در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علی سیمایی درباره نمایش اتاق ورونیکا: وقتی نمایش هم هوایی دیدم و بازی عالی ستاره اسکندری هم به شدت برام خاطر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:53:15
وقتی نمایش هم هوایی دیدم و بازی عالی ستاره اسکندری هم به شدت برام خاطره ساز شد و هم مطمئن بود که بهترین باز سال دیدم ... دیشب وقتی نمایش تموم شد همون حسی داشتم که بعد از نمایش هم هوایی داشتم و یقین داشتم بهناز جعفری کاری کرد که مدت ها درباره بازیش حرف زده خواهد شد و بی شک با فاصله بسیار زیاد بهترین بازی سال ارائه داده..
بقیه بازی هم خوب بود و ستاره پسیانی به خوبی از پس نقش بر امده بود و همین طور ایمان افشاریان
طراحی صحنه خوب و موسیقی که با محتوا جور شده بود و حضور ررضا ثروتی که قطعا کیفیت نمایش بالا میبره ..
خدا رو شکر که تخفیف دانشجویی دادن که بریم نمایش ببینیم... :دی

اگه دلتون برای دیدین یه بازی خیلی خیلی خوب در تئاتر تنگ شده و خیلی چیزای دیگه.. حتما این نمایش ببینید...

صابر ابر: «زن: امشب واقعا اتفاق افتاد. همونجوری که همیشه می‌خواستم. وقتی اون همه چی‌رو قبول کرد، وقتی تو و پسر گرفتینش، در یک لحظه شد ... دیدن ادامه ›› من... من اینجا بودم اما نبودم! بعد اینکه مجازات شد، من احساس رهایی کردم! احساس پاکی... جوری که انگار در تمام زندگیم حتی یک اشتباه کوچیکم نکردم!»*
این تمام چیزی‌ست که ورونیکا به ورونیکا و بهناز به ورونیکا و بهناز به بهناز گفت! (روزنامه شرق)

داستان نمایش...

نمایش با یه شروع کند همراه وقتی 4 نفر وارد اتاق میشن و شروع به صحبت درباره دختری میکنن که قبلا زندگی میکرده در این اتاق و بر اثر سل اگه اشتباه نکنم مرده و بعد از مرگش اتاقش تغییری نکرده.. حالا پیر زن و پیرمرد نمایش در یک رستوران دختری (با دوست پسرش ) رو دیدن که شبیه به این دختر و اونو به خونه اوردن چون که این دختر خواهری داره که مریضه و مریضش باعث شده برگرده به چندین سال قبل وقتی ورونیکا داستان زنده بوده و این دختر احساس گناه میکنه نسبت به ورنیکا.. حالا پیر مرد و پیرزن این دختر که شباهت زیادی به ورونیکا داره رو به خونه اوردن تا نقش ورونیکا رو بازی کنه و به خواهرش بگه که بخشیده اونو..
در این صحنه ما چند المان میبینیم که بهمون چندتا نکته رو نشون میدن که شاید اون لحظه متوجه معناشون نشیم (البته من اون لحظه حدس زدم :دی) وقتی پیر زن از دختر میخواد که یکی از لباس های ورونیکا رو بپوشه دختر از بقیه میپرسه که کدوم رو بپوشه و پیرمرد میگه من اون یکی رو دوست دارم ..!!!
در صحنه ای دیگه وقتی دختر داره لباسش رو عوض میکنه پیرزن کفش های دختر رو به پا میکنه و میخواد امتحانشون کنه.. !!! این دو المان همون لحظه برای من این معنا رو داشت که (پیر زن در اصل خود ورونیکاس و این مرد شوهر ورونیکا ) و یه چیزی این وسط داره پنهان میشه..
صحنه دوم وقتی دختر که خودش رو جای ورونیکا جا زده منتظر تا خواهر ورونیکا بیاد تو اتاق همه چیز عوض میشه و انگار که برگشتیم به سال 1935 وقتی ورونیکا در اتاقش به دلیلی زندانی بوده و پیرزن و پیرمرد حالا هر دو جوان شدن و انگار که پدر و مادر ورونیکا هستن.. دختر هر چی میگه که ورونیکا نیست اونا باور نمیکنن و اذیتش میکنن و میگن اصلا خواهرش زنده نیست و بردارش مریض و در طبقه پایین و ورونیکا باید ساکت باشه و...
پس از مدتی مشخص میشه که دلیل اینکه ورونیکا در اتاق زندانی به این دلیل که ورونیکا که از بردارش بزرگتر با بردار 12 ساله اش رابطه داشته و خواهر کوچکتر دیده و ورنیکا از ترس اینکه بقیه بدونن خواهرش رو کشته و حالا اونا ورونیکا رو زندانی کردن در اتاقش و این اتفاق که هی خودش رو جای کس دیگه ای جا میزنه چندین بار تکرار شده.. هنوز هم دختر سعی میکنه که بقیه رو قانع کنه که ورونیکا نیست.. (این صحنه اونقدر خوب اجرا میشه که منو یاد فیلم شاتر ایلند انداخت و واقعا فکر کردم شاید صحنه های اول در ذهن ورونیکا بوده و اینها توهمات ذهن ورونیکاس بعد گناهی که مرتکب شده.. )
پس از مدتی با دکتر خانواده تماس میگیرن و وقتی میاد متوجه میشیم که دکتر همون دوست پسر دختر بوده و این خیلی ما رو به این سمت میبره که احتمالا توهمات ورونیکا بوده و در انتها صحنه ورونیکا باور میکنه که واقعا ورنیکاس و داشته وانمود میکرده که کس دیگریه.. و سپس خانواده و دکتر با هم رونیکا رو میکشن..
صحنه سوم هم وقتی شروع میشه که معلوم میشه اینا نقش بازی میکردن و کارشون اینه که دختر ها رو بیارن و این کار باهاشون انجام بدن..
در اخر هم معلوم میشه که ورونیکا همون زن که ابتدا پیر زن و بعد مادر خودش رو جا زده و پدر داستان همون بردار ورونیکاس که پس از مرگ پدر و مادر ورونیکا اون رو از اتاقش بیرون میاره و به رابطشون ادامه میده و پسر هم پسر این دو که مشکل روانی داره... ورنیکا با اینکار و کشتن دختر حس میکنه خودش به خاطر گناهش مجازات شده و احساس پاکی بهش دست میده وقتی که دختر رو میکشه.. پسر هم که مشکل روانی داره پس از کشتن دخترهایی که میان به این خونه با جنازه هاشون رابطه برقرار میکنه.. در اخر هم دگرگونی بهناز جعفری در صحنه اخر میبینیم وقتی که ورونیکا با تاثیری که کشتن دختر بر روش گذاشته بر میگرده به گذشته و فکر میکنه هنوز تو همون اتاق و همون اتفاقات باز براش معنا پیدا میکنه .. این صحنه نقطه عطف بازی بهناز جعفری بعد بازی خوبش در طول نمایش...

تئاتربازار
https://www.instagram.com/teatrbazzar
علی جان با خواندن نوشته ات دوباره وسوسه شدم به دیدن این نمایش بروم......
کارت های دانشجویی ایجور جاها هیجان انگیز می شوند :)
۱۷ دی ۱۳۹۴
واقعا نمایش فوق العاده ای بود.لذت بخش،دلنشین،پر محتوا و قابل تفکر.
۱۹ دی ۱۳۹۴
علی عزیز امشب بالاخره نمایش را دیدم و کاملا در مورد بازی بهناز جعفری باهات موافقم.....جالبه که تو این یک ماه و خورده ای کیفیت را در اجراهایی دونوبته حفظ و عالی اجرا کرده...
۱۸ بهمن ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید