«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
دو بامداد و دو شامگاه هرگز یکسان نیستند، آنگاه که احساس می کنی زیبائی های جهان زایل گشته، به ناگاه برف شروع به باریدن می کند
سلام
کاش یاد می گرفتیم وقتی ظرفیت یه سالنی مشخص هست، خارج از ظرفیت بلیط اضافه نفروشیم، آسایش یه عده که هم وقت گذاشتن و هم به هر حال هزینه تا تو تمرکز نمایشی رو که علاقه دارن ببینن رو از بین نبریم، براشون احترام قائل باشیم، یا کاش حداقل یاد می گرفتیم وقتی یه بلیطی خارج از ظرفیت داره فروخته می شه و من میدونم نه تنها خودم آسایشی نخواهم داشت( مجبورم هر چند دقیقه هی جا به جا بشم از درد کمر) بلکه تمرکز دیگران هم به هم می زنم، اون بلیط رو نخرم، حقیقتا این کارتون توهینه، توهین به کسی که چقدر منتظر بوده تا کار رو ببینه، چقدر انتظار کشیده تا وقتی روزها باز می شن جای مناسبی بلیط تهیه کنه، بعد دو ردیف آدم بشینن جلوی پای آدم، که کاش بویی از فرهنگ برده بودن و هی در گوش هم پچ پچ نمی کردن، و نمی خندیدن، اصلا تماشاگر بینوا که در انتهای کار کلی هم آب به سر و صورت و لباسش پاچیده شد هیچ، بابا تمرکز گروه اجرایی خودتون ارزش نداره؟ کاری رو که می تونستم ازش لذت ببرم، تمام مدت با عذاب تماشا کردم. حیف و صد حیف واقعا