در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
مخاطبان گرامی، پیرو اعلام عزای عمومی، به آگاهی می‌رسد اجرای همه نمایشها و برنامه‌های هنری به مدت یک هفته از دوشنبه ۳۱ اردیبهشت تا پایان یکشنبه ۶ خرداد لغو شد.
با توجه به حجم بالای کاری، رسیدگی به ایمیل‌ها ممکن است تا چند روز به طول بیانجامد، لطفا از ارسال مجدد درخواست خودداری نمایید.
تیوال ابرشیر | درباره نمایش آنتی گون
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:19:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
« ناگفته­ های حقیقت ؟ »
نمایش « آنتی­گون » به کارگردانی علی راضی، نگاه محدود و کم­سویی نسبت به رویکرد فلسفی وجودشناختی منتسب به جهان «آنتیگون»، ژان آنوی دارد. پروتاگونیست نمایش راضی، فاقد شوریدگی تراژیک و مبارزه­طلبی یک آرمان­گرای سازش­ناپذیر است و در عین­حال از ویژگی­های اگزیستانسیالیستی قهرمانی که نسبت به امیدهای واهی زندگی بدبین است و بار انتخاب و طغیان­اش را بر دوش می­کشد، کم بهره است.
نگاه آزاد به نمایش آنوی منجر به خلق و معرفی شکل دیگری از مناسبات و یا تغییر و تحول شخصیت­های آنتیگون، نشده است بلکه اتفاقا آنان را با نوعی میانجی یا فاصله، بی­تاثیر و کم­رمق­تر ارائه و تکرار می­نماید.
« آنتی­گون » راضی، طراحی­های زیبا و پردقتی دارد و به نوعی در سودای شاعرانگی است. اما چینش­ها، حرکت­ها و اصوات بیشتر جنبه دکوراتیو و ادایی دارند تا اینکه واقعا متضمن نشانه­شناختی رسانا و تاویل­پذیری باشند.
(( در طرفداری یا مخالفت با فاشیسم))
آنتیگون، از مهمترین آثار نمایش­نامه­نویس شهیر فرانسوی،ژان آنوی است که در تاریک­ترین دوره تاریخی معاصر فرانسه، یعنی زمان اشغال آن کشور توسط ... دیدن ادامه ›› آلمان نازی در سال 1943 نگاشته شد.
« اساس نوشته آنوی در آنتیگون، سوفوکل است. او داستان را تغییر نداده و فقط برخی از شخصیت­ها را حذف کرد و به نوعی روایت امروزین از این اسطوره به دست داده است.. جدال آنتیگون با کرئون بر سر اجرای قانون خدایان ( تدفین مرده ) را به جدال زمینی با صاحب قدرت امروزی و بالاتر از آن انتخابی میان مرگ و زندگی تغییر داده..»
تفاسیر و نظرهای متناقض و متفاوتی از این نمایش آنوی وجود دارد که ناشی از ماهیت و شکل نگاه درون متنی و چه­بسا موضع­گیری مبهم سیاسی مولف اثر است. عده­ای معتقدند، آنتیگون طاغی در برابر کرئون، قدرت مطلق می­ایستد.. مقاومت(هرچند محکوم به شکست و مرگ) در برابر قدرت ظالم و مستبد..
منتقدانی نیز باور دارند، آنوی چهره­ی زیبایی از کرئون نشان داده و اعمال نازی­ها را بدین وسیله تطهیر و توجیه کرده است. اساسا اجازه اجرای نمایش آنتیگون توسط نازی­ها بدون سانسور در دوران اشغال فرانسه، این گمانه را تقویت می­کند. ژان آنوی در زمان اشغال در پاریس اقامت داشت. البته با نازی­ها همکاری نکرد اما به نهضت مقاومت هم نپیوست و بعد از جنگ به بی­تعهدی نسبت به وضعیت بحرانی و حتی سمپاتی به نازی­ها متهم شد.
جدای از خوانش تاریخی نمایش در دوران نگارش آن، اهمیت آنتیگون، با توجه به تعمیم­پذیری­اش به وضعیت کلی انسانی قابل ملاحظه است. طغیان انسان دربرابر ظلم، ارزش­گذاری دائمی بین آرمان­گرایی و عمل­گرایی، سازش­پذیری در برابر سلطه­ستیزی، توجیه اخلاقی قدرت استبدادی ، مقاومت در حالی­که شکست و مرگ محرز است و...همگی از مفاهیم و مباحث مهم گفتمان سیاسی در جوامع انسانی خصوصا تحت انقیاد است.
نمایش آنتی­گون علی راضی، در قبال قدرت و امرسیاسی حتی در مقایسه با متن اصلی چندان واضح ومعترض نیست و با ملاحظه­کاری به اشاراتی بسنده می­کند و از این حیطه درمی­گذرد. از طرفی از مهمترین مضامین آنتیگون، آنوی، رویکرد اگزیستانسیالیستی، مساله پذیرش بار مسئولیت انتخاب فردی است و شک به امید واهی در زیست حقیرانه­ی تحت سلطه حاکم مستبد که در خوانش راضی بسیار کم­رنگ شده است.
نمایش آنتی­گون، با روایت ایسمن و درد دل او شروع می­شود. ایسمن می­گوید، در کودکی ( به دلایلی که مشخص نیست!) از خواهر و خانواده­اش جدا شده و در سرزمین دیگری مسکن گزیده است و حتی در تکلم زبان مادری چندان سلیس نیست. اگرچه هر سال برای دیدن خانواده به وطن بازگشته اما چون در خارج زندگی می­کند کسی عقاید و نظراتش را درباره مشکلات داخلی جدی نمی­گیرد چون معتقدند ،به دلیل عدم حضورش درک درستی از مشکلات ندارد. حالا ایسمن به دلیل مرگ برادران دوباره به وطن بازگشته است و در کنار آنتیگون است.در ابتدا اینطور تصور می­شود که شاید قرار است با خوانش و روایت تازه­ای از نگاه ایسمن به تراژدی آنتیگون روبرو باشیم و یا حتی این نگاه حدیث نفس خود کارگردانی باشد که دور از وطن کار و زندگی می­کند... اما به زودی می­فهمیم این توضیحات ساده­انگارانه و سرسری برای توجیه انتخاب بازیگر فرانسوی ( ناتالی متی ) درنقش ایسمن است که فارسی را با لهجه غلیظ صحبت می­کند و تاثیر نامطلوبی هم بر اجرای نقشش می­گذارد..
**
ایسمن کنار اجاق ایستاده است حلوای عزا می پزد و می­گوید اجازه عزاداری هم ندارند. آنتیگون با گردسپید برموهای سیاهش ، گلدان شمعدانی را روی میز می­گذارد. بیشتر نزار به نظر می­رسدتا شوریده و طغیان­گر...
میانه صحنه، جایگاه قدرت و نزاع است. سکویی، مانند خرک ژیمناستیک آنجا است. کرئون صبحگاه پودر به دستانش می­زند، ردای سرخ برتن می­کند تا بر سریر بازی قدرتش نمایش دهد. در عین حال این سکو برای همون، پسرش و جایگاهی است که آنتیگون از آنجا خود را به اعماق آب فرو می­اندازد و خودکشی می کند.کرئون و همون را صابر ابر، بازی می­کند. این یکی­انگاری کرئون و همون، براساس ذهنیت مردسالارانه، دال بر نفی عشق ابدی مردانه شکل گرفته است.
جلویی صحنه، در قاب گور مانند، خاک ریخته­اند که در عین حال ساحل دریایی را تداعی می کند و سطل­های حلبی آب به ردیف چیده شده است.. نشانه­ای از جسد روبه پوسیدگی و برملاکننده حقایق وجود ندارد. آنتیگون بر خاک خالی بی­جنازه، خونسرد و سنگین چنگ می­اندازد.
تراژدی ماندگار یا یک مصیبت فراموش کار؟
«تراژدی آرامش­بخش است. چون دیگر می­دانیم هیچ امیدی وجود ندارد. این امید کثافت؛ » این مانیفست آنوی، در آنتی­گون راضی دریافت نمی شود و کلیت نمایش به طور محافظه کارانه ای به یک مراسم عزاداری پرمشاجره فروکاسته شده است. آنتی­گون،نمایش بلاتکلیفی است.
((فاصله­گذاری برشتی ؟ ))
در میانه اجرای آنتی­گون، بازیگران با متنی در دست رو به تماشاگران می­ایستند و وانمود به روخوانی می­کنند. قطعه انتخاب شده، از مکالمه بین کرئون و آنتیگون است. آنتیگون به جدال و نافرنانی از کرئون ایستاده است و همزمان حقیقتی افشاگرانه را از حاکم می­شنود. اینکه در جنگ میان برادران برادرکش­اش، چهره­شان از بین رفته و قابل بازشناسی نبوده. و بنابر مصلحت، یکی از اجساد، تصادفی به عنوان پولینیس، خائن به وطن معرفی شده ! اینجا است که بازی شیادانه­ی قدرت دروغین و پوک­تر جلوه می­کند.
آیا تمهید فاصله­گذاری در این نمایش به منظور قطع حسی مخاطبان از نمایش و جایگزینی رابطه فکری و عقلانی با آن صورت گرفته است؟ آیا واقعا چنین کارکردی به واسطه نحوه­ی اجرا و رویکرد کارگردانی، در این نمایش متصور است؟ این قطعه ( زیرعنوان آشنایی­زدایی ) وصله ناجور و در عین حال کلیشه­ای از تصور تئوریک مفهوم فاصله گذاری به نظر میرسد و آن را به نوعی جعل می­کند و فاقد کارکرد اثربخش است.
**
نمایش قبلی علی راضی در تهران، « بازگشت پسر نافرمان »، در اسفند 1392، با موضوع مهاجرت و مفاهیمی مانند وطن و غربت، اجرای تاثیرگذاری داشت و اگرچه متن، نگاه عرفی و سنتی نسبت به موضوع مورد پرداخت داشت اما درک درست و همدلانه از مضامین طرح شده ،طراحی منسجم، کارآمد و زیبا به همراه بازی­های خوب هدایت شده، نمایش مذکور را به اجرایی موفق و به یادماندنی بدل کرد. ( دو بازیگر زن نمایش آنتی­گون در آن نمایش هم حضور داشتند )
در آنتی­گون، خوانش ملال­انگیز و مبهم، نمایش را به اثری غیرموثر و در کلیتش معناگریز و حتی مصالحه­گر بدل نموده است. نمایش واجد زیبایی مرموز اما تصنعی است. هرچند که راضی، در بوروشور نمایش متذکرشده: « در روزگار تراژیک، تراژدی - به مثابه درام- ضرورت و اضطرار بیشتری پیدا می­کند.» و « تراژدی، معرفت است ». اما آنتی­گون، فاقد شوریدگی و خلوص تراژیک است و در انتقال معرفت بر رنج­هایمان در این روزگار، چندان توانمند به نظر نمی­رسد.

ابرشیر
# دوستان گرامی متاسفانه برخی از حروف کلمات در متن بالا به هم چسبیده و امکان اصلاح نیست. بابت این موضوع عذرخواهی می کنم
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
ابرشیر گرامی بسیار از نگاه ریزبینانه و منتقدگونه شما که معطوف به دانش و اصالت موضوعی داستان بود لذت بردم و آموختم ای کاش مجال دیدن این نمایش را داشتم اگرچه به نظر با توصیف های جنابعالی با نواقصی همراه است اما ظرافت بیان شما گرایش دیدن این نمایش را دو چندان می نماید.
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
بهراد ارجمند ممنون از اینکه لطف دارید و همیشه برای خواندن مطالبم زمان می گذارید...امیدوارم فرصت تماشای نمایش را به دست بیاورید . کارگردان محترم نمایش البته از حرفه ای های تیاتر هستند اما من نحوه خوانش شان از آنتیگون را اینگونه دیدم...
ارادتمندم رفیق همراه و گرانقدرم
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید