«تزلزل برساخته»
نور صحنه میآید؛ در صحنِ قدرت، پدر ابراهیموار، فرزند را به مثابه اسماعیل آراسته میکند تا به درگاه ایمان قربانی شود. فرشی از سنت، مسلخگاه فرزند است. در آرامشی، آئینِ خشونتی تقدیس شده در حال وقوع است.
سنتز شروعی کوبنده با تداعی وضعیتِ رودرویی ایمان، تقدس و قربانیکردن دارد که میان خواستِ دیگری بزرگ و عشق میبایست دست به انتخاب بزند. ایمانی که اگرچه معبودش روشن نیست اما به هر وجهِ متعالی قابل تعمیم است.
آنچه در مفهوم سنتز در مواجهه نخست، قابل ردیابیست، قدرت سنت و پدرسالاریست، که خود را مصلحتبین و رهبر میداند، چنانکه به نظر میرسد برای حفظ سلسله مراتب و قدرت خود حتی دست به قربانیکردن فرزند/ دنبالهی خود میزند. این همان تصویر تقدسنمای ابراهیم است که اگر از زمینه آن وجوه مذهبی و فرامینِ الهی را حذف کنیم، شمایلی از خرافه و جنایت به خود میگیرد. وهمان نقدی است که نسل امروز به سلاخی هر چیزی ولو عزیزترین چیزها توسط نسل گذشته و پدران خود که سلطهگر و برترجویانه است، وارد میداند. از طرفی عنصر اتفاق و تصادف را که سه بار در هنگام ذبح، درب خانه را میزنند و وقفه ایجاد میکنند، به ظرافتی نو، به معرض آگاهی و تفسیر آورده و از جایگاهِ تعالی به امر تصادف، واقع گرایی میکند.
در وضعیت دیگر جای این دو عوض می شود. پسر در عناد و مخالفت، چنان
... دیدن ادامه ››
نظام را بر هم میزند و در برابر قدرت والاتباری میایستد که حتی اینبار او جنایت را رقم میزند و پدر خود را حذف میکند.
این تقابل سنت و اکنونیتی است که دیگر زیر بارِ تسلیم محضبودن و احاطه عقیدات فئودالی نمیرود. اعتراض میکند، مقاومت میکند، و حتی در جدالها، اینبار اوست که پیروز میشود. او نظام اقتدارِ بنده و خدایگانی را برهم میزند.و اگر قرار است بار دیگر نسل پیشین و امروز بر سر یک میز بنشیند، به مصالحهآمیزترین وجه خواهد بود.
انسان امروز، زمانی سنت و خدایگان را میپذیرد که ایمان اینبار تغییر جهت داده و به او باز گردد. و او را به رسمیت بشناسد. چرا که در این پیکار او قدرتمندتر است و قادر است تبار پیشین را از میدان بدر ببرد.
به نظر میرسد در نگاهی کلیتر، سنتز روایتی از تاریخ است. پدر نشانه از وضعیت برساخته و نظامند دورههای تاریخی و فرزند مدرنیتهای ست که آن نظام را برچیده است .
این تقابل و مبارزه بیگفتار و بیدیالوگ، این معنا و مفهوم را در صحنه به تصویر میکشد و ارائه میدهد. نقد سنتز به این تبار تاریخی و ظهور اکنونیت فعلی، م تواند جذاب باشد و هر چند موضوعِ نویی نیست اما جسارت و نوع پرداخت آن قابل توجه است. به ویژه در وضعیت اجتماعی نیز صورتبندی مورد نظر مولف، با تمرکز بر یک مفهوم کلیدی " سرپیچی و مقاومت" فارغ از هر تفسیر دیگری، تنها با همین ماهیت میتواند وجه ارزشمند دیگری را به مخاطب عرضه کند. سرپیچی از نظامی مسلط و نهادینه شده که حتی به اقتدار و مصلحت، هر آنچه نوپا و تابعی از زمانه حال است، نابود میکند.
و این سرپیچی و عناد تا آنجا کارساز و تاثیرگذار است که میتواند جایگاهی برابر و حتی مهمتر بدست بیاورد و بسازد و سنتزگرِ تزهای برساختهای است که اگر تسلیم شود، ویران میشود.
عناصر اجرایی از بازیگری، طراحی صحنه و نور پردازی همسو با متن و معنا هستند و میزانسها مناسب طراحی شده و بازیها و چهرهها، انتقالدهنده اتمسفر موجود است. این جدال همیشگی که گویی پایانی ندارد، به خوبی قابل دریافت است.
اجرا به گزافه و اضافهگویی مختل نمیشود و به اندازه و درست با وجود فرمی بدون دیالوگ، به خاتمه میرسد؛ هر چند متوقف نشدن در انتها و تا خروج تماشاگران، تاییدی بر ادامه وضعیت طرحشده تا زمانه امروز ، بجا و خلاقیت خوبی است.
شاید سنتز را نمونهای الگو و الهام گرفته از ترس و لرز کیرکگارد بدانیم که با همان تلثیت سه گانه، به جهان امروز پیوندی زده و دغدغهاش را بیان میکند به مذهب، ایمان و انسان نقد دارد؛ با این حال فراتر از آن، به جهان امروز و معضلات سنت و مدرنیته میرسد.
نیلوفرثانی
11 آذر1400
گروه نقدهنرنت
https://www.honarnet.com/%d8%aa%d8%b2%d9%84%d8%b2%d9%84-%d8%a8%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87%d8%8c-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b3%d9%86%d8%aa%d8%b2/