطر شخصیت پردازی های خوب (که اجرای خوب نقش خوان ها اون رو به کمال می رسوند) و دیالوگ های زیبایی که بر جذابیت تک تک شخصیت ها اضافه می کرد، و باعث پرمغز شدن روایت داستانی میشد. موسیقی کار هم اجرای زنده و ساده گیتاری بود که اشکان خطیبی میزد و خودش به همراه بازیگر نقش فائقه (هنگامه قاضیانی بود؟!) که هر دوشون صدای گوشنوازی داشتند میخوندند، و راوی هم که کسی نبود جز: محمد رحمانیان. وجودش بردوام و راهش سبز.
بهرنگ جان از خیلی تاترها نه، از همه ی تاترهای 2-3سال اخیر.
۰۳ شهریور ۱۳۹۲
فقط حسرتش برای من موند...
:(
۰۳ شهریور ۱۳۹۲
سپاس دوستان، جای همه شماهایی که نبودید خالی. امیدوارم که این کار باز هم اجرا بره، و حتی اگه به تئاتر تبدیل بشه که خیلی عالی تره. هرچند که بعید میدونم بشه چون در اون صورت سانسور دیگه چیزی ازش باقی نمیذاره!
۰۴ شهریور ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا عالی....مرسی از محمد رحمانیان و تمامی گروه.....خسته نباشین همگی...