هنر زبان مشترک تمامی انسانهاست. برای اینکه یک شخص، یک اتفاق یا یک نمایش را دوست داشته باشی، شاید همیشه هم اجباری برای شناخت و همزبانی وجود نداشته باشد. کافی ست در زمان حضورش و وجودش حس خوبی داشته باشی.
پرواز بر فراز شهر، فارغ از ایرادی که زبان بیگانه اش بود، کاری با بازی، موسیقی، صداگذاری و نورپردازی قوی بود. کاری که بدون فهم زبان بازیگرانش، که مطمئنا لذت دیدن اجرا را در صورت امکان فهم آن دو چندان میکرد، تو را با خود همراه میکند حسی خوب را به تو القا میکند و نمیگذارد خسته شوی.
این روزها انسان ها راه های دیگری هم به جز زبان برای ارتباط برقرار کردن با یکدیگر دارند. از طریق حرکت، موسیقی، نور و حتی سکوت!