در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش فردا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:54:06
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
((فردا می میرد ؟))
" انسان ازآن چیزی که بسیار دوست می دارد، خود را جدا می سازد. در اوج تمنا نمی خواهد.دوست می دارد اما در عین حال می خواهد که متنفر باشد. امیدوار است، اما امیدوار است امیدوار نباشد . همواره به یاد می آورد اما می خواهد که فراموش کند. "
شاید محتوی فکری نمایش فردا به مضمون این قسمت از رساله دکتری حمید هامون در فیلم هامون(داریوش مهرجویی) نزدیک باشد.. انسان در کشاکش خواست های متناقض درونی اش گرفتار آمده است. او همواره در معرض کشمکش ناموفق پاکسازی خودخواسته ی حافظه اش بوده است..از حافظه و یادآوری های تلخ و اندوه بار و ویران کننده اش گریزی نیست .. این خاطرات به طور ارادی با هیچ نسیانی،تاخت زدنی نیستند.بازگشت ناپذیری حافظه برای انسان در معنای تاریخی اش هم امری محال است.
دو شخصیت نمایش تاویل پذیرند ..این دو می توانند دو بعد از شخصیت یک فرد واحد باشند،دو همکار تکنسین در گفتمان علمی باشند، دو برادر یا حتی دو شریک عشقی ..که می خواهند گذشته شان را با متعلقاتش به طور کلی حذف کنند. در واقع آنها با خواست حذف حافظه و خاطراتشان در صدد لغو هویت موجود انسانی شان هستند.
آیاهویت انسانی تا این حد ترسناک است؟بخشی از هویت انسانی همواره توام با جنایت ،رذیلت و بربریت و...بوده است.آیا انسان با حذف حافظه در جستجوی پاکسازی گذشته اش و رسیدن به رستگاری است؟جالب اینجا است که شخصیت های نمایش برای رسیدن به چنین مقصود(احتمالی)، دست به جنایت می زنند(کشتن مادر).. این جنایت لکه ی بزرگی برایشان فراهم می کند که به خیالشان می تواند فراموشی را در برابر به خاطر آوردن، ایمن می کند..اما آنها به یادمی آورند و از فراموشی ناکام ... دیدن ادامه ›› می مانند.
در سطح دیگر انسان دنیای صنعتی، مادر طبیعت را به ورطه ی مرگ می کشاند و به دنبال مسکن های کاذب فراموشی و رهایی و رستگاری می گردد اما افسوس که آرامش موقتی است.
نمایش "فردا" ، منضبط و حساب شده نوشته شده است و روند پیش برنده ی ماجراهای دو شخصیت در صحنه ها مفاهیم مقصود در نمایش را به راحتی منتقل می کند.
طراحی صحنه (استفاده از قفسه ها،در شیشه ای،کلید و...)به طور ارگانیک و کارکردی در ماجراهای متن بافته شده است و اتفاقات را به پیش می برند. بازی ایمان صیاد برهانی و سعید زارعی بسیار تاثیر گذار و قابل احترام است و در هماهنگی کامل با اجرایی شدن روح متن عمل می کند.
نمایش "فردا" ، شاید تلنگری باشد بر پیشینه ی گناه آلود بشر که محکوم است به " به یادآوردن "، به دنیای بی فردایی ...
در این نمایش ،فردا معنایی جز تکرار دیروز های تلخ نیست.



انسان ازآن چیزی که بسیار دوست می دارد، خود را جدا می سازد.
۱۰ مرداد ۱۳۹۵
خانم امینی گرانمایه بی نهایت از این مشارکت هامونی تان لذت می برم ...سپاس از حضورتون
حسین سرشار بی نظیر بود یادش گرامی

هامون: مهشید چرا پای منو وسط می کشی؟ تو داری یک بحران شدید روانی رو طی می کنی و طبیعیه که ازهر کس و هر چیزی ممکنه بدت بیاد.

مهشید: نه ، نه من دیگه این شرو ورای تو رو گوش نمی کنم..درباب وصل و یگانگی و استحاله در دیگری و با معبود یکی شدن و از این مزخرفات..تو عملا نشون می دی یک آدم دیگه ای هستی ...180درجه حرفت و عمل ات با هم فرق می کنه..
۱۱ مرداد ۱۳۹۵
تو خودتی؟ تو همون مهشید 5 سال پیشی؟ تو یعنی اصلاً عوض نشدی.......
۱۲ مرداد ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید