در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | امیرحسین اثناعشرى درباره فیلم در دنیای تو ساعت چند است؟: "در دنیای تو ساعت چند است؟" فیلمی که خیلی فراتر از انتظارات
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:38:11
"در دنیای تو ساعت چند است؟" فیلمی که خیلی فراتر از انتظارات من بود و من رو به شدت به وجد آورد. خدا رو شکر که هنوز سینماگرانی مثل صفی یزدانیان در جریان سینمای ایران حضور دارند و سینمای ایران را از مرگ تدریجی نجات میدهند. سینمایی که چند سالی است (پس از اسکار گرفتن اصغر فرهادی) پر شده از فیلم های به اصطلاح اجتماعی و تقلیدهای کورکورانه از اصغر فرهادی. دیشب تو جلسه نقد و بررسی فیلم صفی یزدانیان یه جمله قشنگ گفت که خیلی باهاش حال کردم. اون گفت :به نظر من اگر کسی میخواد دردهای اجتماع و مشکلات اجتماعی مردم رو ببینه باید بره تو تاکسی نباید بره سینما.
فیلم هایی مثل در دنیای تو ... که پر از احساس و هنر و موسیقی است به سینما معنا میده و چنین فیلمهایی میتونن حال مردم رو خوب کنن.
فیلم یک داستان عاشقانه و لطیف رو در دل یک سری از ترکیبهای به جا و درست حسابی مثل ترکیب سنت و مدرنیته ارایه میده ، ما تو فیلم نماهای فوق العاده زیبایی از شهر رشت و انزلی میبینیم ، مردم محلی با لهجه گیلکی و سنتی رو میبینیم و با آداب و رسوم و خوراکی هاشون آشنا میشیم ، موسیقی ای رو میشنویم که شعر و تکس محلی داره و و در عین حال با شخصیت های اصلی فیلم آشنا میشیم که افرادی هنرمند و روشنفکر هستن و با زبان فرانسوی آشنایی دارند و از تکنولوژی استفاده میکنند و موزیکی رو مشنویم که تداعی گر موسیقی فولک و سافت راک غربی هستش و ...
و هم چنین ترکیب دیگه ای که در فیلم وجود داره ترکیب خیال و واقعیت هستش. در فیلم هیچ زمان خاصی وجود نداره و ما نمیدونیم روایتهای مختلف داستان در چه سال و چه ماهی روایت میشن. و در واقع یزدانیان با استفاده از این کار و با نوشتن یک فیلمنامه غیر خطی یک فضای سیال و خیال گونه رو در فیلمش حاکم کرده. مثلا میتونم به سکانسی اشاره بکنم که فرهاد(علی مصفا) بیهوش میشه و در خواب به پاریس سفر میکنه و -گلی(لیلا حاتمی) بهش میگه:اینجا خوابته؟
- فرهاد:آره ... دیدن ادامه ›› یه پاریس تو ذهنم ساختم
-گلی:اینجا چه قرنیه؟
فرهاد:نمیدونم
-گلی :تصورت از پاریس برام جالبه و ...
در واقع دو تا شخصیت اصلی فیلم تو خواب با هم حرف میزنن و این یه حس جالب رو به تماشاگر میده.و یک سری از فضاهای رمان گونه که تو فیلم وجود داره باعث میشه که آدم یه حس متفاوت رو با دیدن این اثر تجربه کنه.
یکی دیگه از نقاط قوت فیلم هم به نظرم موسیقی متن اش هست که واقعا عالیه. همون طور که در بالا اشاره کردم شعر و ترانه محلی و موسیقی سافت راک که تو فیلم جریان داره خیلی شنیدنی و زیباست و به صحنه های مختلف فیلم میاد.
و البته نقطه قوت دیگه فیلم بازی خیلی خوب بازیگران فیلم هستش و من به شخصه عاشق شخصیت فرهاد شدم و خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم.
خلاصه که این فیلم حال من یکی رو خیلی خوب کرد و حتما پیشنهاد میدم اگه تا الآن فیلم رو ندیدین برید و ببینیدش چون کار متفاوتیه و ارزش دیدن داره.