در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش سنتز
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:28:09
امکان خرید پایان یافته
۲۵ آبان تا ۲۵ آذر ۱۴۰۰
۱۹:۰۰  |  ۵۰ دقیقه
بها: ۳۰,۰۰۰ تومان
  • خرید بلیت نمایشها در تالار مولوی، فقط به صورت اینترنتی است و فروش حضوری در گیشه ندارد.
  • تماشاگر محترم ضمن پاسداشت حضور شما در مجموعه تئاتر مولوی به اطلاع می‌رساند از آن جا که این مجموعه در پردیس مرکزی دانشگاه تهران واقع شده، رعایت حجاب و شئونات دانشگاهی الزامی است و همچنین استعمال دخانیات ممنوع است. پیشاپیش از همراهی شما در احترام به قوانین دانشگاه سپاسگزاریم.

 

اخبار

›› پدر، پسر، تکرار

›› دگردیسی ثنویت متنافر

›› آغاز اجرای "سنتز"

ویدیوها

مکان

خیابان انقلاب، ابتدای خیابان شانزده آذر، شماره شانزده، جنب کلینیک دانشگاه تهران، مرکز تئاتر مولوی
تلفن:  ۶۶۴۱۹۸۵۰

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشی بر مبنای ضِدِین؛ وارد سالن که شدم، فضا و موزیک گوتیک مرا محو در خود کرده بود. متعجب بودم از محیط گوتیک و طراحی لباس متعلق به عصر طلایی سینما. مدام با خودم در کلنجار بودم که این نمایش متعلق به هفتاد سال پیش است یا چهارصد. با گذشت زمان و پیش رفتن داستان، متوجه شدم که موضوع بسیار قدیمی تر است، قربانی های باستانی! قربانی ای برگرفته از ماجرای خلیل الله که در بستر فرهنگی بین النهرین رخ می‌دهد، بین النهرین ای که قربانی فرزند در آن امری عجیب نبوده و الله رحمان رحیم، با همان روش خلیل خود را آزمود.
داستان دینی ابراهیم همراه لباس های 1950s، خود های نینوایی و ملودی هایی از موتسارت؛ این نمایشنامه تنها از ذهنی همه چیز خوان و شک گرا بیرون می آید. ذهنی که ضِدِین را در خود جای داده. ذهنی که بسیاری از ما دارای آن هستیم در میان نیک و شر های غرب و شرق، سرگردان به دنبال جواب میگردیم.
سنتز، نمایشی که در سکوت آن، حرف های زیادی نهفته است... .
«تزلزل برساخته»

نور صحنه می‌آید؛ در صحنِ قدرت، پدر ابراهیم‌وار، فرزند را به مثابه اسماعیل آراسته می‌کند تا به درگاه ایمان قربانی شود. فرشی از سنت، مسلخ‌گاه فرزند است. در آرامشی، آئینِ خشونتی تقدیس شده در حال وقوع است.
سنتز شروعی کوبنده با تداعی وضعیتِ رودرویی ایمان، تقدس و قربانی‌کردن دارد که میان خواستِ دیگری بزرگ و عشق می‌بایست دست به انتخاب بزند. ایمانی که اگرچه معبودش روشن نیست اما به هر وجهِ متعالی قابل تعمیم است.
آنچه در مفهوم سنتز در مواجهه نخست، قابل ردیابی‌ست، قدرت سنت و پدرسالاری‌ست، که خود را مصلحت‌بین و رهبر می‌داند، چنانکه به نظر می‌رسد برای حفظ سلسله مراتب و قدرت خود حتی دست به قربانی‌کردن فرزند/ دنباله‌ی خود می‌زند. این همان تصویر تقدس‌نمای ابراهیم است که اگر از زمینه آن وجوه مذهبی و فرامینِ الهی را حذف کنیم، شمایلی از خرافه و جنایت به خود می‌گیرد. وهمان نقدی است که نسل امروز به سلاخی هر چیزی ولو عزیزترین چیزها توسط نسل گذشته و پدران خود که سلطه‌گر و برترجویانه است، وارد می‌داند. از طرفی عنصر اتفاق و تصادف را که سه بار در هنگام ذبح، درب خانه را می‌زنند و وقفه ایجاد می‌کنند، به ظرافتی نو، به معرض آگاهی و تفسیر آورده و از جایگاهِ تعالی به امر تصادف، واقع گرایی می‌کند.
در وضعیت دیگر جای این دو عوض می شود. پسر در عناد و مخالفت، چنان ... دیدن ادامه ›› نظام را بر هم می‌زند و در برابر قدرت والاتباری می‌ایستد که حتی اینبار او جنایت را رقم می‌زند و پدر خود را حذف می‌کند.
این تقابل سنت و اکنونیتی است که دیگر زیر بارِ تسلیم محض‌بودن و احاطه عقیدات فئودالی نمی‌رود. اعتراض می‌کند، مقاومت می‌کند، و حتی در جدال‌ها، اینبار اوست که پیروز می‌شود. او نظام اقتدارِ بنده و خدایگانی را برهم می‌زند.و اگر قرار است بار دیگر نسل پیشین و امروز بر سر یک میز بنشیند، به مصالحه‌آمیزترین وجه خواهد بود.
انسان امروز، زمانی سنت و خدایگان را می‌پذیرد که ایمان اینبار تغییر جهت داده و به او باز گردد. و او را به رسمیت بشناسد. چرا که در این پیکار او قدرت‌مند‌تر است و قادر است تبار پیشین را از میدان بدر ببرد.
به نظر می‌رسد در نگاهی کلی‌تر، سنتز روایتی از تاریخ است. پدر نشانه از وضعیت برساخته و نظامند دوره‌های تاریخی و فرزند مدرنیته‌ای ست که آن نظام را برچیده است .
این تقابل و مبارزه بی‌گفتار و بی‌دیالوگ، این معنا و مفهوم را در صحنه به تصویر می‌کشد و ارائه می‌دهد. نقد سنتز به این تبار تاریخی و ظهور اکنونیت فعلی، م‌ تواند جذاب باشد و هر چند موضوعِ نویی نیست اما جسارت و نوع پرداخت آن قابل توجه است. به ویژه در وضعیت اجتماعی نیز صورت‌بندی مورد نظر مولف، با تمرکز بر یک مفهوم کلیدی " سرپیچی و مقاومت" فارغ از هر تفسیر دیگری، تنها با همین ماهیت می‌تواند وجه ارزشمند دیگری را به مخاطب عرضه کند. سرپیچی از نظامی مسلط و نهادینه شده که حتی به اقتدار و مصلحت، هر آنچه نوپا و تابعی از زمانه حال است، نابود می‌کند.
و این سرپیچی و عناد تا آنجا کارساز و تاثیرگذار است که می‌تواند جایگاهی برابر و حتی مهم‌تر بدست بیاورد و بسازد و سنتزگرِ تزهای برساخته‌ای است که اگر تسلیم شود، ویران می‌شود.
عناصر اجرایی از بازیگری، طراحی صحنه و نور پردازی همسو با متن و معنا هستند و میزانس‌ها مناسب طراحی شده و بازی‌ها و چهره‌ها، انتقال‌دهنده اتمسفر موجود است. این جدال همیشگی که گویی پایانی ندارد، به خوبی قابل دریافت است.
اجرا به گزافه و اضافه‌گویی مختل نمی‌شود و به اندازه و درست با وجود فرمی بدون دیالوگ، به خاتمه می‌رسد؛ هر چند متوقف نشدن در انتها و تا خروج تماشاگران، تاییدی بر ادامه وضعیت طرح‌شده تا زمانه امروز ، بجا و خلاقیت خوبی است.
شاید سنتز را نمونه‌ای الگو و الهام گرفته از ترس و لرز کیرکگارد بدانیم که با همان تلثیت سه گانه، به جهان امروز پیوندی زده و دغدغه‌اش را بیان می‌کند به مذهب، ایمان و انسان نقد دارد؛ با این حال فراتر از آن، به جهان امروز و معضلات سنت و مدرنیته می‌رسد.

نیلوفرثانی
11 آذر1400
گروه نقدهنرنت

https://www.honarnet.com/%d8%aa%d8%b2%d9%84%d8%b2%d9%84-%d8%a8%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d9%87%d8%8c-%d9%86%d9%88%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d8%a8%d8%b1-%d9%86%d9%85%d8%a7%db%8c%d8%b4-%d8%b3%d9%86%d8%aa%d8%b2/
بسیار زیبا و گیرا
توجهتون به پدرسالاری و عنصر مردانه ی غالب روایت جالب بود
این سوالی بود که پس از خوانش شما از این روایت در من جنبید؛
راسی اگر قرار بود پدر دخترش را یا مادر پسرش را یا مادر دخترش را قربانی کند این اسطوره یا داستان مذهبی به کجا می‌رسید و کگارد و کانت چگونه تفسیرش میکردند آیا باید مسیر دیگری برای دین تبیین میشد تا چنین چیزی میسر شود؟!
۲۱ آذر ۱۴۰۰
نیلوفر ثانی (niloofarsani)
حسین تاجیک
بسیار زیبا بنده عذرخواهی بکنم چون نباید هم ربطش را بفهمید چون بنده در جواب جناب کارآمد و در اتوبوس که نشسته بودم این چند کلام را در سیر حرکت خدا از زمین به آسمان نوشتم و وقت و حوصله ی خیلی نوشتن ...
به به چه نظرات خوبی تاجیک عزیز. توصیف درستی از وضعیت کنونی افرادی دارید که بدنبال تفکرورزی با پرهیز از غرق شدن در یک مکتب و طیف نظری هستند. امروز باید آموخت که کجاها نایستاد و به تبع آن، جایی از علم و اندیشه و فلسفه که هنوز در اثر یورش حزبی و طیفی ایدئولوژیک قرق نشده، انتخاب کرد. ممنون از شما و کاوه عزیز که مطالب جذابی تبادل کردید.
۰۱ دی ۱۴۰۰
نیلوفر ثانی
به به چه نظرات خوبی تاجیک عزیز. توصیف درستی از وضعیت کنونی افرادی دارید که بدنبال تفکرورزی با پرهیز از غرق شدن در یک مکتب و طیف نظری هستند. امروز باید آموخت که کجاها نایستاد و به تبع آن، جایی ...
خانم ثانی معزز شما نبودید و البته هیجانمندی زیبای جناب کارآمد بازیگوشی من شکل نمی‌گرفت و البته حرفهای بنده بیشتر خاطره بازی بود تا اندیشه ورزی
نظرتان کوتاه اما درست و بجا بود درباره ی افکار و مکاتب
۰۱ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول بگم که کلا برنامه داشتم به پای تماشای نمایش دیگری بنشینم ولی خیلی شانسی پام به این سانسِ این تالار باز شد و بدون کوچکترین پیش فرضی با این کار رو به رو شدم.
پرهیز کامل از دیالوگ، پنجاه دقیقه ی نشکستنی به وجود آورده بود که در آن سکوت یک وزن جدید پیدا کرده بود (بطوری که حتی نمیخواستم از سر جام تکون بخورم مگر صدای چرم کاپشنم ذره ای مزاحمت ایجاد کنه) و در اثر این، اهمیت اکت ها بسیار بالا رفته بود؛ پوشیدن پیراهن، روشن کردن شمع و قدم گذاشتن کاراکترها .
یک شیوه جالب برای صدای در طراحی کرده ن که در کنار موسیقی نامنظمی که آخرِ کار از رادیو پخش میشه انگار میخوان بین ما و یک جواب مشخص و حتی احساسِ "واقعیتی" که از تئاتر بطور معمول انتظار داریم فاصله بندازه.
تاریخچه بین این دو نفر نامعلومه (گرچه نمیشه یاد ابراهیم و اسحاق نیوفتاد) و ما برای یافتن جواب ها فقط چهره ی بازیگران رو داریم و منتظر عمل کوچک بعدی ای هستیم که ازشون سر میزنه. آقای باستان حق بخصوص دیدنی بود... و یک پایان غافلگیرکننده که با وجود لحن مرموز و جدی کل کار، بامزه دیدمش.
در مجموع برای من که تا قبل از این بیشتر تئاترهای کمدی دیده بودم، متفاوت بود. زیاده گویی های تئاترهای تجربی دیگر رو هم نداشت و در اکثر مدت زمانش قابل دنبال کردن بود. ریسکی که روی دریافتِ تک تک ما از خودش میکنه بی شک راه به انتقاد و نظرات ضدونقیض متفاوت باز میکنه ولی من لذت بردم.
خسته نباشید.