امشب نمایش " ماضی استمراری " را دیدم . سی سال ماضی استمراری درس داده بودم و امشب با خود گفتم حیف شد کاش این "ماضی " را هم می گفتم .
متنی بود که به دلم نشست و دوستش داشتم . و به راستی هم استمرار دارد
هنوز سفره زندگی مان همین گونه پهن است و من فردا را ورق می زنم و با خود می گویم :
ان چه می بینم نمی خواهم ....... وانچه می خواهم نمی بینم
و ناهید ها زمزمه می کنند :
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل
... دیدن ادامه ››
نشانم میرود
با آن همه بیداد او وین عهد بیبنیاد او
در سینه دارم یاد او یا بر زبانم میرود
بازآی و بر چشمم نشین ای دلستان نازنین
کاشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود
عزیزانم درود و سپاس . تحسینتان می کنم و توفیق روزافزونتان را آرزو دارم