نمایش نامه خوانی از نوع رحمانیان!!!؟
با توجه به کارهای محمد رحمانیان و شباهت شدید نوع کار ایشان در 3 نمایش اخیر به یکدیگر، نمایش "سینماهای من " هم سرشار از نقاط بسیار قوی از بیان نوستالژیک بود که حتی برخی از قشر کم سن تر از دیگر اقشار جامعه که نام سابق خیابان با شکوه "ولیعصر" به گوششان سنگینی می کند نیز از قلیان احساساتشان در مواجهه با دیالوگ خوانی های بهروز و ناصر و فرزان و ... بی نصیب نمی مانند. چه رسد به ما متولدین روزگاران شصت و پنجاه و چهل... (همینطور بگیر برو تا آخر!) که مزۀ ساندویچهای خیس خوردۀ تو سالن سینما هنووووز زیر دندانمان مزه می کند.هنوز هم صف طولانی شهر موشها، نبش میدان ولیعصر...سینما قدس مجلل ترین صف زندگیمان محسوب میشود که گاهی با خاطرات "پدر بزرگ رادیو سیتی" در آمیخته.
همۀ این حس و حال...این حال و هوا...این دانه های خیس صورت، همۀ این ها خوب.عالی.بی نظیر...
ولی متاسفانه پس از گذشت تقریبا 11 ساعت از آخرین باری که در مقابل کار آقای رحمانیان نشسته ام ، اگر این سوال برای من طرح گردد که :"آیا نمایش خوبی بود یا نه!؟ "میگویم نمیدانم. یا شاید و فقط شاید عرض کنم که فقط و فقط و فقط خوب بود ...بدون هیچ تحلیل!!
با بحثی که با یکی از دوستان در این مورد داشتم که کار بسیار ضعیفی بود!...، بنده تنها توجیهی که برای این کار ضعیف داشتم این طور عرض کردم که آقای محمد رحمانیان با سلایق شخصی و سلایق و نیاز مخاطبان شاید فقط از کمترین توان هنری خود استفاده کرده است.شاید نیازی به بیشتر پرداختن به اصول و پایه
... دیدن ادامه ››
های گارگردانی نمایش به توجه به معیارهای استاندارد نبوده است.
ولی این توجیه نمی تواند دلیل خوبی بر نادیده گرفتن پایه های استاندارد هنر نمایش و مخاطبین خاص و هنردان نمایش باشد. که از دست دادن این قشر از عموم(نه هنرمندان متخصص!) دارای فهم هنری و توانمندی تحلیل بطنی و بصری، کیفیت نمایش را تا حد بسیار زیادی تحت الشعاع قرار می دهد. البته در صورتیکه هدف آقای رحمانیان جذب مخاطبان عام باشد که فقط و فقط تئاتر را جایگزین جدیدی از سینما می دانند ، موفق شده اند. ولی متاسفانه با عملکرد ضعیفی که در "سینماهای من" دیده شده، نمی توان از این پس شاید حدود 20-30 درصد از مخاطبان عامۀ صاحب تحلیل و تفکر را به نمایش ،یا به قول یک دوست "نمایشنامه خوانی" های محمد رحمانیان کشاند.