_ من آنها را دوست ندارم و نمی توانم دروغهایشان را تحمل کنم. آن ها حرف می زنند تا صدای خودشان را نشنوند. اگر صدای خودشان را می شنیدند می فهمیدند که هیچ نیستند و دیگر نمی توانستند حرف بزنند.
_ این دنیا بی اهمیت است و هر که به این حقیقت برسد آزادی اش را بدست می آورد.
_ مردم گریه می کنند چون کار دنیا آن طور که باید باشد ؛ نیست.
| کالیگولا |