در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش کابوس نامه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:43:03
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دوست داشتم بنویسم کابوس نامه " بیداری کاذب " که از تجربه نشده ترین نمایشهای زندگی ام بود، را به شدت دوست دارم .اما افسوس که اینطور نشد...
نمایش به گفته ی کارگردان قرار بود بدون اینکه به تماشاگر آسیبی برساند و یا او را وحشت زده کند وی را به دنیای کابوس ها و رویاهای بازیگران کارگاه تئاتر نقشینه ببرد. با چشم بندهای سیاه در تمام طول یک ساعت اجرا ....
تماشاگر باید به کمک حس شنوایی،بویایی،لامسه و حتی چشایی، نمایشی را که با چشم نمی بیند ، در تخیل اش تماشا کند. ایده ی تابنده ای است.
در بدو ورود باید چشم بند بزنی .توسط بازیگری که گاه ازت می خواهد بلندتر اسم ات را بگویی به طرف جایگاه ات هدایت می شوی . جملات امری می شنوی.تهدید می شوی." چشمهایتان را باز نکنید وگرنه اخراج می شوی ! " با خودم می گفتم این وضعیت برای کسانی که تجربه بازجویی با چشم بسته را داشته اند چه حسی را خلق می کند؟
فکر می کنم ایده چشم بند و کارکردهای حسی آن به ویژه در رابطه با تجربه سلطه بین زندانبان(بازجو) و زندانی احتمالا یکی از کارکردهای تجربی(چه بسا ناخودآگاه) مورد نظر این نمایش بوده است و اتفاقا درست به همین دلیل حس واکنشی شکل گرفته در من تماشاگر در شروع با خواست کارگردان مبنی بر سهیم شدن مخاطب در یک هیجان نمایشی در مغایرت قرار گرفت چرا که سهیم شدن امری اختیاری است و نه امری تحمیل شده .این مسئله باعث شد حضور در این نمایش علی رغم تجربه ی بسیار درگیر کننده اش با تنش (Tension)بالایی(برای من) همراه باشد و به لحاظ عصبی در موضع تدافعی قرار بگیرم..این انقباض دفاعی به دلیل ایجاد ... دیدن ادامه ›› حس تعرض به مرزهای متعارف ساحت تماشاگر بود . این تجربه ی نو (واردشدن به مرزهای استفحاظی تماشاگر) برای تماشاگر دیگر قطعا متفاوت و چه بسا بسیار لذت بخش باشد. اما برای من باعث کاهش لذت حضور شد....
فکر می کنم این نمایش امکان بررسی تعیین دامنه آستانه تحمل عصبی شهروندان /مخاطبان را به عنوان یکی دیگر از بررسی های روانی/روانکاوانه خود می تواند مورد بررسی قرار دهد. خیلی دوست داشتم درباره تلاش گروه نمایشی در شیوه های بازی گیری و اثرات تعاملی با روان مخاطبان و نسبتش را با سایکو-دراما و تاتردرمانی هم بدانم.
عامل مهم دیگری که باعث شد عیش من در این نمایش منقش شود زبان روایت ها و تعدد آنان و نحوه ی اجرای صداها بود که علی رغم قالب و فرم بسیار استثنایی و نوی نمایش، تکراری بود و زبان جدیدی برای ارایه این کابوس ها معرفی نمی کرد .سیلاب جملات و واژگان فرصت تصویرسازی از بوها و صداها و موسیقی و حتی مزه ها را از من مخاطب گرفته بود و چه بسا تجربه عجیب و غریب و عمیق خوابگردی(بیداری کاذب؟) را سلب می کرد....اگر کارگردانی این اجزا به سمت نوعی کندی و تامل بیشتر در واژگان و کاهش روایت ها می رفت حس گیج و گنگ کابوس ها تاثیر بیشتری می گذاشت.در انتها تماشاگر از مسیری پرپیچ عبور داده می شود و رها شده اجازه می یابد چشم بند را از چشمانش بردارد و از سالن خارج شود.
به احترام جسارت و خلاقیت و پویایی فکری کارگردان آقای رهبانی باید تمام قد ایستاد.

شما که رفتید میشه بفرمایید مدت زمان نمایش چقدر بوده؟
خیلی ممنون
۲۰ خرداد ۱۳۹۳
این تجربه فوق العاده و متفاوت بود
اما همش ارزو میکنم کاش اجراهای اول و قبل از سانسور رفته بودم...
۲۵ خرداد ۱۳۹۳
آقای مهراد عزیز بحث کلی من با نگاه تقلیل گرای مربوط به لذت بردن یا نبردن از جزییات این تجربه نبود..تکرار می کنم در این گونه تجربه های نوآورانه یک بخش مهم قضیه صراحت انتظارات کارگردان با تماشاچیان است .من از تغییر رویه روزانه گروه خبری ندارم من درباره تجربه خودم صحبت کردم.

اتفاقا در روزی که من اجرا رو دیدم ابتدا آقای رهبانی اعلام کرد خانم های باردار و کسانی که دارای مشکلات قلبی و عصبی هستند و به بو آلرژی دارند فورا بروند بلیطها رو پس بدهند...این حق مخاطب است که این نوع اطلاعات رو بداند و انتظار می رفت در صفحه تیوال این نوع اطلاع رسانی انجام شود!!!کسانی که این حق رو بر خودشان قایل هستند نیز حتما از موهبت شجاعت و جرات برخوردارند.
بحث ... دیدن ادامه ›› ارتباط القا ترس بر تماشاگران و توقیف نمایش چندان موضوعیت ندارد..چون اگه اینطوری بود تونل وحشت مراکز تفریحی که اتفاقا با اختیار مراجعین همراه است هم تعطیل میشد...
۲۶ خرداد ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید