در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | جواد بیات: ماجرایِ پیرمرد را برای ماری تعریف کردم و او خندید. یکی از پیژامه های م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:14:40
ماجرایِ پیرمرد را برای ماری تعریف کردم و او خندید. یکی از پیژامه های مرا پوشیده بودو آستینهایش را تا زده بود. وقتی خندید ، باز دلم هوایش را کرد. کمی بعد پرسید دوستش دارم ؟ گفتم : این حرف بی معنی است ، اما به نظرم نه. قیافه اش در هم رفت. اما ناهار را که درست می کردم ، باز الکی خندید ، طوری که بوسیدمش.

(بیــــگانه - آلبر کامو - ترجمه ی محمد رضا پارسایار - نشر هرمس)
کتابی که هزارباره هم میشه خوندش و لذت برد....ممنون از اشتراک
۱۱ اسفند ۱۳۹۳
در هیچ کتاب یا نوشته ای خودم را به اندازه بیگانه کامو نچشیده ام..

ممنون
۱۱ اسفند ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید