در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال نمایش ورود آقایان ممنوع
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:09:34
امکان خرید پایان یافته
۰۶ خرداد تا ۰۷ تیر ۱۳۹۷
۱۹:۰۰  |  ۱ ساعت و ۵ دقیقه
بها: ۱۵,۰۰۰ تومان
هر خانه ای داستانی دارد و هر داستانی پس و پیشی

گزارش تصویری تیوال از نمایش ورود آقایان ممنوع / عکاس: سید ضیا الدین صفویان

... دیدن همه عکس‌ها ››

آواها

مکان

میدان فردوسی، خیابان موسوی، کوچه محمدآقا، اداره تئاتر
تلفن:  ۸۸۵۹۴۲۸۲، ۸۸۳۰۰۲۷۸

نقشه بزرگتر و مسیریابی
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام
این نمایش تمدید میشه؟
عاطفه گندم آبادی این را خواند
زهره مقدم این را دوست دارد
گروه همیاری (support)
درود بر شما
به آگاهی می‌رسد، تصمیم‌گیری در مورد تمدید نمایش‌ها به عهده گروه‌های محترم اجرایی و سالن‌های محترم است و تیوال در این مسیر نقشی ندارد و در مورد این نمایش، تاکنون درخواستی به تیوال ارسال نشده است.
باسپاس
۰۲ تیر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"بدبخت نمایی زنان ،ممنوع "

از یک جایی به بعد آدم دیگر بهش بر میخورد ، به اینکه هرکسی می خواهد درباره ی "زن" بگوید یا بنویسد یا نمایشی اجرا کند، یک راست می رود سراغ دردها و رنج هایش .. آنهم نه با نشان دادن توانمندی ها و نیروی قوی وجودی اش که اجازه ی ظهور پیدا نکرده اند و در یک سیستم تبعیض گرای مردسالارانه و یا بستر فرهنگی ِمتحجرانه ،هدر شده است ولی بااین حال تلاش می کند جایگاه خود را بدست بیاورد .. بلکه می رود سراغ اینکه چون خانواده ی ضعیفی دارد، شوهر گیرش نمی آید پس باید با پیرمرد بیمار پولداری ازدواج کند تا به خواسته های مالی اش برسد، یا مردی را که دوست داشته رهایش کرده، پس برای انتقام یا فراموشی اش ،رحم اجاره ای شود ... یا چون دل در گرو ِهمسر خوب فوت شده اش دارد ، دیگر قید عشق و ازدواج را زده و سالهاست که درانزوا زندگی می کند.. یا زنی ست که در یک خانواده ی بسته سنش بالا رفته و ازدواج نکرده ، پس تمام عقده ها را درخودش جمع کرده و دنیا برایش تمام شده است . آدم دیگر از یک جایی حالش بد می شود بخصوص که زن باشی و ببینی تصویر زن برای تمام آنهایی که ازاو می نویسند،غش و ضعف کردن برای مردی ست ... به اسم جنس لطیف و درون احساسی و عاشقانه ی زن، هر وصله ای را به او می چسبانند دریغ ازاینکه یکبار وقار و جنمی ازاو به تصویر بکشند که انسان بودنش را نشان می دهد، زن بودنش را به معنای روح زندگی، به معنای تلاش برای رشد و سازندگی ، آموختن، حرکت کردن ..یا مبارزاتش را علیه فقر فرهنگی و عرفی که سالیان ست دراین مرزو بوم ریشه دوانده است ... زنانی که از هیچ و با دستی بسته و بدون حضور مردی ، موسسه ها، دانشکده ها و مراکزی را تاسیس کرده اند که بالنده و حمایتگر و مستقل ست همان چهره ی حقیقی ... دیدن ادامه ›› ِزن ...
تجربه های زندگی را از دید او جوری می بینند که ضعف و بیچارگی را فریاد می زند،مدام درتقلای این ست که ازدواج کند و به رفاهی برسد، یا در حسرت مادرشدن و جلب محبت وعشقی ست که بی آنها، می میرد .
آه و ناله وگریه کردن که اصل خصوصیت ِزنان داستان آنهاست .. که وقتی خواهرشوهرش روز عروسی در آرایشگاه براو می تازد ،یک گوشه می ایستد و آبغوره می گیرد و بجز چند کلمه ی لکنت وار ،کلامی برای دفاع ازحقش به زبان نمی آورد .و بعدهم خودرا سیه روزی می داند که زندگی اش تباه شده است .
یعنی زنان ما آنقدر بی دست وپا و بدبختند که در قبال هیچ وضعیتی کنش فعالی ندارند؟ باید توسری خور باشند و یک نفر دیگر تکلیف زندگی آنان را روشن کند؟آیا برای زنان این سرزمین بجز تظلم خواهی و حسرت و تباه شدگی چیز دیگری به ذهن نویسندگان و کارگردانان ما نمی رسد؟
این نگاه به زن ،نتیجه ی پرورش و رشد در سیستمی مردسالار و برساخته است که حتی اگر اجازه ی ورود به موضوع و حوزه ی زنان را می دهد، از آنان موجوداتی رقت بار،منفعل ، و وابسته به مردانی می سازد که نشان دهد دست آخر ،زنان بی مردان (چه وجودشان وچه احساسشان به آنها) هیچ نیستند ... واین بزرگترین ظلم به زن ست ..

نیلوفرثانی
24 خرداد 97
...
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
شعری از شاد روان سیمین بهبهانی تقدیم به دوست عزیز و زنان نیک اندیش این وطن
یک متر و هفتاد صدم افراشت قامت سخنم
یک متر و هفتاد صدم از شعر این خانه منم
یک متر و هفتاد صدم پاکیزگی، ساده‌دلی
جان دلارای غزل، جسم شکیبای زنم
زشت است اگر سیرت من خود را در او می‌نگری
هیها‌که سنگم نزنی! آیینه‌ام می‌شکنم
از جای برخیزم اگر ... دیدن ادامه ›› پرسایه‌ام، بید بُنم
بر خاک بنشینم اگر فرش ظریفم چمنم
یک مغز و صد بیم عسس، فکر است در چارقدم
یک قلب و صد شور هوس، شعر است در پیرهنم
بر ریشه‌ام تیشه مزن! حیف است افتادن من
در خشکساران شما سبزم، بلوطم، کهنم
ای جملگی دشمن من!‌ جز حق چه گفتم به سخن؟
پاداش دشنام شما آهی به نفرین نزنم
انگار من زادمتان، کژتاب و بدخوی و رمان
دست از شما گر بکشم، مهر از شما بر نکنم
انگار من زادمتان، ماری که نیشم بزند
من جز مدارا چه کنم با پاره جان و تنم؟
هفتاد سال این گله جا ماندم که از کف نرود
یک متر و هفتاد صدم؛ گورم به خاک وطنم
۰۶ تیر ۱۳۹۷
سپاس بسیار بهراد گرامی
۰۶ تیر ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من به دیدن این نمایش رفتم بسیار دیدنی و با اجرا های فوق العاده بود . واقعا حیفه که مردم ارزش قائل نمیشن . مخصوصا اگر دیدنش انقدر ضروری باشه . در عرصه هنر و اجتماع دیدن همچین تئاتری برای خانوم ها و آقایان توصیه میشه واقعا . ممنون از این گروه دوست داشتنی .خسته نباشید