من به عنوان یکی از تماشاگران مخاطب عام این فیلم که هیچ از حوزه ی فیلم و هنر هفتم نمیدونم میخوام نوشته ای برای این فیلم بنویسم.
۱. تجربه ی دیدن فیلمی به این سبک و با این دقت رو نداشتم. از این بایت از آقای مکری ممنونم که این فرصت رو به من داد تا فیلمی با سبک جدید رو ببینم. واقعا تجربه ی جالب و دلچسبی بود.
۲. من تمام فیلم احساس ترس و هراس داشتم و حتی بعد از فیلم تا آخر شب و این نکته ای بود که خیلی زیبا آقای مکری توی فیلمش گنجونده بود. هراس بدون حتی یک واقعه ی ترسناک در فیلم.
۳. ابتدای فیلم تا اواسط اون، از دیدن عقب گرد های فیلم (من مثل دوستان واژه های فرنگی و تخصصی این موارد رو در فیلم بلد نیستم) برام جذاب بود
... دیدن ادامه ››
و دیدنی. خیلی هم هیجان انگیز بود که از جایی شروع میکنی و بعد طی یه حرکت دایره ای بر میگردی و حوادث دیگه ای رو دنبال میکنی. اما از یه جایی به بعد حس میکردم از یه جایی شروع شد اما حوادث دیگه ای رخ نمیده. همون حوادث قبله. یعنی از آینده رفتیم تو گذشته. نمیدونم منظورم رو رسوندم یا نه.
4. نکته ی دیگه این بود که خیلی از مونولوگ های توی فیلم که به معرفی شخصیت ها میپرداخت گرچه جذاب بود و برای همه داستان قشنگی رو روایت میکرد اما انتظاری که من داشتم این بود که این داستان ها جایی از فیلم مورد استفاده قرار بگیره. من انتظار داشتم با شنیدن این داستان ها بتونم جایی گره ای از فیلم رو خودم باز کنم. اما متاسفانه این داستان ها جنبه ی تزیینی داشت و به هیچ دردی نمیخورد. (مثل داستان خاله ی مادر مریم، یا داستان عشق پدر کامبیز) اصلا نمیفهمم این چیزا رو برای چی باید به مخاطب میگفت.
در آخر هم با احترام از همه ی اهل فن سینما و همه ی اهالی تیوال میخوام که این موارد رو برای من توضیح بدند. من این نوشته رو نقد فیلم نمیدونم چون اصلا نمیتونم خودم رو منتقد سینما بدونم. فقط مواردی بود که توی ذهن من نیاز به توضیح داشت.