ستون روزنامه نوآوران درباره یکشنبه
نفرین به عقل گرایی
غزاله بها: «یکشنبه»؛ نمایشنامه فرانسوی نوشته ژان میشل ریب به کارگردانی امید دوستی، این روزها در مرکز آفرینشهای منشور هنر روی صحنه است. نمایشنامها ی با مضمون کمدی که بنا به خواست کارگردان آن، با دقت و ظرافت به اثری جدی، ابزورد و سورئال تبدیل شده و در سالن کوچک استاد فنی زاده به اجرا درآمده است. انتخاب نمایشی ابزورد به عنوان اولین کار از ریسک بالایی برای جذب مخاطب برخوردار است اما کارگردان این اثر علاقههای شخصی خود به این ژانر نمایشی را به سلیقه مخاطب عام ترجیح داده و سعی کرده با جذابیتهای فرمال تماشگر را علاقمند به دیدن این
... دیدن ادامه ››
نمایش کند.
داستان این نمایش در شهری به نام کروز اتفاق میافتد و یک خانواده سه نفره(پدر، مادر و دختر) را نشان میدهد که در یک روز یکشنبه با خودکاری عظیمالجثه در اتاق پذیرایی خانهشان مواجه میشوند. شخصیتهای داستان هریک در حال و هوای جداگانهای سیر میکنند. مادری سنتی، پایبند به مسیحیت، در گیر و دار اصول و قوانین و تا حدودی خرافاتی، پدری متفاوت که بهدنبال رهایی از محدودیتهاست تا جایی که فکر میکند خودکاری که سقف خانه را سوراخ کرده است نشانهای برای برگزیده بودن اوست و تصمیم به ترک خانواده میگیرد و دختری که سعی در برقراری ارتباط با پدر و مادر را دارد اما با کمترین توجه از طرف خانواده خود روبهرو میشود.
محتوای این نمایش با توجه به تکرار دیالوگها، یاوهگویی، هجو و بحث و جدلهای بیمحتوا این اثر را به نمایشی پوچگرایانه تبدیل کرده است، نمایشی به دور از شیوههای کلاسیک روایی و متعهد به ساختارشکنی. نمایشی که در آن، فرار از جبر و فشارهای اجتماعی به خوبی تصویر شده و رهایی از چارچوب رئالیسم هم در محتوا و هم در فرم، به کلیت نمایش فضایی فانتزی بخشیده است تا مخاطب را وادار به تخیل کند. طراحی صحنه، گریم، بازیهای عروسکوار و در موارد بسیار اکتهای اغراقآمیز شخصیتها، همه و همه باعث به وجود آمدن فضایی عجیب در نمایش است که بیننده را با اثری ابزورد و سورئال مواجه کرده است. در انتها رهایی فانتزیترین شخصیت داستان یعنی «فِرِد» از محدودیتها و بیان عبارت «نفرین بر عقل گرایی» تیر آخر را به دنیای واقعی اطراف میزند و گویی اعتراف میکند این جهان، جهان خودکارهای غولپیکر است. همچنین پخش قطعه Another Brick In The Wall2 و سپس بازگشت دوباره کاراکترها به روزمرگی، در پایان نمایش، نشان میدهد، امید دوستی به خوبی معنای ابزوردیته در نمایش را درک و آن را پیاده کرده است؛ اما آنقدر که در پرداخت به مضمون موفق بوده، نتوانسته در فرم نیز به همان اندازه موفق ظاهر شود. به عنوان نمونه ضرب گرفتن با قاشق و چنگال روی بشقاب توسط «فرد» و «لیلین» که نه تنها کارکردی ندارد، بلکه در جایی حتی باعث آزار تماشاگر نیز میشود یا ریختن کاغذ هایی با کلمات انگلیسی روی زمین که گویی تنها راهی برای پر کردن فضای خالی صحنه است.
در نگاهی به کلیت نمایش «یکشنبه» می توان گفت امید دوستی به عنوان اولین تجربه کارگردانی، همچنین مصطفی ملکی، بیتا مختاری و سپیده لاریجانی به عنوان اولین تجربه بازیگریشان، به خوبی از پس وظایف خود برآمدهاند و با کمترین هزینه آنچه در ذهن داشتهاند را به مخاطب خود ارائه دادهاند.