بسم الله
من از کورسویِ بازمانده از ورق هایم
مناجات تو را با آفتاب می شنوم
امن یجیب
هرچند ذکری طولانی نیست
قله های بلندرا
به پیش پاها رام می کند
بخوان
وجعلنا من بین ایدیهم سدا
تا کور شود
چشم های نامحرم
و آفتاب
کار خود می کند ای دل خوش باش
هر چند یخبندان این حوالی
پر شماره قربانی می گیرد ...
(حسام)