نقد محمد سیمزاری( نویسنده و کارگردان تئاتر) بر نمایش یک فیلم مستند داستانی
روزنامه آفتاب یزد/ یکشنبه 26 مهر
یک تئاتر مسئول
یک فیلم مستند داستانی نوشته و کار سعید هاشمیپور است که با بازی اتابک نادری، ریحانه سلامت، سولماز نادری و مهران مرادی در تماشاخانه باران روی صحنه رفته است.این نمایش ساده و صمیمی و جذاب توان آن را دارد که با یک داستان بسیار ملموس از جامعه امروز ما و با بهرهگیری از یک اتفاق بسیار ساده و کوچک، مشکل اجتماعی بزرگی را مطرح کند. ژوزف مورفی میگوید: در عصر ما طرح پرسش خوب بسیار مهمتر از دادن پاسخ است. هاشمیپور با نمایش «یک فیلم مستند داستانی» پرسش بزرگی را مطرح میکند و آن اینکه تا چه زمانی دیدگاههای سنتی و مردسالارانه، زنان سرزمینمان و به تبع آن فرزندان مان را به قربانگاه یاس و شکست خواهد فرستاد؟ حتی زمانی که تکنولوژی بیاذن و اجازه سنتهای ما، به طرز وحشتناکی در زندگیمان نفوذ کرده و حیاتمان را به گونه ای رقم زده که همه ما مانند ماهیهای درون آکواریوم زندگی می کنیم و آیا در زمانی که به برکت نطلبیده تکنولوژی، تمامت مان از هر جهت، مقابل دید و قضاوت دیگران است،صادقبودن و صادقانه زیستن بهترین شیوه زندگی نیست؟ یا همچنان میتوانیم با خودمان و زنان مظلوم سرزمینمان مانند عهد قاجار که در آن، زن، تنها یک چادر بود با یک دریچه کوچک توری برای دیدن کل جهان رفتار بکنیم؟ آیا زمان آن نیست که نگاه جنسیتی از فرهنگ ما رخت بربندد و به هر انسانی به ماهو انسان نگریسته شود؟ نمایش «یک فیلم مستند داستانی» از درامی ساده اما ارزشمند بهره میبرد. نویسنده کار به راحتی توانسته از عهده یک روایت داستانی تو در تو برآید.این نمایش را نمیتوان در زمره
... دیدن ادامه ››
نمایشهای مدرن دید، چراکه نمایشنامه دقیقا از ساختار ارسطویی بهره برده، اما هاشمیپور با تلفیق فیلم و تصویر زنده توانسته زمان را به عقب و جلو کشیده و نمایشی بدیع و جذاب خلق کند. هاشمیپور در کارگردانی نمایش هم موفق عمل کرده است. او منزل یک زوج را، از روبه رو و پشت سر نشان میدهد و این اتفاق به راحتی و با جابه جا کردن مبل و یک میز میافتد اما این اتفاق ساده در بیان معنی و مراد نمایش کمک شایانی میکند و به تماشاگر القا میکند که تو نه تنها در حال دیدن ظاهر زندگی زوج نمایش هستی، بلکه باطن زندگی آنها را نیز میبینی و از طرفی همین طراحی خوب در قسمتی از نمایش که مرد (کاراکتر اصلی) به همسر خود خیانت کرده، باعث میشود چهره دختری که به صورت نامشروع در خانه مرد حضور دارد، دیده نشود و بدین وسیله یک تعلیق تصویری بسیار مناسب در کار ایجاد شود. طراحی صحنه نیز هم جنس نمایشنامه ادامه ی نقد محمد سیمزاری( نویسنده و کارگردان تئاتر) در آفتاب یزد: طراحی صحنه نیز هم جنس نمایشنامه است، زیرا مانند نمایشنامه، ساده و در عین حال بسیار به جا و منطقی استفاده شده، طوری که به راحتی میتواند ظاهر و باطن زندگی یک زوج متمدن ایرانی را به ما نشان دهد. زندگی مرد وکیلی که با موکل خود ارتباط نامشروع برقرار میکند و زن هنرمندی که کوچکترین شک به همسر خود را حمل بر توهم کرده و به قرصهای اعصاب پناه میبرد.این طراحی ساده و خوب صحنه نه تنها درون و برون زندگی کاراکتر اصلی زن را که یک بدبخت قربانی است نشان میدهد، که زندگی معشوقه نامشروع همسر وی را که بدبختتر و لهشدهتر است در زیر نگاه سنگین مردسالاری مینمایاند. بازی خوب و روان اتابک نادری، که در آن نه اغراق به چشم میخورد و نه سادهپنداری و سهلانگاری، نقش اصلی نمایش را برای مخاطب باورپذیر و ملموس کرده است. اتابک نادری در کنار کارگردان، نمایشنامه و داستان آن را به خوبی درک کرده ، لذا جنس بازیاش همان چیزی است که برای نمایش لازم است. ریحانه سلامت در نقش همسر و کاراکتر زن اصلی نمایش،اغراقهایی در بازی دارد که البته به جا و منطقی است، چرا که از طرف شوهرش به عصبیبودن، آنرمال بودن و داشتن توهم محکوم میشود. سولماز نادری و مهران مرادی نیز نقشهایشان را خوب و باورپذیر ارائه میکنند، طوریکه نمایش نه تنها مخاطب را آزار نمیدهد، که به خاطر ساختار دراماتیک قوی،کارگردانی مناسب و بازیهای روان، مخاطب را تا آخرین لحظه نمایش بر صندلی تماشاخانه میخکوب میکند و داستانی را برای او نقل می کند که با روح و فکر و روانش آشناست و او را ساعتها به فکر وا میدارد و شاید به خاطر زنان سرزمینش اندوهناکش میکند. پیرامه توشار در کتاب «تئاتر،اضطراب بشر» مینویسد: «وقتی نیمی از جامعه صدای نیم دیگر آن را نشنود، در این زمان است که تئاتر مسئول زاده میشود». میتوان گفت در جامعه ای که زنان و مردان هر کدام دیدگاههای خاص خود را دارند و از شنیدن صدای هم عاجزند، نمایش یک فیلم مستند داستانی یک تئاتر مسئول است.