. سبکی تحمل ناپذیر حضور شبه روشنفکرانِ قلابی
شبنم میرزین العابدین؛ نویسنده، پژوهشگر و منتقد هنری
در "توافق نامه" اثر قابل تامل کورش سلیمانی که بر گرفته از نوشته ی فیلیپ کلودل است، آنچه در سطوح عمیق جاری است، تراژدی است در قالب طنز!
اقتباس از اثری درخشان که بارها در فرانسه به روی صحنه رفته؛ حتی بدون آنکه در ابتدا بخواهیم قرائتی از لایه های ژرف آن داشته باشیم، کار ساده ای نیست، خاصه آنکه در بزنگاهی تاریخی قرار است روایتِ گذاری مهم را تنها با سه شخصیت دنبال کنیم.
طراحی ساده صحنه با یخچالی که خراب شده، مبلی تکنفره، لوستر، اسباب بسته بندی شده و پنجره ای رو به خیابان یا کوچه ای قدیمی که نور چراغ های نئون از آن پیداست، بلافاصله مخاطب را با وجوه دیگری از "پاریس" مواجه می کند: قرار نیست با معماری خاص، فضای رایج و مرسومی که بویژه از دهه ی پنجاه
... دیدن ادامه ››
میلادی از پاریس امروزی که مرکز مد، کافه ها و رستوران ها و هتل ها و فروشگاه های گرانقیمت، کاباره ها و سینما و جشنواره ها و مردم و زندگی در جریانِ خیابان مشهور و برندهای جهانی و ... روبرو شویم.
نور پردازی هم این فضایِ هنجار شکن و بعدتر دیدگاه هایِ سراسر متناقض و پارادوکسیکال دو دوست با سابقه سی سال دوستی یا رفاقت! را به درستی به مخاطب بازمی نمایاند. در انتقالِ این فضایِ به ظاهر عادی حتی به هنگام ورود دنی و مارتن به خانه، پس از بازگشت از جلسه یا تجمعی، نورهای موضعی افشاگر وجوه پنهان و نقاب هایی می شوند که یکی پس از دیگری فرو می افتند و در آن صحنه پردازی ساده به گونه ای عریانی اذهان و روح هایی را بازنگری می کند که سنخیتی با آنچه در آغاز می بینیم،ندارند.
دنی بازیکری نه چندان نام آشنا و مارتن نمایشنامه نویسی گمنام از شعار برای انتخابات و آرمان های به اصطلاح روشنفکرانه با ورود دووال خریدار خانه از طبقه ی متوسط و معمولی اما با ادراک و فهمی عمیق تر از دو مدعی در رابطه با هنر و ادبیات و شعر و ماهیت زندگی، گویی در بازتاب آینه ای، تمامیت خود را در سطحی ترین و نازل ترین ساحت وجودی شان، به خود و مخاطب در قاب می گیرند.
گره های ناگشوده و سرکوب شده هر یک در ناکامی ها، شکست های پیاپی در حرفه، هویت باختگی، توهم خود بزرگ بینی و پنداری، گند این تعفن مهوع مشترک جوامع بشری را عیان می کند و تیر خلاص انحطاط اخلاقی در پی بردن نام زنی/ سوفی که از دنی با دو فرزند جدا شده و مارتن همچنان او را ملاقات می کند، با نقل اظهار نظر سوفی درباره ی نمایشنامه ای از مارتن طعم تلخ این مثلا زندگی نکبت بار و حقارت شخصیت ها را که چندی پیش در باب اخلاق و انسان و جامعه و...
با هیجانی وصف ناپذیر فریاد می زدند و هشدار می دادند، را تحمل ناپذیرتر از پیش می کند.
دووال خریدار خانه با آن تله ی نمادینی که از جیب پالتویش در می آورد، از ابتدای این دوئل شبه روشنفکرانه ی مشمئز کننده، خود یکی از مخاطبین و تماشاگران می شود.تبدیل و تبدل سوژه و ابژه پس از حضور دووال در فاصله گذاری ها، صحنه را به جامعه ای مانند می کند که هر یک از مخاطبان می توانند عریانی خود، دیگران و جامعه و کشور و جهان را در آن بازخوانی کنند.
معضلاتی که نه تنها در فرانسه بلکه سراسر این سیاره ی دارای جوامع انسانی بویژه درحال توسعه و مدرن همچنان پابرجاست.
تعصب گرایی کورکورانه در بت سازی و بت شکنی از اسامی ای که مقابل یکدیگر در اندیشه هایی به ظاهر متضاد تنها برای بقای حکومت ها هستند، حدیث تکرار تاریخ اغلب کشورهاست با سفسطه در تبیین الگو هایی جدید بر اساس خوانش اصلح سیاسی/ تجاری نظریات جدید از خوانش های قدیمی تر با همراهی روشنفکرانِ قلابی باد به پرچمِ منفعت طلب که در نبود اصالت اندیشه و تفکر اتفاقا در هر "ور"ی به قول دووال و شخصیت های نمایشنامه در برابر نیروی حاکم به زانو در آمده و در فریبِ مردمی بی ادعا و آگاه تر با عقد توافق نامه و نامه هایی همواره جامعه ای پویا را به ایستایی درآورده و می آورند.
نقش آفرینی درست به جهت فهم آنچه قرار است از شخصیت ها و موقعیت ها توسط بازیگران به مخاطب منتقل شود به قطع در خدمت اثر و ارائه فضایی است بس آشنا در این دوران!
قرار بود فقط یادداشتی قلمی کنم تا در فرصتی مساعد به "توافق نامه" بپردازم، ناگزیر اشاره ای به چند کد تاریخی خواهم داشت در توافق نامه و نامه هایی که سیر و روند ملت ها و کشورهای ناآگاه و تهی از خرد جمعی را عقیم و سترون کرده و برای منفعت با وعده هایی سازنده و فریبنده با انگشت نهادن برنقاط ضعف شان، بارها بارها آنها را در برزخی تاریخی به باتلاقی کشانده که آینده ای مبهم را راقم بوده و هستند.
توافق نامه هایی چونان عنوان این نمایش با بازیگرانی به تعداد افراد یک کشور و نام های دیکتاتورهایی که تصاویرشان از تمبرها بزرگ تر است و شعار تا عمل شان به قیمت تعلیق و ویران کردن نسل ها و کشورها و آینده.
* ژیسکار دستن نماینده حزب راست میانه و لیبرال( با شعار و رویکرد سرمایه داری و آزادی خواهی و آزادی های فردی!) و نقش او فقط نه در کشورش که به عنوان نمونه از پیش از سال ۱۳۵۷ در ایران، برگزاری مذاکرات گوادلوپ! ۱۳۵۹ و آتش در خاور میانه ای که باید امنیت نداشته باشد.
* فرانسوا میتران نماینده حزب سوسیال دموکرات ادامه حزب کارگران فرانسه ( با شعار و رویکرد مردم سالاری) اغواگر سیاست و رسانه!
* و الخ.
و در هم تنیده شدن بحران ها و انحطاط جامعه و نقش پررنگِ شبه روشنفکران قلابی با شعارهایِ تو خالی، از میان بردن و حذف اندیشمندان و مردمانی به سادگی بارانی های متحرک اما فهیم و البته در بیشتر مواقع محتاط و ترسو که در توافق نامه ای کلان قرار نیست، بیش از این موقعیت و جایگاهی داشته باشند که در آن صورت تهدیدی محسوب می شوند در شکستن و برهمزدن قواعد بازی عروسک گردانانِ عروسک های پوشالی با احزابی در ظاهر ضد یکدیگر و در پشت صحنه در ادامه ی ساختارها در نظم نوین جهان مدرن ِبرده داری و برده پروری در راستای خدمت و منفعت رسانی به رئوس هرم و نمایندگان شان.