من با پنج نفر از همکارانم رفتیم یکیمون خیلی خوشش اومده بود. یکیمون اصلا و بقیه هم از برخی قسمتهاش خوششون اومده بود
من خودم از برخی قسمتهای تاتتر مثل قسمتی که مدا خاطراتش رو با باز کردن چمدون لباسش مرور میکرد یا قسمتی که همسرش دنبال تاج میدویید یا بادکنکهایی که تو بچه گی بهش نگاه میکردن خیلی خوشم اومد
و به نظر من یکی از اشکالات تاتر این بود که صحنه ها خیلی به سرعت و ابندایی عوض میشد و ترجمه ها ریز و بعضی موقعها نا خوانا بود برخی قسمتها رو هم متوجه نشدم مثل قسمتی که دستهای مدا بلند میشد یا پایان تاتر و چشمی که تو دهن مدا بود ...
امیدوارم استقبال بیشتری از این تاتتر بشه و همگی خسته نباشن!