روزنامه شهروند/94/8/11
نمایش در خدمت فهم مسائل اجتماعی
عباس عبدی(روزنامه نگار، پژوهشگر اجتماعی و فعال سیاسی)
روز جمعه ۸/8/1394 به دعوت کارگردان محترم تئاتر «یک فیلم مستند داستانی» به همراه همسرم به تئاتر باران رفتم. تئاتر جمعوجوری که شاید نزدیک به یکصد نفر جا داشت ولی در مجموع کمتر از نیمی از صندلیها پر شده بود. نمیدانم این استقبال کم از این برنامه ارزشمند، محصول کمتوجهی ما به این برنامههاست یا ناشی از ضعف اطلاعرسانی دستاندرکاران آن است؟ و شاید هم ناشی از هر دو وجه مذکور باشد. البته خودم هم اگر دعوت نمیشدم یا اطلاعی از آن پیدا نمیکردم یا رغبت کافی برای حضور نمیداشتم ولی آنچه برایم جالب بود، اهمیت این تئاتر و اثرگذاری بیشتر آن از یک فیلم سینمایی مشابه است و در عین حال استقبال بسیار کمتر از آن و شاید به همین دلیل، برخی از دستاندرکاران تئاتر در ایران ترجیح میدهند که تغییر منزل داده و به سینما اسبابکشی کنند. اکنون وظیفه خود
... دیدن ادامه ››
میدانم که چند نکته را درباره آنچه دیدم، بیان کنم، شاید ادای دینی باشد به جوانانی که با شور و علاقه میکوشند هنر نمایشی را به جایگاه واقعی آن ارتقا دهند.
1- نخستین نکتهای که کاملا مشهود بود، کشش فوقالعاده داستان بود. خلاصه داستان را چنین نوشتهاند که «زنی که ادعا دارد به او تجاوز شده، میخواهد خودش متجاوز را مجازات کند ولی شوهرش مانع او میشود زیرا...». داستان از ابتدا با یک مضمون پرکشش آغاز میشود. موضوع روابط زن و شوهری، مسأله طلاق و خیانت و بدبینی و قضاوتها و نگاههای ناشی از سوءظن. نگاهی که پر از کلیشههای جنسیتی است. برخی از تعارضات درونی افراد نیز در سیر ماجرا به خوبی آشکار میشود ولی از آنجا که همه چیز در ابهام و ایهام و بیاطلاعی شکل میگیرد، هرکسی برحسب گمان ناقص خود درباره دیگری قضاوت میکند. سوءظن و قضاوتهای ناشی از آن اساس روابط را مخدوش میکند، حتی اگر این بدبینیها بعضا واقعی هم باشد، لزوما آنطور نیست که گمان میرود. در هر صورت اتفاقات غیرمنتظره و پیچیدهای در متن داستان (که به نظر میرسد بخشهایی از آن باید واقعی باشد)، توجه حاضران در سالن را به خود جلب میکند. موضوعی که هر روز در مطبوعات میخوانیم یا از برخی اطرافیان خود داستانهای مشابهی را میشنویم و درنتیجه دنبال آن هستیم که ببینیم، نتیجه چه میشود.
2- نکته مهم دیگر این تئاتر، دقت در بیان داستان و مطابقت داشتن آن با واقعیتهای حقوقی جامعه است. بهطور معمول بسیاری از فیلمهایی که در حوزه ناهنجاریهای اجتماعی تولید میشوند، فاقد سناریویی دقیق از منظر حقوقی هستند. در این زمینه فیلم «جدایی»، آقای فرهادی از استثناها بودند که دقیقا تمام ظرایف حقوقی را در طرح روابط اجتماعی رعایت کرده و فیلم را با واقعیت بیرونی انطباق داده بود. این تئاتر نیز از این حیث فاقد اشکال بود و نشان میداد که کارگردان از مشاوران آگاه در این بخش از ماجرا استفاده کرده است.
3- نقطه قوت تئاتر، سناریوی قوی و معقول و بدون عیب و نقص آن بود. ضعفی که به قول بیشتر ناظران در هنر نمایشی و سینمایی ایران از هر ضعف دیگری برجستهتر است. بهعنوان یک فرد علاقهمند به امور اجتماعی و بهویژه مسائل مربوط به جرم و خواننده حوادث، معتقدم که سناریوی این نمایش بسیار دقیق و خوب تنظیم شده بود.
4- بازی خوب 4 بازیگر این نمایش بر جذابیت سناریو افزوده بود و نمایش را به سطح بالاتری ارتقا داده بود. اگر یکی از بازیگران در پایان نمایش به روی صحنه حاضر نمیشد و با خندهاش از حاضران تشکر نمیکرد، ممکن بود حس همدردی ناشی از موقعیت تأسفآور وی در نمایش همچنان در ذهن تماشاگر باقی مانده باشد. درواقع آنقدر طبیعی و خوب بازی میکرد که در لحظاتی حس میکردیم که درحال دیدن یک واقعیت هستیم و نه یک نمایش.
5- نمایش درصدد طرح مسائل گوناگونی است ولی یکی از مهمترین مسائل آن، طرح ساختار موقعیت ضعیف زن در روابط اجتماعی است. ساختاری که زنان باید هم چوب بخورند و هم پیاز و هم پول را بدهند. این ساختار از یک سو در وجوه قانونی قابل دیدن است و از آن مهمتر در ساختار زبانی و منطقی حاکم بر جامعه نیز وجود دارد، بهطوری که همه حتی زنان نیز در آن چارچوب تنفس میکنند و حتی وقتی که برخی از زنان بخواهند گلیم خود را از آب این چارچوب بیرون بکشند، درون همان عمل میکنند و خودشان نیز قوامدهنده به آن میشوند. در چنین چارچوبی، هیچ راه دفاعی برای آنان باقی نمیماند و باید به آن تن دهند. در این چارچوب هیچ راه گریزی از ماجرا وجود ندارد، هر راهی جز تن دادن به واقعیت مسلط، هزینههای بیشتری را بر وی تحمیل میکند. ولی اگر نصب دوربین را (برای اثبات ادعا) بهعنوان یک امکان از تمدن جدید و ابزاری در دست همه ازجمله خانمها بدانیم، به راحتی میتوان بر چارچوب غلبه کرد. من نمیدانم که نویسنده و کارگردان تا چه حد این تکنولوژی را با هدف نشان دادن امکان تمدن جدید برای تغییر ساختار استفاده کرده است، تا حقیقت ماجرا را بر همگان روشن کند؟ شاید هم چنین منظوری نداشته است ولی میتوان چنین استنباطی را هم داشت، زیرا اثبات تعرض به زنان در ساختار فعلی حقوقی و نیز منطق و فرهنگ مرسوم در جامعه کار سادهای نیست، و ظاهرا تنها ضبط فیلم بهعنوان یک ابزار مدرن است که میتواند کل ماجرا را دگرگون کند. آن هم از سوی خانمی که با این امکان آشناست و در کاربرد این تکنولوژی متبحر است.
6- و بالاخره اینکه این نمایش با این تعداد اندک تماشاگر نشان میدهد که ظرفیتهای هنری ما بهویژه در میان جوانان بسیار بالاست ولی حیف که از این ظرفیتها به درستی استفاده نمیکنیم. هزینههای چنین نمایشی به اندازه هزینه تولید یک سکانس از یک فیلم نبود ولی در ایجاد ارتباط با تماشاگر و انتقال حس و مفهوم و حتی میخکوب کردن بیننده تا پایان نمایش بسیار موفقتر از برخی از فیلمهایی بود که تاکنون دیدهام.