اجرای نمایش در ایران اجرایی متفاوت و قابل تامل از متنی ارزشمند به قلم استاد بهرام بیضایی میباشد که استاد گرامی جناب دکتر میرعلیرضا دریابیگی به زیبایی آن را به تصویر میکشد. اجرایی که عنوان آن به مخاطب خود حتی قبل از ورود به سالن نمایش آموزش و البته جرأت میدهد که میتوان متنی غیر از درام را به صحنه برد و موفق بود حتی اگر آن متن رمان یا داستان نباشد که در عصر حاضر شاهد بسیاری از اجرا های موفق با استفاده از دراماتورژی های جدید از همین متون میباشیم. اما مرجع و کتاب درسی بودن این متن برای رشته های دانشگاهی تئاتر و سینما و همچنین به تصویر کشیدن آن بدون شک کاری ارزشمند و هنرمندانه مخصوصاً برای بنده و همکلاسی هایم میباشد. در ابتدای این اجرا با پیش پرده خوانی استاد شاهد پیوند مواجه میشویم انتخاب استاد پیوند در این بخش از اجرا نشان دهنده هوشمندی استاد دریابیگی میباشد چرا که استاد پیوند در رابطه با پیش پرده خوانی سال ها کوشش نمودهاند و کتاب ارزشمند ایشان با عنوان "سیری در پیش پرده خوانی: معرفی پیش پرده خوانان، تماشاخانه های مربوطه، نسخه های پیش پرده" به چاپ رسیده است. بعد از هنرنمایی استاد پیوند و با ورود به سالن نمایش گویی سوار بر اسبی شدم تا از کوچه پس کوچه های طهران قدیم دیدن کنم اسبی که دکتر دریابیگی با قرار دادن آن در صحنه میراث فرهنگیمان را به تصویر میکشد. با دیدن گونه های مختلف نمایش ایرانی بسیار آموختم چرا که به عنوان دانشجوی تئاتر در رابطه با این نوع اجرا ها سر کلاس های درس میشنیدم و بعضاً تکه هایی از سیاه بازی یا تعزیه را میدیدم اما همواره با خود فکر میکردم که چه خوب میشد اگر میتوانستم مجموعهای از این نوع اجرا ها را به صورت یکجا تماشا کنم و یاد بگیرم. به لطف اسب چاق نفس نه تنها تخت حوضی، سیاه بازی، خیمه شب بازی، نقالی و دیگر اقسام نمایش های آیینی و سنتی را شاهد بودم بلکه از تماشای اجرای قدیمی ترین نوع سینه زنی طهران قدیم و حتی از تماشای اجرای آیین های قبیله ای بسیار لذت بردم. تماشای اجرای نمایش در ایران باعث شد که صفحهای از دفترچه یادداشتم را با عنوان "درباره نمایش های سنتی سرچ کن" پاره کنم و دور بیندازیم نه به این منظور که دیگر احتیاجی به تماشای این قسم از نمایش ها ندارم بلکه بعد از تماشای این اجرا می توان مخاطب حرفهای تری نسبت به قبل بود و اجزا و عناصر مهم در گونه های مختلف نمایش های ایرانی را بیش از پیش درک و بررسی
... دیدن ادامه ››
کرد.
بی شک اگر بخواهیم با نگاهی سختگیرانه با اثر مواجه شویم میتوانیم مثلاً از تلفظ واژه موبَد که به اشتباه موبِد خوانده شد و صرفاً یک توپوق کلامی بود ایراد بگیریم اما به خوبی واقفیم که این نگاه ها نقد نیست بلکه ایراد گرفتن به مثابه گشتن به دنبال مو در غذا و نه لذت بردن از غذا می باشد. اما به عنوان یک اجرای پست مدرن انتظار میرفت گاهی از واژه ها دور شویم و یا حتی آوا هایی مرتبط با بخشی خاص در صحنه بشنویم. گاهی توضیح اضافی دو شخصیت پس و پیش من را از فضا دور میکرد دقیقا لحظاتی که ترجیح میدادم از اسب خود پیاده شوم و آب زرشکی بنوشم و از بوی نم کوچه های طهران لذت ببرم و منتظر گونهی بعدی اجرای نمایش های ایرانی باشم چرا که صرفاً به قصد آموختن نیامده بودم. حتی گاهی توضیحی که بر روی پرده انتهای سالن نوشته می شد به شدت کافی بود البته اگر در باکس کناری سالن قرار نگرفته بودم. انتخاب سالن انتخاب درستی نبود زیرا افرادی که در باکس های کناری سالن قرار گرفته بودند اشراف کامل به صحنه نداشته و قسمت هایی از اجرا را از دست میدادند. به روز بودن شوخی ها از نکات مثبتی بود که به خوبی رعایت شده بود این شوخی ها کاملا در کار حل شده بود و بیرون نمی زد و همین امر باعث نگه داشتن مخاطب میشد.
در پایان از تمامی عوامل اجرای نمایش در ایران سپاسگزارم امیدوارم شاهد جریانی جدید در رابطه با این نوع اجرا ها باشیم و به امید روزی که به تماشای اجرا هایی برویم با عنوان "سه جلدی استانیسلاوسکی" یا "تئاتر تجربی" و یا … .