یادداشت یوسف انصاری (نویسنده) دربارۀ نمایش «صفر»
تماشاگر! چرا به کسی که میرود دیدن تئاتر میگوییم تماشاگر! تماشاگر منفعل است. تئاتر باید تماشاگر را از جایگاه تماشاگر به جایگاه مداخلهگر ارتقا بدهد. یعنی هم نمایشنامهنویس هم کارگردان امروزه دیگر نیازی به تماشاگر ندارند بلکه برای ساختن نمایش نیاز به مداخلهگر است و نمایش میتواند تا جایی پیش برود که بیننده احساس کند میتواند حتا مسیر نمایش را تغییر دهد. بعضی از تئاترها اینگونهاند: دو نوع نمایش در حال اجراست یکی روی صحنه و یکی در ذهن کسی که نشسته روی صندلیهای روبهروی صحنه. زمانی این اتفاق میاقتد که نمایشنامهنویس و کارگردان این آزادی مداخله را به تماشاگر میدهد تا تماشاگر از وضعیت سنتی خود فاصله بگیرد و تبدیل شود به مداخلهگر تا در ساختن جهان ضمنی نمایش شرکت داشته باشد. نه تنها تئاتر-که اینجا بحثم تئاتر است- بلکه رمان هم اگر این شاخصه را امروزه نداشته باشد از جهان بستهای تشکیل شده است. مضمونگراها با این ایده مخالفاند چون به نظرشان این ایدهای سرتاسر فرمگراست. میشود گفت این تقابل دو جهانبینی است. جهان بینی هنرمند مضمونگرا سنتی است و از خواننده یا تماشاگر تئاتر انتظاری جز نقش تماشاگر یا خواننده ندارد در حالی که هنرمند دوم نیازی به تماشاگر یا خواننده در خود نمیبیند؛ رماننویس نیاز به مخاطب دارد یعنی کسی که او را خطاب قرار دهد و مخاطب وقتی خطاب قرار داده شد پاسخ او به این خطاب قرار داده شدن چنان مداخلهگرایانه باشد که در ساختن رمان به هنرمند کمک کند و تا جای ممکن فاصلهی مخاطب و هنرمند را از بین ببرد. امروز
... دیدن ادامه ››
نمایشی به نام «صفر» در موسسهی مکتب تهران با کارگردانی علیرضا طاهری و به دعوت دوست عزیزم شیدا حسین زاده دیدم. صفر نمایشی تجربی بود و چنین شاخصههایی داشت و برای همین دیدن آن برایم لذتبخش بود. منتظر کارهای بعدی این گروه خواهم بود.