در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | David:  راحتی جوانی که کنارم نشسته بود با موبایلش حرف می زد. بقی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:59:52

راحتی



جوانی که کنارم نشسته بود با موبایلش حرف می زد. بقیه ساکت بودند. جوان پرسید؛ «ساعت نه خوبه؟... نه و نیم چی؟... باشه پس نه و نیم منتظرتم.» بعد موبایلش را قطع کرد و تا وقتی که یک ایستگاه بالاتر از تاکسی پیاده شد، کسی حرفی نزد. جوان که پیاده شد، راننده گفت؛ «حالا تا خود نه و نیم سر حاله.» به پیاده رو نگاه کردم، جوان کیفش را روی شانه اش انداخته بود و دور می شد صورتش را نمی دیدم، اما به نظر من هم سرحال می آمد. زن مسنی که روی صندلی جلو نشسته بود، گفت؛ «خوش به حالش. من خانه برم رفتم، نرم نرفتم... سی ساله نه منتظر کسی هستم، نه کسی منتظرمه.» مردی که کنارم بود به زن مسن گفت؛ «اتفاقاً خوش به حال شما. قدر راحتی تون رو نمی دونید.» زن مسن گفت؛ «مرده شور این راحتی رو ببرن.» زن مسن که پیاده شد به دور شدنش نگاه کردم. صورت او را هم نمی دیدم.



تاکسی نوشته های سروش صحت