در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ابرشیر | درباره نمایش عامدانه، عاشقانه، قاتلانه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 08:20:25
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
همدستی و سکوت ؟

((به بهانه ی چاپ نوشته ای از آقای ورزشکار محبوب!!(سابق) در روزنامه ای کثیرالانتشار))
همین چند روز پیش با تماشای تاتر " عامدانه، عاشقانه، قاتلانه " ،دوباره به زندگی دردناک انسانهایی فکر کردم که بیشتر محصول(و قربانی) شرایط اجتماعی، زیستی ، طبقاتی و جنسیتی نابرابر و نا به سامان پیرامون شان بودند .
از میان آنها قصه ی شهلا جاهد و حکایتش با فوتبالیست مشهور همچنان بسیار جای تامل و بازخوانی دارد، چرا که سالها پس از ماجرا شاهد رفتارها و موضع گیری های بعضا مشفقانه ای هستیم که به نوعی در تحکیم و بازتولید روابطی دامن می زند که موجب نابودی کانون خانواذه و حتی کشته شدن انسانها هستند. باید روشنگرانه و افشاگرانه با آن برخورد کرد. نگاهی آسیب شناسانه نسبت به رویکرد بخشی از اجتماع که هم اکنون مشغول عادی سازی چهره ی یکی از مقصرهای این فجایع می باشد از این جمله است...اندیشیدن حول این مباحث می تواند به تجدید نظر و ایجاد حساسیت نسبت به مقوله ی مردسالاری و آسیب های مخوف این معضل بزرگ بر پیکره ی خانواده و اجتماع و انسان ها کمک ... دیدن ادامه ›› بسیار نماید.
زنی ( و مادر فرزندانی)به قتل رسیده ، شهلا جاهد اعدام شد، اما مردی که با دروغ و نیرنگ و شیوه ی زندگی فریبکارانه و خودخواهانه اش در ایجاد بستر چنین شرایطی ،قطعا نقش مهمی ایفا کرده است ، زنده است و حالا به مدد مردسالاری و پشتیبانی گروه مورد انتفاع آن، با تبانی زیرکانه ای در حال عادی سازی و بازسازی چهره اش است و همه ای اینها به مدد رسانه های جمعی (دعوت مصاحبه ی تلوزیونی و مسابقات و اتفاقات ورزشی و...) رخ می دهد.
آخرین نمونه این نوع رفتار حمایت گرایانه !چاپ مطلبی به قلم ایشان زیر عنوان "مهاجم سابق تیم فوتبالی مشهور "،در روزنامه همشهری شنبه 28 شهریور 94 در خصوص نتایج نامطلوب تیم سابقش در لیگ برتر بوده است.. بحث من به هیچ عنوان مساله ی ممانعت از چاپ و منع استفاده از نظر یک کارشناس پیشکسوت در زمینه ی حرفه ای ورزشی اش نیست، که البته بسیاری از پیشکسوت ها بودند و هستند (که بنابرهزار دلیل) هرگز کسی سراغی از آنها نگرفته است و به تلوزیون هم دعوت نشده اند... اما این شیوه در مجموع به نظرم با نوعی پشتیبانی سازماندهی شده است...
آیا واقعا زندگی خصوصی و خطاهای آدم های حرفه ای و معروف ( خطاهایی با دامنه هایی مخوف منتج به مرگ دو انسان) صرفا مربوط به خودشان است و به حوزه ی عمومی با سیاست زیستی و مسولیتهای این آدم ها در رابطه با اجتماع ارتباطی پیدا نمی کند؟ اگر اینطوری است پس چرا بسیارند انسان هایی که در این مملک به دلایل واهی و غیر واهی خطاهای زندگی خصوصی شان از حضور در عرصه ی عمومی منع می شوند و حتی حذف می شوند؟!!
آیا دروغ و خیانت و فریبکاری،این آقای ورزشکار در زندگی شخصی اش که تبعات آن به بهای زندگی دو انسان دیگر تمام شده، قابل اغماض است ؟ آیا شهلا جاهد مقصر نهایی این جنایت است؟ دعوت از این آقا و حضور او در رسانه های عمومی به معنای تطهیر و جداسازی او از کل ماجرا نیست؟بدین ترتیب با این نوع برخورد آیا شیوه ی زندگی او مورد تایید قرار نمی گیرد؟ آیا با حضور دوباره او، دروغگویی ها و خیانت ها و هوسرانی های مردسالارانه ، به طور همدلانه مورد پذیرش واقع نمی گردد؟ آیا سکوت در برابر این سیاست حمایتی ،همدستی با تایید فریبکاری و دروغ نیست؟

وای بر شهروندانی که به طور مساوی و یکسان با آنها رفتار نمی شود.




هیچوقت نمی توان قضاوت کرد....
جامعه ، روابط ، ناصر، شهلا،حمید دوستِ صمیمی ناصر که دور میدون آزادی شماره شهلا رو گرفت و به ناصر داد یا حتی خودِ لاله ، همه اینها و بیشتر از اینها تو این جنایت مقصرند فقط ... فقط درصد تقصیرشون فرق می کنه
۲۹ شهریور ۱۳۹۴
عجب!!!! چه بحث مبسوطی و چه خوب که تیاتر میتواند بهانه ای شود و محفل گفتگوی اینچنین را سبب شود، نمایش را ندیدم و نخواستم پیشتر مطلبی بخوانم که نوشتار چالش برانگیز اردشیر عزیز و تعدد نظرات دوستان جلب نظر کرد، فارق از اینکه در این موضوع نظر شخصی مان چیست، جای خالی اینچنین تبادلات نظری برای جامعه مان در فضای عمومی بسیار مشهود است، هر بار که در بحثی پای "تفاوت های جنسیتی" در میان است، به یاد روزهایی میفتم که فعالان این حوزه برای آگاه سازی هم نوع خود در قالب یک کمپین با چه تنوع فکری و تا چه حد از ناآگاهی مواجه میشدند، اکنون که در مرحله ی رخوت همگانی هستیم، وسیع کردن نگاه خودمان و آگاهی بخشی به نزدیکان هم، غنیمت است، چه خوب که مردانی نگاه تبعیض آمیز را میبینند و منتقد آن هستند و چه خوب تر بود اگر روزی زنانمان هم از قیمت گذاری بر جان و جسم خود عبور کنند و حق انسانی خود را آگاهانه بخواهند...ممنون از این تلنگر واجب ابرشیر عزیز
۰۴ مهر ۱۳۹۴
دوست بزرگوارم خانم خیابانی روشن اندیش بسیار از لطفتان تشکر می کنم.
راستش را بخواهید، عمیقا فکر می کنم باید از خودم شروع کنم.. واکنش نسبت به بدیهی ترین نمونه های ظلم و حق کشی در محیط اطراف و حتی در نوع زیست شخصی ... بعد می توان داعیه های کلان داشت..
شاید سکوت و بی تفاوتی در مواردی ، همدستی با ظلم تلقی شود و این را دوست ندارم.
حضور انسان های شریف و بزرگواری چون شما و هم اندیش تان در این محیط باعث افتخار من است
۰۵ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید