بانگ وجدان
در ابتدای قلم ناگاه سخن ژرف سانتایانا از جلوی دیدگانم گذشت:<آنان که گذشته را به یاد نمی آورند،محکومند دوباره انرا تجربه کنند.>
بهمین علت در سرار زندگی تلاشم بر آموختن تاریخ و پند از آن بوده است.با سیر در احوال پیشینیان،چه بسیار ننگ ستیز و خیانت را در صفحات تاریخ سرزمینم مشاهده نمودم ولی گویی توان پند آموزی از ستیزها و کینه ها نبوده چون دشمنی های زمانه ی ما به شکلی نوین!(یا بهتره بگوییم به دور از هرگونه تمدن) در آمده و پدافند نیاکان پاسخ گوی حال ما نیست.
من سرآغاز گفت و گویم با آنانی است که حتی راه دشمنی را نیاموخته و تبر برداشته برتنه ی فرهنگ خود با تمام توان می زنند.
شناخت من از امیرکاوه آهنین جان گفت و گو در کمتر از یک پاراگراف است ولی ندای درونم جسارت قلم دست گرفتن داد تا فریاد برآورم که این چه راه دشمنی و ستیز است؟! شما را قسم به هر آیین و فرهنگی که پیرواش هستید،راه دشمنی(کلمه دشمنی را بر نوشتن لغت نقد ارجح دانستم)
... دیدن ادامه ››
این نیست.
به آفریدگار سوگند که در هیچ آیین و طریقتی چنین دشمنی بی پایه و اساس را شاهد نبودم،در تمام ادیان و مکاتب الهی و حتی در میان فتیشیست ها هم دشمنی حد و اندازه و رسمی دارد.
در زمانه ی ما طریقت زندگی! به سبک مجازی و در خفا زیستن است و این خود جنبه منفی مدرنیسم بوده و خیال بزرگی به اقل نویسندگان این فضا بخشیده است.
بگذارید کمی با ادبیاتی سخن بگویم که درک آن از طرف شما مرا آسوده خاطر کند.شمایی که در گوشه ای نشسته و جسارتتان فقط در مقابل کامپیوترتان است، بسم الله، این گوی و این میدان بیایید جلو و نمایش اعلا و در خور شان این مردم ترتیب دهید اگر امیرکاوه ها را قبول ندارید ولی اگر توانتان در همین حد است،ساکت شوید که شما به هیچ عنوان صلاحیت سخن گفتن را ندارید چه برسد به نقد!
تکرار مکررات است بیش از این ادامه دادن به این نگارش ولی اندکی در راه آزادگی قدم بردارید.