در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سیاوش حیدری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:56:42
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
روزی زمان خواهد مرد

و عشق

دفنش خواهد کرد...

(ریچارد براتیگان )
تا حالا اینطوری ندیده بودمت

چطوری؟

آسمون پشت سرت...
عاطفه گندم آبادی و میلاد فراهانی این را خواندند
زهره اباذری و mithra jahanshad این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خانه روشنان امروز هم اجرا می رود
مریم زارعی و امیر این را خواندند
امیرمسعود فدائی و محمد رحمانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

گفتگویی پیرامون چیستی تئاتر تجربى به همراه نقد و بررسی نمایش خانه روشنان

با حضور بهنود بهلولی، سیاوش حیدری، علیرضا بخشی استوار، سجاد شفیعی

سه شنبه، ساعت ۱۲ تا 14
دانشگاه تهران،پردیس هنرهای زیبا، دانشکده نمایش،دفتر اساتید

ورود برای عموم آزاد است

هجدهمین دوره ی جشنواره ی تئاتر تجربه
مریم زارعی این را خواند
امیرمسعود فدائی، محمد رحمانی و بردیا مشهودی این را دوست دارند
چقدر حیف شد،اگر تهران بودم حتماً شرکت می‌کردم.
۲۴ دی ۱۳۹۶
خوش حال می شدیم
۲۴ دی ۱۳۹۶
اقای حیدری شماره تماستون را می تونم داشته باشم
۲۷ دی ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
تو دلم برف اومده. برف همه ی زمستون رو دلم سنگینی می کنه، یه طوری که قدم برمی دارم دلم می خواد بیافته زیر پات. یه طوری که ماه اگه بالا باشه تو آسمون، می رم دراز می کشم زیر نورش که یعنی تو آرزومی ببین.
مرگ مگه چیه جز قطع حیات. جز اسمِ از مردن. فوت و موت و اجل... مرگ چیه جز رفتن ِ از دنیا. پایان موجود زنده... مرگ مگه چیه جز اینکه تو نباشی اینجا برام.

امشب.... شب بیستم از سی شب...
امشب ساعت هشت و نیم آخرین اجرای نمایش تایمینگ است

به نوبه ی خودم از تمام کسانی که به تماشای تایمینگ نشستند، سپاسگزارم

ممنون از تمام نقدها و نظراتتون :)
I got married… his name is… Mousa. He’s good… he’s a chairman in a company. He loves me so much. And … I got pregnant by the way. I don’t know if it’s he or she? But… if it is a she, I want you to name her … Please. Call me when you get this. I miss you. I’m feeling cold. So cold
یاد broken fllowers جیم جارموش افتادم البته این صد و هشتاد درجه با زاویه اون فرق داره. هوای این دیالوگ منو برد اونجا. ضمنا فیسبوکت رو چک نمیکنی یک حرفکی باهات داشتم.
۰۶ آبان ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
Hello R.X.plus4 can you hear me? … Recording message #1: we’re checking 1…2…1…2 can you hear me? … I repeat. Can you hear me? ... I hope you’re fine… I’m coming to you. If you’re hearing this, please answer me R.X.plus4
Recording message #98: Hello R.X.plus4 Can you hear me? … R.X.plus4 can you hear me? ... It’s been a while I haven’t called. I was cleaning my room I found the concert tickets we went together. You remember? There are things in my room still reminding me of you. Mousa died last year. I went to his grave. I listened to a song we used to listen. Then I miss you again... I’m fading... Where are you?

Recording message #99: I guess it would be my last message to record. I’m going to get suffocated so soon. Since there is only minutes of oxygen left so I can hardly breathe. All the connection links are dead. My torch is off and… here is so dark… I don’t know why I’m calling you I’m not even sure you get my messages. But something’s telling me you’re so close. I miss Mousa… I miss Leyla… I miss the earth burnt down… But I miss you the most ...listen… can you hear? It’s coming. I can feel. It’s coming. … I can see the light… getting closer… It’s no longer dark in here… I never figured why you’re always somewhere else?
فارسیش هم بیا
ممنون )))

۳۰ شهریور ۱۳۹۵
فارسیش تو اجرا :))
۳۱ شهریور ۱۳۹۵
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
آنتیگونه ام! مقاومت میبرم
یادداشتی پیرامون شینیون


رفیق نصرتی

شینیون به ظاهر در یک زمان و مکان نامعلوم می‌گذرد اما با اتصالات بسیار ظریفی به زمان و مکان معاصر خودش گره می‌خورد. این اتصالات با عینیت زیست جهان ما و فاصله اش با مناسبات اقتصاد سیاسی فاصله بسیار تیزهوشانه‌ای است. جهانی که می‌سازد به شکل خلاقانه ای میان امر واقعی و نوعی انتزاع بورلسک بندبازی میکند و وضعیت خود را همچون جزیی از یک شکل فراکتال جا می‌اندازد که در آن جهان واقعی همان کلی است که نظم خود را در این جهان خرد بازتولید می‌کند.
تفاوت‌های ... دیدن ادامه ›› بسیار ظریفی شینیون را از انبوه آثاری که با برساختن زمان-مکان ی انتزاعی به نوعی تمثیل فروکاسته می‌شوند جدا می‌کند. شینیون اتصالاتش با امر عینی را چه در ساحت تکنیکی چه در ساحت اخلاقی به شکل متفاوتی از آنچه رسم تپاتر ما شده است میسازد. در ساحت اخلاقی آنچه شینیون از آن پرهیز می‌کند تن دادن به روال وقیحانه سیاست زدایی از مسایل اجتماعی با شوخی و لودگی است. شینیون می‌داند امر اخلاقی از خلال امر سیاسی معنا پیدا میکند و میداند خندان تماشاچی با چیزی خارج از فرم اثر و تن دادن به غلبه روزافزون نظام بازار در تاتر با همان چیزی که ادعایش را دارد منافات دارد. این امر اخلاقی را شینیون با یک فهم تکنیکی گره می‌زند. شینیون برخلاف ظاهر تمثیلی اش به هیچ وجه تمثیلی نیست چراکه جهان اش را نه از طریق نظمی استعاری بلکه با نوعی مجاز مرسل به جهان عینی ما متصل میسازد. در شینیون این وضعیت این آدمها استعاره یا تمثیلی از جهان ما نیستند. در واقع رابطه این دالها با دالهای نظام نمادین جهان عینی نه از نوع جانشینی که بر اساس نظم همنشینی صورتبندی شده اند. در واقع صحنه شینیون نه تمثیلی از جهان ما که همانگونه که هست جزیی از جهان ماست و این رابطه با جهان عینی شینیون را ستیهنده تر از نمونه های مشابه اش میکند. در نمونه های مشابه شینیون نبود این بینش ظریف تکنیکی و اخلاقی آنها را به آثاری خنثی و بی خطر بدل میکند که تنها در نهایت با تابلویی شعاری میتوانند ادعا کنند حرف مهمی زده اند ادعایی که معمولاْ تنها نزد گروه اجرایی اعتبار دارد نه تماشاچی.
جزییاتی میتوانست به اتصالات شینیون ظرافت بیشتری ببخشند مانند دستمال گردنی برای «موهایش بلًند» لاکی روی ناخن های چند انگشت « موهایش آبی» یا نیم بوتی حتا یک لنگه شاید! به پای « موهایش خرمایی» و پاپیونی برای «موهایش سفید». و البته جزییات دیگری در صدا و نور. شینیون ایرادی که دارد در همین جزییات است که البته ایراد اساسی تاتر امروز ما هست در تاتر امروز ما نور-صدا-و تا حدودی طراحی صحنه همچنان بخش‌هایی از اجرا هستند که صرفاْ همچون اموری تکنیکی به آنها نگریسته میشود نه بخشی از کلیتی خلاقانه که قرار است هم به تنهایی هم در کنار سایر عوامل صحنه به جهان برساخته اثر کمک کنند. دلیلم برای این ادعا اهمیت ناچیزی است که هنرمندان فعال در این زمینه ها به امور نظری و مطالعه نظریه به طور عام و نظریه های هنری به طور خاص دارند. این کم بها دادن به امر نظری این هنرمندان را به تکنسینهایی فرومی‌کاهد. شینیون طراحی صحنه و نور خوبی ندارد. و مساله این است اتفاقاْ شینیون برای بهتر شدن نه نیازی دارد متن را تغییر دهد چون متن بسیار خوبی دارد و جز بازنویسی های جزیی کاری ندارد. نه نیازی به کارگردانی عجیبتری دارد چون کارگردان تیزهوشانه فهمیده برای اجرای این متن نیازی به اعوجاج ندارد نه نیازی به بازیگرهای نامی‌تر یا چهره تر چون اولاْ به احتمال زیاد بازیگر چهره بعید بتواند شینیون را بفهمد اگر هم بفهمد بهتر از همینهایی که هستند بازی نمیکند.
شینیون از ایده های ظریف و تیزهوشانه است اما مثل حیف که در حدی که لایق این فهم و بینش است به خودش در جزییات سخت نگرفته است. انشتین هم همینطور بود با همه تیزهوشی خیلی به جزییات لباس مدل مو و شانه کردن سبیلش اهمیت نمیداد. انشتین لازم نبود شینیون کند اما شینیون لازم بود انشتین وجودش را بیشتر بیاراید.
یک بازی اختراعی در شینیون هست عمق هوش بچه های شینیون را میرساند. بازی « من کشتی ام قاچاق میبرم» « من قطارم سیگار میبرم» ...موهایش سفید که در این بازی دارد میبازد چون همه وسیله ها و محمولها پیشتر گفته شده میگوید « من ادیپم مامان میبرم». شینیون خوب فهمیده است به عنوان تاتر چه باشد و چه ببرد. شینیون آنتیگونه است ظریف « مقاومت در برابر نظم موجود» میبرد.


این کار فوق العاده بود!
یکی از بهترین اجراهایی بود که جشنواره ی فجر بود که دیدم!
بازنویسی چرمشیر استادانه بود
خود آتیلا پسیانی یکی از بهترین بازیگرای این کار بود
آخه این چه طرز جمله نوشتنه واقعن؟؟
الان من خودم دوباره خوندم پستمو :)

ولی ویرایشش نمی کنم. می ذارم همین حماقت بمونه :)
۱۴ مهر ۱۳۹۴
سیاوش به خاطر تو میرم
بد بود فحشش رو خودت به تنهایی میخوری عاقا :))
۱۴ مهر ۱۳۹۴
@ محمد شجاع: هرچقدر خواستی فحش بده:) ولی اگه خوشتم اومد تشکرشم مال من باشه :)
۱۵ مهر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
***دو اجرای پایانی سال ثانیه***



پنج شنبه و جمعه ی این هفته

( تمدید نمی شود )
عاصفه این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
توریست یک شنبه مورخ پنجم مهر اجرا دارد.

برای تهیه بلیت می توانید به صورت حضوری اقدام کنید

با سپاس
شادی بهرامی این را خواند
وحید هوبخت این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
توریست یک شنبه مورخ پنجم مهر اجرا دارد.

برای تهیه بلیت می توانید به صورت حضوری اقدام کنید

با سپاس
محمد رحمانی و وحید هوبخت این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
""" مرام نامه ی شهر ورونا """

با سلام و احترام خدمت شما گردشگر گرامی

احترما یادآور می شوم که شما گردشگر عزیز به سبب تماشای نمایش رومئو و ژولیت ( که بی هیچ اغراقی بهترین متن نمایشی همه اعضار نوشته شاعر سترگ بریتانیایی ویلیام شکسپیر است ) به شهر ورونا تشریف فرما شده اید. ضمن عرض خوشامدگویی از جانب همه ی شهروندان شهر، نکاتی را به اختصار یادآور می شویم:
1. تماشای هرگونه نمایش رومئو و ژولیت که مورد تأیید اینجانب،امیر شهر ورونا نباشد از درجه ی اعتبار ساقط است.
2. در صورت مشاهده ی تخلف برخورد قانونی صورت ... دیدن ادامه ›› خواهد گرفت
3. اجرای نمایش رومئو و ژولیت در شهر ورونا صرفا از نوع کلاسیک و در تنها آمفی تئاتر شهر اجرا می گردد. در صورت هرگونه پیشامد دیگری مراتب به شما گردشگر عزیز اطلاع داده خواهد شد.

نکته: این تعهد نامه صرفا در جهت امنین شما گدرشگر محترم تهیه گردیده است و ارزش دیگری ندارد. گرفتن هرگونه کپی از آن فاقد اعتبار است.

پ.ن : لازم به ذکر است که بدون تردید، نمایشنامه ی رومئو و ژولیت بهترین اثر دراماتیک تاریخ ادبیات است. نتیجتا در شهر ورونا هیچ اثر دیگری شایسته رقابت با این اثر نمایشی نیست. مشاهده هرگونه خطایی ( چه از سوی شما تماشاگر حترم و چه از سوی مردم شهر) پیگرد قانونی دارد و جزایی سخت در پی خواهد داشت.

در پایان ضمن عرض خوشامدگویی شما را به تماشای نمایش اصیل رومئو و ژولیت کلاسیک دعوت می کنم و امیدوارم که از اجرا کمال لذت را ببرید.

با احترام
امیر شهر ورونا
دیوانه – من هنوز زنده ام! من هنوز زنده ام! بدبخت بیچاره من هنوز بهت نگفتم که... بهت نگفتم... وای که روده هام از شدت خنده داره می پیچه بهم نمی تونم حرف بزنم! من بهت نگفتم من نمی میرم؟! اگه این سر منم ببری یه سر دیگه باز روی بدن من سبز می شه جوونه می زنه عین شکوفه ی سیب رشد می کنه میوه می ده می شه سر چهارمم .سر قبلیمو پدر خودت بود که برید. وسط میدون شهر. دیدید؟! دیدید من دروغ نگفتم؟! خونو دیدید؟! کشتارو دیدید؟! دیدید رومئو با ژولیت در نرفت! ژولیت چرا فرار نکردی؟! اجرا کنید! تا می تونید اجرا کنید! ماسک بگیرید و اجرا کنید! تماشاچی باشید نه توریست! اجرا کنید!
گور کن – می رید خودکشی؟ جدی جدی می رید خودکشی؟ یا جلب توجه صرفن؟ یعنی قصد جسارت نباشه منظورم اینه که گور جور کنم یا می خواید زنده بمونید؟ چون جا اصلن پیدا نمی شه تو قبرستون. گفتم اگه قراره خودکشی موفق باشه من دست به کار شم که میت خوب نیست بمونه رو زمین ولی نه یه وقتی هست مثلن می خوای دل کسیو به دست بیاری ترحم برانگیز باشی اون بحثش جداست. البته اینی که من دارم می بینیم دستتونه زهره. با این جدیتی که عین ادویه خالیش کردین تو غذاتون یحتمل ریغ رحمتو سرکشیدین. اگه ناراحت نمی شید بگم خیلی هم دردناکه چون اون آرسنیکه اول دل و روده اتونو قشنگ می پیچه تو هم بعد یه ساعت اسهال و استفراغ از لرز و تشنج شدید می رید تو گما چند ساعت بعدشم به سلامتی می میرید. حالا با من اگه کاری ندارید برم گورتونو بکنم. فقط نعش کش بفرستم یا از اینجا روی دست میارنتون؟
به شهر زیبا و دیدنی ورونا خوش آمدید...
اون شب عکس ماه می افته توی حوض... اون شب عکس خودم می افته توی ماه... اون شب...