دلم میخواست در عصر دیگری دوستت می داشتم
در عصری مهربانتر و شاعرانهتر
عصری که عطر کتاب،
عطرِ یاس و عطر آزادی را بیشتر حس می کرد
دلم می خواست تو را
در عصر شمع دوست می داشتم
در عصر هیزم و بادبزنهای اسپانیایی
و نامههای نوشته شده با پـر
و پیراهنهای تافتهی رنگارنگ
نه در عصر دیسکو
ماشینهای فراری و شلوارهای جین
دلم می خواست تو
... دیدن ادامه ››
را در عصر دیگری می دیدم
عصری که در آن
گنجشکان، پلیکانها و پریان دریایی حاکم بودند
عصری که از آنِ نقاشان بود
از آنِ موسیقی دانها
عاشقان
شاعران
کودکان
و دیوانگان
دلم می خواست تو با من بودی
در عصری که بر گل شعر بوریا و زن ستم نبود
ولی افسوس!
ما دیر رسیدیم
ما گل عشق را جستجو می کنیم،
در عصری که با عشق بیگانه است!
نزار قبانی