وقتی آدم میکشی انگار یه ماژیک قرمز میکشن دورت... دیگه هرجا میری اون ماژیک قرمز همراهته و تو رو از جامعه جدا کرده... من فکر میکردم که بین مردمم...
تو دیگه نمیتونی اون آدم سابق باشی...
با کشتنش خود قبلیت هم با اون آدم میمیره...
میخوام بگم که با دیدن این نمایش تو هم دیگه نمیتونی اون آدم سابق باشی...
یعنی نباید اون آدم سابق باشی!!
تئاتری اجتماعی که حتما باید دید...
حتما باید دید و گریست!!
به خاطر فقر مالی نسرینها و سودابهها گریست...
به خاطر فقر آگاهی سودابه
... دیدن ادامه ››
و سودابهها گریست...
به خاطر استعداد تباه شدهی ژاله و ژالهها گریست...
به خاطر فقر فرهنگی گریست...
به حال آسودگیمان، بیتوجهیمان، ندانستنهایمان، ندیدنهایمان گریست...
در یک کلام باید بگم نمایش فوقالعادهای بود...
نمایشنامهای که بخش قابل توجهی از اتفاقات و دیالوگهاش با استناد بوده و خیلی حرفهای کنار هم قرار گرفته بود.
طراحی صحنه بسیار زیبا و همخوان با نمایش بود... آینههای تو در تو که تماشاچیها رو درگیر در صحنه میکرد.
بازیها که بسیار فوقالعاده بود. بازی با چشمها و میمیک صورت خانم گیتی قاسمی عالی بود. خانم نسیم ادبی و بهاره رهنما هم بازیهای بسیار قابل توجهی ارائه دادند.
قطعا در بازی گرفتن از بازیگرها رد پای کارگردانی بسیار خوب خانم ساناز بیان کاملا مشهوده.
نمایشی که بعد از به تماشا نشستن حالت بده... درد داری... اما دردی که لازمه!
راستی بعضی از مردنها چقدر الکیه...